قصیدهٔ شمارهٔ ۳۴ - در دل نبستن به مهر دنیا
مسلمانان سرای عمر، در گیتی دو در دارد
که خاص و عام و نیک و بد بدین هر دو گذر دارد
دو در دارد: حیات و مرگ کاندر اوّل و آخر
یکی قفل از قضا دارد، یکی بند از قَدَر دارد
چو هنگام بقا باشد، قضا این قفل بگشاید
چو هنگام فنا آید، قدر این بند بردارد
اجل در بند تو دایم تو در بند اَمَل، آری
اجل کار دگر دارد، امل کار دگر دارد
هر آن عالِم که در دنیا به این معنی بیندیشد
روان را بر خطر بندد، زبان را بیخطر دارد
هر آنکس کو گرفتارست اندر منزلِ دنیا
نه درمانِ اجل دارد، نه سامان حَذَر دارد
کمر گیرد اجل، آن را که در شاهیّ و جباری،
زحل مهر نگین دارد، قمر طرف کمر دارد
اگر طبع تو از فرهنگ دارد فَرّ کیخسرو
وگر شخص تو اندر جنگ زور زال زر دارد،
اگر تو فیالمثل ماهیّ و از گردون سپر داری
بسر عمر ترا لابد زمانه پِیسِپر دارد
ایا سرگشتهٔ دنیا! مشو غِرّه به مهر او
که بس سرکش که اندر گور خشتی زیر سر دارد
طمع در سیم و زر چندین مکن گر دین و دل خواهی
که دین و دل تبه کرد آن که دل در سیم و زر دارد
جهان پر آتشِ آز است و بیچاره دلِ آنکس
که او اندر صمیم دل از آن آتش شرر دارد
چه نوشی شربتِ نوشین و آخر ضربتِ هجران
همه رنجت هبا گردد همه کارَت هدر دارد
تو اندر وقتِ بخشیدن جهانی مختصر داری
جهان از روی بخشیدن ترا هم مختصر دارد
سنایی را مسلم شد که گوید زهدِ پرمعنی
نداند قیمت نظمش هر آن کو گوشِ کر دارد
قصیدهٔ شمارهٔ ۳۳: ای چو عقل از کل موجودات فردقصیدهٔ شمارهٔ ۳۵ - در ستایش شعر خویش گوید: اگر ذاتی تواند بود کز هستی توان دارد
اطلاعات
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب شعری: قصیده
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
مسلمانان سرای عمر، در گیتی دو در دارد
که خاص و عام و نیک و بد بدین هر دو گذر دارد
هوش مصنوعی: مسلمانان در دنیای عمر خود، دو در برای ورود و خروج دارند که هم افراد خاص و هم عموم مردم، چه نیکوکار و چه بدکار، میتوانند از این دو در عبور کنند.
دو در دارد: حیات و مرگ کاندر اوّل و آخر
یکی قفل از قضا دارد، یکی بند از قَدَر دارد
هوش مصنوعی: زندگی و مرگ دو دربی هستند که به همدیگر متصلاند. در این درها، یکی قفلی است که به سرنوشت مربوط میشود و دیگری بندی است که به تقدیر وابسته است.
چو هنگام بقا باشد، قضا این قفل بگشاید
چو هنگام فنا آید، قدر این بند بردارد
هوش مصنوعی: وقتی که زمان بقا و زندگی فرابرسد، تقدیر این قفل را باز میکند و زمانی که زمان فنا و مرگ فرا برسد، این بند و محدودیت را از بین میبرد.
اجل در بند تو دایم تو در بند اَمَل، آری
اجل کار دگر دارد، امل کار دگر دارد
هوش مصنوعی: مرگ همیشه در انتظار توست، ولی تو مشغول آرزوها و امیدهایت هستی. بله، مرگ وظیفهای متفاوت از تو دارد و آرزوها هم کار خودشان را دارند.
هر آن عالِم که در دنیا به این معنی بیندیشد
روان را بر خطر بندد، زبان را بیخطر دارد
هوش مصنوعی: هر عالم که به این موضوع فکر کند، روح خود را در معرض خطر قرار میدهد، اما زبان او در امان است.
هر آنکس کو گرفتارست اندر منزلِ دنیا
نه درمانِ اجل دارد، نه سامان حَذَر دارد
هوش مصنوعی: هر کسی که در دنیای مادی گرفتار شده باشد، نه راهی برای نجات از مرگ دارد و نه میتواند از خطرات آن محافظت کند.
کمر گیرد اجل، آن را که در شاهیّ و جباری،
زحل مهر نگین دارد، قمر طرف کمر دارد
هوش مصنوعی: هرگاه مرگ به سراغ کسی بیاید که دارای قدرت و سلطنت است، مانند کسی که زحل نیکو در انگشتریاش دارد و ماه مانند یک نوار بر دور کمر او میچرخد، باید بدانیم که زمانه برای او رقم خورده است.
اگر طبع تو از فرهنگ دارد فَرّ کیخسرو
وگر شخص تو اندر جنگ زور زال زر دارد،
هوش مصنوعی: اگر خصلت و طبیعت تو از فرهنگ و آداب خوب بهرهمند باشد، شبیه کیخسروِ بزرگ و پرقدرت هستی؛ اما اگر در میدان جنگ توانایی و قدرتی نداشته باشی، مانند زال (پدر رستم) که به زاد و زر خود معروف است، بیفایده خواهی بود.
اگر تو فیالمثل ماهیّ و از گردون سپر داری
بسر عمر ترا لابد زمانه پِیسِپر دارد
هوش مصنوعی: اگر تو در واقع مانند ماهی هستی و از آسمان محافظی داری، پس طبیعی است که عمر تو همیشه در دست زمانه خواهد بود.
ایا سرگشتهٔ دنیا! مشو غِرّه به مهر او
که بس سرکش که اندر گور خشتی زیر سر دارد
هوش مصنوعی: ای کسی که در دنیای پر از آشفتگی و سردرگمی به سر میبری! فریب محبت او را نخور، چرا که بسیاری از سرکشها و تندخوها حتی در گور هم سنگی زیر سر دارند.
طمع در سیم و زر چندین مکن گر دین و دل خواهی
که دین و دل تبه کرد آن که دل در سیم و زر دارد
هوش مصنوعی: اگر به دنبال حفظ دین و دل خود هستی، نباید به طمع طلا و نقره بیفتی، زیرا کسی که دلش درگیر ثروت و دارایی است، دین و دل خود را از دست میدهد.
جهان پر آتشِ آز است و بیچاره دلِ آنکس
که او اندر صمیم دل از آن آتش شرر دارد
هوش مصنوعی: دنیا پر از شد و آتش ناشی از تمایلات و آز است و دل کسی که به طور واقعی و صمیمانه درگیر این آتش شده، در عذاب و رنج است.
چه نوشی شربتِ نوشین و آخر ضربتِ هجران
همه رنجت هبا گردد همه کارَت هدر دارد
هوش مصنوعی: این بیت به بیاحساسی و بیثمری ناشی از جدایی اشاره دارد. در آن گفته شده که اگر چه لحظاتی شیرین و خوشایند وجود دارد، اما در نهایت درد جدایی باعث میشود که همه آن لذتها بیفایده و تمام تلاشها نابود شود.
تو اندر وقتِ بخشیدن جهانی مختصر داری
جهان از روی بخشیدن ترا هم مختصر دارد
هوش مصنوعی: تو زمانی که میبخشی، چیزی کم و مختصر به دست میآوری، و جهان نیز از روی بخشش تو، چیزی مختصر و محدود را به تو میدهد.
سنایی را مسلم شد که گوید زهدِ پرمعنی
نداند قیمت نظمش هر آن کو گوشِ کر دارد
هوش مصنوعی: سنایی به این نتیجه رسیده است که کسی که زهد و پرهیزکاری عمیق را درک نمیکند، ارزش و زیبایی نظم و کلام او را نخواهد دانست؛ چون او مانند فردی است که گوشش را به روی حقیقت بسته است و نمیتواند بشنود.
حاشیه ها
1401/12/08 00:03
امین
درود بر حکیم غزنوی بزرگ
چقدر زیبا بود این چامه
فقط در بیت یازدهم «گردین» باید به «گر دین» تغییر یابد.