قصیدهٔ شمارهٔ ۵۵ - در مدح بهرامشاه
روز بر عاشقان سیاه کند
مست چون قصد خوابگاه کند
راه بر عقل و عافیت بزند
ز آنچه او در میان راه کند
گاه چون نعل اندر آذر بست
یوسفان را اسیر چاه کند
گاه چون زلف را ز هم بگشاد
تنگ بر آفتاب و ماه کند
گاه بیجاده را بطوع و بطبع
در سر رنگ برگ کاه کند
گه چو دندان سپید کرد بطمع
ملک الموت را سیاه کند
گه بیندازد از سمن بستر
گاه بالین گل گیاه کند
گاه زلف شکسته را بر دل
حلقهٔ حضرت الاه کند
گاه خط دمیده را بر جان
نسخهٔ توبهٔ گناه کند
گاه بر جبرئیل صومعه را
چار دیوار خانقاه کند
گاه بر دیو هم ز سایهٔ خویش
شش سوی صحن خوابگاه کند
بوی او کش عدم نبوییدی
گاهش از قهر در پناه کند
لب او را که بوسه گه بودی
گاهش از لطف بوسه خواه کند
عشق را گه دلی نهد در بر
تا دل اندر برش سیاه کند
عقل را گه کله نهد بر سر
تا سر اندر سر کلاه کند
پیشهٔ آفتاب خود اینست
چون کسی نیک تر نگاه کند
جامهٔ گازر ار سپید کند
روز گازر همو سیاه کند
اینهمه میکند ولیک از بیم
آه را زهره نی که آه کند
از پی آنکه رویش آینه است
آه آیینه را تباه کند
من غلام کسی که هر چه کند
چون سنایی به جایگاه کند
همه کردار او به جایگه است
خاصه وقتی که مدح شاه کند
شاه بهرامشاه آنکه همی
دین و دولت بدو پناه کند
گور با شرزه شیر از عدلش
در میان شعر شناه کند
صعوه در چشم باز از امنش
از پی بیضه جایگاه کند
تارح و زلف دلبران وصاف
به گل و مشک اشتباه کند
چاه صد باز را اگر خواهد
تاج سیصد هزار جاه کند
محترز باد ظلم از در او
تا چو نحل آرزوی شاه کند
قصیدهٔ شمارهٔ ۵۴ - آن شاعر این شعر را در پاسخ حکیم سنایی فرستاد: باش تا حسن نگارم خیمه بر صحرا زندقصیدهٔ شمارهٔ ۵۶ - در نعت رسول اکرم و اصحاب پاک او: روشن آن بدری که کمتر منزلش عالم بود
اطلاعات
وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب شعری: قصیده
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
روز بر عاشقان سیاه کند
مست چون قصد خوابگاه کند
هوش مصنوعی: روز بر عاشقان تیره و غمانگیز میشود، زمانی که معشوق با ناز و دلبری به خوابگاه خود نزدیک میشود.
راه بر عقل و عافیت بزند
ز آنچه او در میان راه کند
هوش مصنوعی: اجازه ندهید که عقل و سلامتیتان به خاطر کارهایی که او در میانهی مسیر انجام میدهد آسیب ببیند.
گاه چون نعل اندر آذر بست
یوسفان را اسیر چاه کند
هوش مصنوعی: گاهی اوقات، مانند زمانی که نعل را بر آتش میزنند، یوسفها در چاه گرفتار میشوند.
گاه چون زلف را ز هم بگشاد
تنگ بر آفتاب و ماه کند
هوش مصنوعی: گاهی که زلف را از هم باز میکند، به مانند تابش آفتاب و ماه میتابد.
گاه بیجاده را بطوع و بطبع
در سر رنگ برگ کاه کند
هوش مصنوعی: گاهی اوقات بیراهه را با میل و طبیعت خود، به رنگ برگهای خشک میآراید.
گه چو دندان سپید کرد بطمع
ملک الموت را سیاه کند
هوش مصنوعی: گاهی انسان وقتی به چهرهاش رنگ و رویی زیبا میدهد، به خیال این که زندگیاش در آرامش است، غافل از این است که ممکن است سرنوشتش به ناگاه تغییر کند و مرگ به سراغش بیاید.
گه بیندازد از سمن بستر
گاه بالین گل گیاه کند
هوش مصنوعی: گاهی از بستر نرم و خوشبو برمیخیزد و بر بالین گل، گیاهانی میروید.
گاه زلف شکسته را بر دل
حلقهٔ حضرت الاه کند
هوش مصنوعی: گاهی زلفهای پریشان را همچون حلقهای از محبت و عشق در دل خود احساس میکند.
گاه خط دمیده را بر جان
نسخهٔ توبهٔ گناه کند
هوش مصنوعی: گاه پیش میآید که انسان از سر پشیمانی و توبه، خود را در آغوش کلمهای میفشارد که نشاندهندهی توبه و ناامیدی از گناه است.
گاه بر جبرئیل صومعه را
چار دیوار خانقاه کند
هوش مصنوعی: گاه جبرئیل به یک صومعه میآید و آنجا را به چهار دیوار خانقاه تبدیل میکند. در اینجا به نوعی به معنای انتقال معانی عمیق و معنوی اشاره شده است، جایی که حال و هوای خاصی به وجود میآید.
گاه بر دیو هم ز سایهٔ خویش
شش سوی صحن خوابگاه کند
هوش مصنوعی: گاهی اوقات حتی یک دیو هم از سایه خود میترسد و در همه جهات خوابگاه خود را تحت تأثیر قرار میدهد.
بوی او کش عدم نبوییدی
گاهش از قهر در پناه کند
هوش مصنوعی: وقتی که بوی او به مشام میرسد، ممکن است در بعضی اوقات به خاطر قهر و دوری، آدم احساس تنهایی و در محنتی باشد. اما در کنار این احساس، شاید بتواند از قهر و دوری خود را در پناهی قرار دهد.
لب او را که بوسه گه بودی
گاهش از لطف بوسه خواه کند
هوش مصنوعی: لب او که مکان بوسهها بوده، اکنون از روی محبت میخواهد که دوباره آن بوسهها را تکرار کند.
عشق را گه دلی نهد در بر
تا دل اندر برش سیاه کند
هوش مصنوعی: عشق گاهی دل را به آغوش میگیرد و در این آغوش، دلی که درونش است را به بدبختی و سیاهی میکشاند.
عقل را گه کله نهد بر سر
تا سر اندر سر کلاه کند
هوش مصنوعی: عقل sometimes فکر میکند که باید بر سر انسان باشد، اما گاهی اوقات به جای آن، خود را در زیر کلاهی پنهان میکند.
پیشهٔ آفتاب خود اینست
چون کسی نیک تر نگاه کند
هوش مصنوعی: آفتاب ویژگیاش این است که هر کس به خوبی به او نگاه کند، تاثیر مثبت او را درک خواهد کرد.
جامهٔ گازر ار سپید کند
روز گازر همو سیاه کند
هوش مصنوعی: اگر روزی جامهٔ گازر (کشاورز) سفید شود، همان روز نیز او را به سیاهی میکشاند.
اینهمه میکند ولیک از بیم
آه را زهره نی که آه کند
هوش مصنوعی: او اقدامات زیادی انجام میدهد، اما به خاطر ترس، جرئت ندارد که آه بکشد.
از پی آنکه رویش آینه است
آه آیینه را تباه کند
هوش مصنوعی: این بیت به معنای این است که شخصی به دنبال کسی است که زیبایی و جلوهاش مانند آینه است، اما در این مسیر ممکن است آسیبهایی به خود و دیگران وارد کند. در واقع، زیبایی و جاذبه ممکن است عواقب ناخوشایندی به همراه داشته باشد.
من غلام کسی که هر چه کند
چون سنایی به جایگاه کند
هوش مصنوعی: من خدمتگزار کسی هستم که هر اقدامی که انجام دهد، بینظیر و ارزشمند است، مانند سنایی که به بلندای معنوی خود میرسد.
همه کردار او به جایگه است
خاصه وقتی که مدح شاه کند
هوش مصنوعی: همه اعمال او در جای خود مناسب و معنادار است، به ویژه زمانی که دربارهی شاه ستایش میکند.
شاه بهرامشاه آنکه همی
دین و دولت بدو پناه کند
هوش مصنوعی: شاه بهرامشاه، کسی است که همگان به او پناه میبرند و او دین و دولت را در کنار هم داراست.
گور با شرزه شیر از عدلش
در میان شعر شناه کند
هوش مصنوعی: گور، با شجاعت و قدرت شیر، به خاطر عدالتش در دل شعر غوطهور میشود.
صعوه در چشم باز از امنش
از پی بیضه جایگاه کند
هوش مصنوعی: پرندهای در چشمان باز، به دنبال امنیت، در جایی که تخمگذاری کند، جا پیدا میکند.
تارح و زلف دلبران وصاف
به گل و مشک اشتباه کند
هوش مصنوعی: موهای سیاه و زیبا و نرم دلبران، به قدری زیبا و خوشبو هستند که ممکن است با گل و مشک اشتباه گرفته شوند.
چاه صد باز را اگر خواهد
تاج سیصد هزار جاه کند
هوش مصنوعی: اگر کسی بخواهد به مقام و رتبهای بسیار بالا دست یابد، باید سختیها و مشکلات زیادی را تحمل کند و تلاش زیادی را به خرج دهد.
محترز باد ظلم از در او
تا چو نحل آرزوی شاه کند
هوش مصنوعی: مراقب باش که به ظلم او دچار نشوی، زیرا ممکن است مانند زنبور، آرزوی سلطنت و بزرگی در سر داشته باشد.