گنجور

قصیدهٔ شمارهٔ ۴۹ - در تغییر احوال مردم و دگرگونی روزگار

ای مسلمانان خلایق حالْ دیگر کرده‌اند
از سر بی‌حرمتی معروف، منکَر کرده‌اند
در سماع و پند، اندر دیدنِ آیات حق
چشم عبرت کور و گوش زیرکی کر کرده‌اند
کار و جاه سروران شرع در پای اوفتاد
زان که اهل فسق از هر گوشه سر برکرده‌اند
پادشاهان قوی بر داد‌خواهانِ ضعیف
مرکزِ درگاه را سدِّ سکندر کرده‌اند
مُلکِ عَمرو و زید را جمله به ترکان داده‌اند
خون چشم بیوگان را نقش منظر کرده‌اند
شرع را یک‌سو نهادستند اندر خیر و شر
قول بطلمیوس و جالینوس باور کرده‌اند
عالمانِ بی‌عمل از غایت حرص و اَمَل
خویشتن را سخرهٔ اصحاب لشکر کرده‌اند
گاه وصّافی برای وقف و اِدرار و عمل
با عُمر در عدل، ظالم را برابر کرده‌اند
از برای حرص سیم و طمْعْ در مال یتیم
حاکمانْ حکم شریعت را مُبَتَّر کرده‌اند
خرقه‌پوشانِ مُزوِّرسیرتِ سالوس‌ورز
خویشتن را سخرهٔ قیماز و قیصر کرده‌اند
گاه خلوت صوفیان وقت با موی چو شیر
وِردِ خود ذکر برنج و شیر و شکّر کرده‌اند
قاریان ز الحان ناخوش نظمِ قرآن بُرده‌اند
صوت را در قول همچون زیرِ مِزمَر کرده‌اند
در مناسک، از گدایی، حاجیانِ حج‌فروش
خیمه‌های ظالمان را رُکن و مَشعَر کرده‌اند
مالدارانِ توانگرکیسهٔ درویش‌دل
در جفا درویش را از غم توانگر کرده‌اند
سر ز کبر و بخل بر گردون اخضر برده‌اند
مالِ خود بر سایلان کبریت اَحمر کرده‌اند
زین یکی مشتِ کبوتربازِ چون شاهین به ظلم
عالَمی بر خلق چون چشمِ کبوتر کرده‌اند
خواجگان دولت از محصولِ مالِ خشک‌ریش
طوق اسب و حلقهٔ معلوم استر کرده‌اند
بر سریر سَروَری از خوردن مال حرام
شخصِ خود فربیّ و دینِ خویش لاغر کرده‌اند
از تموزِ زخمِ گرم و بهمنِ گفتارِ سرد
خلق را با کام خشک و دیدهٔ تر کرده‌اند
خون چشم بیوگان‌ست آنکه در وقت صبوح
مهترانِ دولت اندر جام و ساغر کرده‌اند
تا که دهقانان چو عوّانان قباپوشان شدند
تخم‌کشتِ مردمان بی‌بار و بی‌بر کرده‌اند
تا که تازیکان چو قفچاقان کُله‌داران شدند
خواجگان را بر سر از دستار معجر کرده‌اند
از نفاق، اصحابِ دارُالضَّرب در تقلیب نقد
مؤمنانِ زفت را بی‌زور و بی‌زر کرده‌اند
کار عُمّالِ سرای ضرب همچون زر شده است
زانکه زر بر مردمان یک سر مزوّر کرده‌اند
شاعران شهرها از بهر فرزند و عیال
شخص خود را همچو کِلکی زرد و لاغر کرده‌اند
غازیان نابوده در غزوِ غزای روم و هند
لافِ خود افزون ز پور زال و نوذر کرده‌اند
حبّه‌دزدان از ترازوها بر اطرافِ دکان
طبع را در حبّه دزدیدن مخیّر کرده‌اند
ای دریغا مهدیی! کامروز از هر گوشه‌ای
یک جهان دجّالِ عالم‌سوز سر برکرده‌اند
مُصحف یزدان درین ایام کس می‌ننگرد
چنگ و بربط را بها اکنون فزون‌تر کرده‌اند
کودکان خُرد را در پیش مستان مِی‌ دهند
مر مخنّث را امینِ خوان و دختر کرده‌اند
ای مسلمانان! دگر گشته‌ست حالِ روزگار
زان که اهل روزگار احوال دیگر کرده‌اند
ای سنایی پند کم دِه کاندرین آخر زمان
در زمین مُشتی خر و گاو سر و بر کرده‌اند

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: قصیده
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

ای مسلمانان خلایق حالْ دیگر کرده‌اند
از سر بی‌حرمتی معروف، منکَر کرده‌اند
هوش مصنوعی: ای مسلمانان، مردم وضعیتشان تغییر کرده است. آنها به خاطر بی‌حرمتی، کارهای زشت را معروف و شناخته شده کرده‌اند.
در سماع و پند، اندر دیدنِ آیات حق
چشم عبرت کور و گوش زیرکی کر کرده‌اند
هوش مصنوعی: در حالتی از شادی و درس‌آموزی، افرادی که نشانه‌های حق را می‌بینند به گونه‌ای شده‌اند که چشم‌هایشان برای عبرت آموزی بسته و گوش‌هایشان برای درک حقایق ناشنواست.
کار و جاه سروران شرع در پای اوفتاد
زان که اهل فسق از هر گوشه سر برکرده‌اند
هوش مصنوعی: به خاطر بروز فساد و نادرستی در جامعه، قدرت و مقام کسانی که باید طبق اصول و قوانین عمل کنند، دچار ضعف و سقوط شده است.
پادشاهان قوی بر داد‌خواهانِ ضعیف
مرکزِ درگاه را سدِّ سکندر کرده‌اند
هوش مصنوعی: در این شعر بیان شده است که حکام و پادشاهان قدرتمند، مانع و سد بزرگی برای کسانی که به دنبال عدالت و حق خود هستند، ایجاد کرده‌اند. در واقع، آنها راه رسیدن به انصاف و حق‌خواهی را برای افراد ضعیف مسدود کرده‌اند.
مُلکِ عَمرو و زید را جمله به ترکان داده‌اند
خون چشم بیوگان را نقش منظر کرده‌اند
هوش مصنوعی: سرزمین‌های عمرو و زید را به طور کامل به ترک‌ها سپرده‌اند و اشک و اندوه بیوه‌زنان، به عنوان تصویری دردناک، نقش بسته است.
شرع را یک‌سو نهادستند اندر خیر و شر
قول بطلمیوس و جالینوس باور کرده‌اند
هوش مصنوعی: در اینجا گفته شده که قوانین دین را کنار گذاشته‌اند و به جای آن، به نظرات دو دانشمند قدیمی یعنی بطلمیوس و جالینوس در مورد خوبی و بدی اعتماد کرده‌اند.
عالمانِ بی‌عمل از غایت حرص و اَمَل
خویشتن را سخرهٔ اصحاب لشکر کرده‌اند
هوش مصنوعی: عالمان بی‌عمل به خاطر حرص و آرزوهایشان، خود را به تمسخر دیگران، به ویژه سربازان، ملحق کرده‌اند.
گاه وصّافی برای وقف و اِدرار و عمل
با عُمر در عدل، ظالم را برابر کرده‌اند
هوش مصنوعی: گاهی اوقات، نیکی و بدی را در قضاوت‌های انسانی برابر می‌دانند و به طور خاص، برای ارزیابی رفتارها و کردارها، ظالم را در کنار عادل قرار می‌دهند.
از برای حرص سیم و طمْعْ در مال یتیم
حاکمانْ حکم شریعت را مُبَتَّر کرده‌اند
هوش مصنوعی: به خاطر حرص و طمع در مال یتیمان، حاکمان حکم‌های شرعی را کنار گذاشته‌اند.
خرقه‌پوشانِ مُزوِّرسیرتِ سالوس‌ورز
خویشتن را سخرهٔ قیماز و قیصر کرده‌اند
هوش مصنوعی: برخی از کسانی که لباس زهد و ورع بر تن دارند، به ظاهر خود را بزرگ و محترم نشان می‌دهند و دیگران را به تمسخر می‌گیرند.
گاه خلوت صوفیان وقت با موی چو شیر
وِردِ خود ذکر برنج و شیر و شکّر کرده‌اند
هوش مصنوعی: گاه‌هایی از شب که صوفی‌ها در تنهایی به سر می‌برند، با موهای خود مانند شیر، مشغول ذکر گفتن و به یاد آوردن برنج و شیر و شکر هستند.
قاریان ز الحان ناخوش نظمِ قرآن بُرده‌اند
صوت را در قول همچون زیرِ مِزمَر کرده‌اند
هوش مصنوعی: خوانندگان با نغمات ناخوشایند، صدای قرآن را تحت تاثیر قرار داده و کلام را به گونه‌ای ارائه می‌دهند که همچون صدای ناهنجار به گوش می‌رسد.
در مناسک، از گدایی، حاجیانِ حج‌فروش
خیمه‌های ظالمان را رُکن و مَشعَر کرده‌اند
هوش مصنوعی: در مناسک حج، عده‌ای از زائران که خود را به مقام و جایگاه خاصی می‌رسانند، به دنبال سودجویی از دیگران هستند و خیمه‌های کسانی را که ظلم و ستم کرده‌اند، به مکانی مهم تبدیل کرده‌اند.
مالدارانِ توانگرکیسهٔ درویش‌دل
در جفا درویش را از غم توانگر کرده‌اند
هوش مصنوعی: ثروتمندان با دارایی‌های خود، دل درویشان را در سختی و درد قرار داده‌اند و به این ترتیب درویشان را از غم‌های ثروتمندان متاثر کرده‌اند.
سر ز کبر و بخل بر گردون اخضر برده‌اند
مالِ خود بر سایلان کبریت اَحمر کرده‌اند
هوش مصنوعی: با خودخواهی و حرص، ثروتشان را به آسمان برده‌اند و به دیگران چیزی نمی‌دهند. آنها همواره در تلاشند تا مال و دارایی خود را به صورت خاص و به تنهایی نگه‌دارند.
زین یکی مشتِ کبوتربازِ چون شاهین به ظلم
عالَمی بر خلق چون چشمِ کبوتر کرده‌اند
هوش مصنوعی: از اینجا یک کبوتر به مانند شاهینی در دنیای ظلم و ستم بر مردم برآمده است؛ چشمانش مانند چشم کبوتر، که نشان‌دهنده نازکی و آسیب‌پذیری آن است.
خواجگان دولت از محصولِ مالِ خشک‌ریش
طوق اسب و حلقهٔ معلوم استر کرده‌اند
هوش مصنوعی: سردمداران و مقامات دربار از ثروت و منابع مالی ناشی از درآمدهای غیرقابل اعتماد و ناپایدار بهره‌مند شده‌اند و از این راه به رفاه و مال‌اندوزی دست یافته‌اند.
بر سریر سَروَری از خوردن مال حرام
شخصِ خود فربیّ و دینِ خویش لاغر کرده‌اند
هوش مصنوعی: بر تخت مدیریتی که به خاطر مصرف مال حرام به دست آمده، شخص خود را فریفته و دینش را تضعیف کرده‌اند.
از تموزِ زخمِ گرم و بهمنِ گفتارِ سرد
خلق را با کام خشک و دیدهٔ تر کرده‌اند
هوش مصنوعی: از گرمای زخم‌های تابستان و سردی سخنان در زمستان، مردم را با تشنگی و چشمانی اشک‌بار پر کرده‌اند.
خون چشم بیوگان‌ست آنکه در وقت صبوح
مهترانِ دولت اندر جام و ساغر کرده‌اند
هوش مصنوعی: در زمان صبحگاه، آنهایی که در دست کردن جام و ساغر و از享 دیده نشدند، درد و رنج بیوه‌زنان را فراموش کرده‌اند و خون آن‌ها به چشمانشان نشسته است.
تا که دهقانان چو عوّانان قباپوشان شدند
تخم‌کشتِ مردمان بی‌بار و بی‌بر کرده‌اند
هوش مصنوعی: وقتی کشاورزان مانند سرایداران لباس‌های محلی پوشیدند، زراعت مردم بی‌ثمر و بدون نتیجه شده است.
تا که تازیکان چو قفچاقان کُله‌داران شدند
خواجگان را بر سر از دستار معجر کرده‌اند
هوش مصنوعی: زمانی که ترک‌ها مانند قزاق‌ها به قدرت رسیدند، خواص و صاحبان قدرت را به شکل نازک‌دستی و بی‌ارزشی درآوردند.
از نفاق، اصحابِ دارُالضَّرب در تقلیب نقد
مؤمنانِ زفت را بی‌زور و بی‌زر کرده‌اند
هوش مصنوعی: دوستان این مکان به دلیل داشتن نفاق، در حال دسیسه و تلاش برای تغییر نظر و اعتقاد مؤمنان هستند، بدون اینکه نیازی به قدرت یا ثروت داشته باشند.
کار عُمّالِ سرای ضرب همچون زر شده است
زانکه زر بر مردمان یک سر مزوّر کرده‌اند
هوش مصنوعی: کارگران دکان طلا و جواهر مانند طلا شده‌اند، زیرا طلا بر انسان‌ها یک شکل دروغین و فریبنده ایجاد کرده است.
شاعران شهرها از بهر فرزند و عیال
شخص خود را همچو کِلکی زرد و لاغر کرده‌اند
هوش مصنوعی: شاعران در شهرها به خاطر فرزندان و خانواده‌شان، خود را مانند کلکی زرد و نازک کرده‌اند.
غازیان نابوده در غزوِ غزای روم و هند
لافِ خود افزون ز پور زال و نوذر کرده‌اند
هوش مصنوعی: سربازان و جنگجویان که در نبردهای خود با رومیان و هندیان شکست خورده‌اند، از خود bragging و فخر فروشی می‌کنند و ادعای بزرگی دارند که به مراتب بیشتر از پسر زال و نوذر است.
حبّه‌دزدان از ترازوها بر اطرافِ دکان
طبع را در حبّه دزدیدن مخیّر کرده‌اند
هوش مصنوعی: دزدهای حبوبات به دور دکان‌ها در حال چیدن و جمع‌آوری چیزهایی هستند که ایجاد تمایل و وسوسه می‌کند تا دیگران نیز به دزدی فکر کنند.
ای دریغا مهدیی! کامروز از هر گوشه‌ای
یک جهان دجّالِ عالم‌سوز سر برکرده‌اند
هوش مصنوعی: ای کاش مهدی! در این روزها از هر سو دجالانی که جهان را می‌سوزانند، سر برآورده‌اند.
مُصحف یزدان درین ایام کس می‌ننگرد
چنگ و بربط را بها اکنون فزون‌تر کرده‌اند
هوش مصنوعی: در این روزها، هیچ کس به کتاب آسمانی توجهی نمی‌کند و به جای آن، به سازها و موسیقی بیشتر اهمیت می‌دهند.
کودکان خُرد را در پیش مستان مِی‌ دهند
مر مخنّث را امینِ خوان و دختر کرده‌اند
هوش مصنوعی: کودکان کوچک را در حضور بزرگ‌ترها و افرادی که می‌نوشند، می‌گذارند، و فردی که ویژگی‌های ناپسند دارد را به عنوان نگهبان مهمانی انتخاب کرده‌اند و دختر را نیز به شکلی خاص برای خود کرده‌اند.
ای مسلمانان! دگر گشته‌ست حالِ روزگار
زان که اهل روزگار احوال دیگر کرده‌اند
هوش مصنوعی: ای مسلمانان! وضعیت زمانه تغییر کرده است چون مردم آن زمان حال و هوای متفاوتی پیدا کرده‌اند.
ای سنایی پند کم دِه کاندرین آخر زمان
در زمین مُشتی خر و گاو سر و بر کرده‌اند
هوش مصنوعی: ای سنایی، کمتر نصیحت کن؛ زیرا در این روزگار آخر زمان، در زمین گروهی از الاغ و گاو سرازیر شده‌اند.

حاشیه ها

1389/10/20 12:01

سلام به شما
گاهِ وصّافی برای...
فاصله ای بینِ «واو» و «صاد»؛ نیست و روی صاد اگر تشدید بگذارید تلفظ درست می شود. وصّافی = وصفِ بسیار
در منازل از گدایی...منازل اشتباه است و در (مناسک) درست است زیرا با مناسکِ حج همخوانی بهتری دارد
زین یکی مُشتِ... علمی بر خلق...(به جای علمی می بایست «عالمی» باشد
...خواجگان را بر سر از دستا افسر کرده اند؛ افسر اشتباه است و (معجر) درست است
و در پایان؛ خطابِ سنائی جا افتاده است:
ای سنائی پند کم دِه کاندرین آخر زمان
در زمین مُشتی خر و گاو سر و بر کرده اند
زنده باشید
منبع «تازیانه های سلوک» کدکنی
---
پاسخ: با تشکر، موارد مطابق فرموده تصحیح شد.

1392/09/25 10:11
فاطمه محمدی

لطفا اصلاح شود:
پادشاهان قوی بر دادخواهان ضعیف

1393/03/04 01:06

سلام
اشتباه نوشتاری :
ﺩﺭ ﺳﻤﺎﻉ ﻭ ﭘﻨﺪ "ﺍﻧﺪﺭ ﺩین" ﺁﯾﺎﺕ ﺣﻖ
صحیح:
ﺩﺭ ﺳﻤﺎﻉ ﻭ ﭘﻨﺪ "ﻭ ﺍﻧﺪﺭ ﺩﯾﺪﻥ" ﺁﯾﺎﺕ ﺣﻖ

1393/03/04 02:06

ﻏﺎﺯﯾﺎﻥ ﻧﺎﺑﻮﺩﻩ ﺩﺭ "ﻏﺰ" ﻭ ﻏﺰﺍﯼ ﺭﻭﻡ ﻭ ﻫﻨﺪ
صحیح: غزو

1399/01/24 17:03
الهام

با درود
لطفاً بیت دوم را تصحیح فرمایید به:
در سماعِ پند، و اندر دیدن آیات حق
چنانچه دقت بفرمایید، در بیت لف و نشر نامرتب مقصود شاعر بوده است: در سماعِ پند (شنیدن پند) گوش زیرکی کر کرده اند.
و در دیدن آیات حق، چشمِ عبرت را کور کرده‌اند.
مازاد بر این مورد، لطفاً در بیت پنجم، عُمَر را تصحیح فرمایید به عَمرو.
مُلک عمرو و زید را جمله به ترکان داده‌اند
سپاسگزارم

1399/12/26 22:02
آزادبخت

در منازل در قدیم حج منزل به منزل بود و حاجیان در هر منزل پی گدایی به در خانه بزرگان هر منزل میرفتند
در زمین مشتی خر و گاوند سر بر کرده اند
سر بر میکنند و نه سرو بر میکنند -
در ماسعَ پند و اندر دیدن َ ایات حق درست است بی واو

1399/12/26 22:02
آزادبخت

غازیان نابوده در غز و غزای روم و هند غز درست است ان زمان غزان به ایران میتاختند در احسن التقاسیم در مدح خراسانیان امده
ترس الترک و سد الغز و هول الروم

1399/12/26 22:02
آزادبخت

ببخخشید
در سماع پند و اندر دیدن ایات حق

1399/12/26 22:02
آزادبخت

این شعر به همراه بسیاری از اشعار دیگر در زمان سنایی فریادیست بر ستمی که غزان سلجوقی بر سر ایرانیان اوردند