گنجور

قصیدهٔ شمارهٔ ۵۰ - در وصف بهار

باز مُتْواری‌رُوانِ عشق صحرائی شدند
باز سرپوشیدگانِ عقل سودائی شدند
باز مستورانِ جان و دل پدیدار آمدند
باز مهجورانِ آب و گل تماشائی شدند
باز نقاشانِ هفت‌اختر به سعیِ چارطبع
از سرای پَنجدَر، در خانه‌آرائی شدند
باز در رعناسرای طبع، طرّارانِ چرخ
بهرِ این نوخاستْگان در کهنه‌پیرائی شدند
باز بینابودگانِ همچو نرگس، در خزان
در بهار از بوی گل جویای بینائی شدند
زرد و سرخی باز درکردند خوشرویانِ باغ
تا دگر رَه بر سر آن لاف و رعنائی شدند
عاشقان در زیرِ گلبن‌های پروین‌پاشْ باز
از بَنات‌ُالنَعش اندر شکلِ جوزائی شدند
تا وطاها باز گستردند پیرانِ سپهر
قُمریان چون مُقریان در توی قُرّائی شدند
خسروِ سیارگان تا روی بر بالا نهاد
اخترانِ قعرِ مرکز نیز بالائی شدند
از پی چشمِ شکوفه دست‌های اختران
بر صلایه‌یْ آسمان در توتیاسائی شدند
تا عیارِ عشق عیّاران پدید آرند، باز
زرگران نُه‌ فلک در مردپالائی شدند
تا به اکنون لائیان بودند خلقان، چون ز عدل
یک الف در لا درافزودند و "إِلّا"ئی شدند
غافلانِ عشرتی، چون عاقلانِ حضرتی
خونِ زر خوردند و اندر خونِ دانائی شدند
از پی نظّارهٔ انصافِ چار ارکان، به باغ
هر چه آنجائی‌ست گویی جمله اینجائی شدند
چون دمِ عیسی چلیپاگر شد، اکنون بلبلان
بهر انگلیون سُرائیدن به ترسائی شدند
بیدلان در پردهٔ ادبار متْواری شدند
دلبران در حلقهٔ اقبال پیدائی شدند
زاغ‌ها چون بینوایان دم فروبستند باز
بلبلان چون طوطیان اندر شکرخائی شدند
عالَمِ پیرِ منافق تا مرقّع‌پوش گشت
خرقه‌پوشانِ الاهی زیرِ یکتائی شدند
روزها اکنون پِگه‌خیزند چون مرغان همی
روزها مانا چو مرغان هم تماشائی شدند
اینْت زیباطبعِ چابک‌دست، کز مشاطگیش
آنچنان زشتان بدین خوبی و زیبائی شدند!
مطربانِ رایگان در رایگان‌آبادِ عشق
بی‌دل و دم چون سنایی چنگی و نائی شدند
دلق تا کوتاه‌تر کردند تاریکانِ خاک
روشنانِ آسمان در نُزهت‌افزائی شدند

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: قصیده
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

باز مُتْواری‌رُوانِ عشق صحرائی شدند
باز سرپوشیدگانِ عقل سودائی شدند
هوش مصنوعی: عاشقان بار دیگر در جستجوی عشق به سفر رفتند و افرادی که به دنبال عقل و منطق بودند، دوباره به حالت خویش درآمده و از رویای خود فاصله گرفتند.
باز مستورانِ جان و دل پدیدار آمدند
باز مهجورانِ آب و گل تماشائی شدند
هوش مصنوعی: مردمان پنهان و با احساس دوباره نمایان شدند و آن‌هایی که در دنیای مادی و زمینی فراموش شده بودند، دوباره جلب توجه کردند.
باز نقاشانِ هفت‌اختر به سعیِ چارطبع
از سرای پَنجدَر، در خانه‌آرائی شدند
هوش مصنوعی: نقاشان ماهر با تلاش و مهارت خود از مکانی به نام "پَنجدَر" شروع به تزئین و زیباسازی خانه کردند.
باز در رعناسرای طبع، طرّارانِ چرخ
بهرِ این نوخاستْگان در کهنه‌پیرائی شدند
هوش مصنوعی: در فضای دل‌انگیز و دل‌نشین طبیعت، پرندگان زینتی برای این نوظهورانی که تازه به دنیا آمده‌اند، به رنگ‌ آمیزی و تزیین مشغول شدند.
باز بینابودگانِ همچو نرگس، در خزان
در بهار از بوی گل جویای بینائی شدند
هوش مصنوعی: بینی که در خزان مانند گل نرگس به سر می‌برد، اکنون در بهار از عطر گل‌ها در جستجوی روشنایی و بینایی است.
زرد و سرخی باز درکردند خوشرویانِ باغ
تا دگر رَه بر سر آن لاف و رعنائی شدند
هوش مصنوعی: خوشرویان باغ دوباره رنگ‌های زرد و قرمز را به نمایش گذاشتند تا باز هم بر سر زیبایی و جذابیت خود صحبت کنند و توجه‌ها را به خود جلب کنند.
عاشقان در زیرِ گلبن‌های پروین‌پاشْ باز
از بَنات‌ُالنَعش اندر شکلِ جوزائی شدند
هوش مصنوعی: عاشقان در زیر درختان گل‌دار، دوباره به شکلی دیگر و در وضعیتی شبیه به جوزا درآمدند.
تا وطاها باز گستردند پیرانِ سپهر
قُمریان چون مُقریان در توی قُرّائی شدند
هوش مصنوعی: هنگامی که جغرافیایی وسیع و گسترده توسط بزرگترها و حکام آسمانی ایجاد شد، قوم قُمریان مانند گروهی از مرغ‌ها در آنجا جمع شدند.
خسروِ سیارگان تا روی بر بالا نهاد
اخترانِ قعرِ مرکز نیز بالائی شدند
هوش مصنوعی: خسروِ سیارگان، وقتی که به سمت بالا نگریست، ستاره‌های عمیق‌ترین نقطه فضایی نیز به سمت بالا حرکت کردند.
از پی چشمِ شکوفه دست‌های اختران
بر صلایه‌یْ آسمان در توتیاسائی شدند
هوش مصنوعی: دست‌های ستاره‌ها به دنبال چشم‌های شکوفه‌ها در آسمان به حرکت درآمدند و این لحظه را با زیبایی خاصی جشن گرفتند.
تا عیارِ عشق عیّاران پدید آرند، باز
زرگران نُه‌ فلک در مردپالائی شدند
هوش مصنوعی: تا زمانی که عاشقان و عیاران عشق خود را نشان ندهند، طلاگران و skilled workers نیز در تلاش‌اند که در این عرصه از دیگران عقب نمانند و توانایی خود را به نمایش بگذارند.
تا به اکنون لائیان بودند خلقان، چون ز عدل
یک الف در لا درافزودند و "إِلّا"ئی شدند
هوش مصنوعی: تا به حال انسان‌ها تحت تأثیر بی‌عدلی قرار داشتند، اما با افزودن یک حرف به مفهوم عدالت، به حالتی جدید و متفاوت رسیدند که نشان‌ دهنده تغییر و تحول در اوضاع آن‌هاست.
غافلانِ عشرتی، چون عاقلانِ حضرتی
خونِ زر خوردند و اندر خونِ دانائی شدند
هوش مصنوعی: غافلانی که در لذت‌های دنیوی غرق شده‌اند، مانند افراد باهوش و عاقل، به ثروتی می‌رسند که در حقیقت به زوال و از دست دادن آگاهی آن‌ها می‌انجامد.
از پی نظّارهٔ انصافِ چار ارکان، به باغ
هر چه آنجائی‌ست گویی جمله اینجائی شدند
هوش مصنوعی: اینجا سخن از مشاهدهٔ عدالت در همهٔ وجوه و زوایای آن است. به گونه‌ای که وقتی به باغی نگاه می‌کنیم، احساس می‌کنیم تمام آنچه که در آنجا وجود دارد، در حقیقت در همینجا و در این مکان ظاهر شده است. به این ترتیب، هرچیز به نوعی وابسته به عدالت و نمایش آن در موقعیت‌های مختلف است.
چون دمِ عیسی چلیپاگر شد، اکنون بلبلان
بهر انگلیون سُرائیدن به ترسائی شدند
هوش مصنوعی: زمانی که عیسی به صلیب کشیده شد، حالا بلبلان به خاطر عشق و زیبایی به سوی معشوق خود آواز می‌خوانند و به حالت ترسایی و شیدایی درآمده‌اند.
بیدلان در پردهٔ ادبار متْواری شدند
دلبران در حلقهٔ اقبال پیدائی شدند
هوش مصنوعی: عاشقان در زمان ناامیدی پنهان شدند، اما معشوقان در زمان خوشی و موفقیت نمایان گشتند.
زاغ‌ها چون بینوایان دم فروبستند باز
بلبلان چون طوطیان اندر شکرخائی شدند
هوش مصنوعی: زاغ‌ها که مانند بینوایان خاموش شده‌اند، بلبلان دوباره مانند طوطی‌ها در شیرینی و لذت غوطه‌ور شده‌اند.
عالَمِ پیرِ منافق تا مرقّع‌پوش گشت
خرقه‌پوشانِ الاهی زیرِ یکتائی شدند
هوش مصنوعی: وقتی که دنیا به دوران کهن‌سالی و نفاق رسید و افرادی که ظاهری فریبنده و مرقع‌پوش دارند، به میان آمدند، آن وقت زاهدان و سالکان واقعی تحت تأثیر قرار گرفتند و به نوعی از یکتایی و واقعیّت دور شدند.
روزها اکنون پِگه‌خیزند چون مرغان همی
روزها مانا چو مرغان هم تماشائی شدند
هوش مصنوعی: روزها اکنون مانند پرندگان سرزنده و شاداب هستند و چون این روزها به مانند پرندگان، جذاب و تماشایی شده‌اند.
اینْت زیباطبعِ چابک‌دست، کز مشاطگیش
آنچنان زشتان بدین خوبی و زیبائی شدند!
هوش مصنوعی: این زیبای چابک‌دست، به‌قدری مهارت دارد که حتی زشت‌ها را به این خوبی و زیبایی تبدیل می‌کند!
مطربانِ رایگان در رایگان‌آبادِ عشق
بی‌دل و دم چون سنایی چنگی و نائی شدند
هوش مصنوعی: در سرزمین عشق، نوازندگان بدون هیچ توقع و دل باخته مانند سنایی، به نغمه‌سرایی و ساز زدن مشغول شدند.
دلق تا کوتاه‌تر کردند تاریکانِ خاک
روشنانِ آسمان در نُزهت‌افزائی شدند
هوش مصنوعی: وقتی که افراد تاریک و نادان تلاش کردند تا همگان را به خود شبیه کنند و از روشنی و دانش دور کنند، افراد آگاه و روشنفکر به پیشرفت و افزایش علم و آگاهی ادامه دادند.

حاشیه ها

1400/03/22 15:05
آرام نوبری نیا

استاد مرتضی الهی قمشه ای این قصیده را بسیار زیبا و کارشناسانه در آدرس یوتیوب زیر شرح داده اند:

کارگاه شعر و عرفان، از سری مجموعه حکیم سنایی، سخنرانی دکتر مرتضی الهی قمشه ای در ونکوور، کانادا. جهت اطلاعات بیشتر به وب سایت ما مراجعه کنید:

 

شاد باشید!