گنجور

قصیدهٔ شمارهٔ ۵۴ - آن شاعر این شعر را در پاسخ حکیم سنایی فرستاد

باش تا حسن نگارم خیمه بر صحرا زند
شورها بینی که اندر حبة الماوا زند
از علای خلق او عالم چو علیین شود
پس خطابش قرب «سبحان الذی اسری» زند
کیست کو پهلو زند با آنکه دولتخانه را
از بزرگی سر به «اوادنی» و «ما اوحی» زند
در حجاب کبر یا چون باریا جولان کند
تکیه کی بر مسند «لا خوف» و «لا بشری» زند
در مصاف عاشقان در سینه‌های بی‌دلان
ضربت قرب وصال از درد ناپیدا زند
آنچه نتوانند زد آن دیگران بر هفت رود
آن نوا از دست چپ آن ماه بر یکتا زند
ای گلی کز گلبنت عالم همه گلزار شد
وز گلت بوی «تبارک ربنا الاعلا» زند
برگ دار گلبنت «طاها» و بیخش «والضحا»
بار او «یاسین» و شاخش سر به «اوادنی» زند
جوشها در سینهٔ عشاق نیز از مهر تو
هر زمانی تف ورای گنبد خضرا زند
شکر احسان تو مدح تست ای صاحب جمال
نقش مدح تو رقم بر دیدهٔ بینا زند
این جواب شعر استادم که گفت اندر سرخس
«چون همی از باغ بوی زلف یار ما زند»

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: قصیده
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

باش تا حسن نگارم خیمه بر صحرا زند
شورها بینی که اندر حبة الماوا زند
هوش مصنوعی: بگذار تا زیبایی معشوقم در بیابان خیمه بزند، آن‌گاه متوجه خواهی شد که چگونه در دل حبابی از آرامش، شور و هیجان برپا خواهد شد.
از علای خلق او عالم چو علیین شود
پس خطابش قرب «سبحان الذی اسری» زند
هوش مصنوعی: وقتی عالم برتر از هر چیز و بالاتر از دیگران شود، او را به طبیعتش در می‌نوازند و به عرش اعلی نزدیک می‌شود و در این حال صدای ندا به این مضمون درمی‌آید که او در عرش برین دست نیافتنی است.
کیست کو پهلو زند با آنکه دولتخانه را
از بزرگی سر به «اوادنی» و «ما اوحی» زند
هوش مصنوعی: کیست که جرات دارد در کنار کسی قرار بگیرد که قدرت و عظمتش به اندازه‌ای است که کاخ‌های بزرگ را به زانو در می‌آورد و به آسمان‌ها دسترسی دارد؟
در حجاب کبر یا چون باریا جولان کند
تکیه کی بر مسند «لا خوف» و «لا بشری» زند
هوش مصنوعی: کسی که به خاطر تکبر خود پنهان شده، چگونه می‌تواند بر جایگاه اطمینان و بی‌خیالی تکیه کند و خود را از کوچک‌ترین خوف و نگرانی دور بداند؟
در مصاف عاشقان در سینه‌های بی‌دلان
ضربت قرب وصال از درد ناپیدا زند
هوش مصنوعی: در میان عاشقانی که دل‌هایشان در درد و بی‌خبری است، ضربه‌ای از نزدیک شدن به معشوق به آن‌ها احساس نمی‌شود.
آنچه نتوانند زد آن دیگران بر هفت رود
آن نوا از دست چپ آن ماه بر یکتا زند
هوش مصنوعی: آنچه که دیگران نمی‌توانند انجام دهند، آن نوا و صدا در هفت رود جاری است و آن ماه، نورش را بر فرد منحصر به فردی می‌تاباند.
ای گلی کز گلبنت عالم همه گلزار شد
وز گلت بوی «تبارک ربنا الاعلا» زند
هوش مصنوعی: ای گل زیبایی که بوی تو باعث شد تا همه جهان مانند یک باغ گل شود و عطر تو یادآور آیات پرستش خداوند بلندمرتبه است.
برگ دار گلبنت «طاها» و بیخش «والضحا»
بار او «یاسین» و شاخش سر به «اوادنی» زند
هوش مصنوعی: برگ‌های درخت تو، گل‌های زیبا و رنگارنگ دارد و ریشه‌اش قوی و مستحکم است. میوه‌اش مانند «یاسین» شیرین و خوشبو است و شاخه‌اش به آسمان بلند می‌شود و به سوی ستاره‌ها در حرکت است.
جوشها در سینهٔ عشاق نیز از مهر تو
هر زمانی تف ورای گنبد خضرا زند
هوش مصنوعی: عشق تو در دل عاشقان همیشه شعله‌ور است و مانند بخاری از گنبد سبز به سطح می‌آید.
شکر احسان تو مدح تست ای صاحب جمال
نقش مدح تو رقم بر دیدهٔ بینا زند
هوش مصنوعی: شکر و سپاس من از لطف و محبتی است که تو داری، ای صاحب زیبایی. شعر و ستایش من از تو در دل بینایان نقش می‌بندد.
این جواب شعر استادم که گفت اندر سرخس
«چون همی از باغ بوی زلف یار ما زند»
هوش مصنوعی: این جمله اشاره به فصل بهار و زیبایی‌های طبیعی دارد. در این فصل، بویی خوش از باغ‌ها و گل‌ها به مشام می‌رسد که یادآور زلف یار است. به نوعی، ارتباطی میان زیبایی‌های طبیعی و عشق وجود دارد که باعث شادی و سرزندگی می‌شود.