قصیدهٔ شمارهٔ ۳۲
کسی کاندر صف گبران به بتخانه کمر بندد
برابر کی بود با آن که دل در خیر و شر بندد؟
ز دی هرگز نیارد یاد و از فردا ندارد غم
دل اندر دلفریب نقد و اندر ما حضر بندد
کسی کو را عیان باید خبر پیش مجال آید
چو خلوت با عیان سازد کجا دل در خبر بندد
ز عادت بر میان بندد همی هر گبر زناری
نباشد مرده را آنکس که جز بر فرق سر بندد
حقیقت بتپرست است آنکه در خود هست پندارش
برست از بتپرستی چون در پندار دربندد
نباشد مرد هر مردی که او دستار بر بندد
نباشد گبر، هر گبر که او زنار بربندد
اگر تاج تو خورشید است تو زان تاجدارانی
که طاووس ملایک تخت تو بر شاهپر بندد
نیاساید سناییوار آن کاو زین جگر خواران
هزاران درد خونآلود بر جان و جگر بندد
نه موسییی شود هر کس که او گیرد عصا بر کف
نه یعقوبی شود آنکس که دل اندر پسر بندد
بسا پیر مناجاتی که بر مرکب فرو ماند
بسا رند خراباتی که زین بر شیر نر بندد
ز معنی بیخبر باشی چو از دعوی کمر بندی
چه داند قدر معنی آن که از دعوی کمر بندد؟
به تخت و بخت چون نازی که روزی رخت بربندی؟
به تخت و تخت چون نازد کسی کاو رخت بر بندد؟
غلام خاطر اویم، که او همّت قوی دارد
که دارد هر دو عالم را و دل در یک نظر بندد
اگر یک چند کی بخت سنایی به بگردد پس
همه الفاظ شیرین ملایک بر بصر بندد
برو همچون سنایی باش، نه دین باش و نه دنیا
کسی کاو چون سنایی شد در این هر دو در بندد
قصیدهٔ شمارهٔ ۳۱ - در تعلیم طی طریق معرفت: همچو مردان یک قدم در راه دین باید نهادقصیدهٔ شمارهٔ ۳۳: ای چو عقل از کل موجودات فرد
اطلاعات
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب شعری: قصیده
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
کسی کاندر صف گبران به بتخانه کمر بندد
برابر کی بود با آن که دل در خیر و شر بندد؟
هوش مصنوعی: کسی که در صف کافران برای عبادت بتها آماده میشود، چگونه میتواند با کسی که دلش را به خوبیها و بدیها میسپارد مقایسه کرد؟
ز دی هرگز نیارد یاد و از فردا ندارد غم
دل اندر دلفریب نقد و اندر ما حضر بندد
هوش مصنوعی: هیچ چیزی از گذشته در ذهن نمیماند و از آینده هم نگرانیای وجود ندارد. در این لحظه زیبا و دلنشین، دل را در خود مشغول نکن.
کسی کو را عیان باید خبر پیش مجال آید
چو خلوت با عیان سازد کجا دل در خبر بندد
هوش مصنوعی: هر کسی که باید حقیقت را درک کند، زمانی که در جمع قرار میگیرد، متوجه میشود که کجا میتواند با حقیقت آشنا شود و دلش به آن گره بخورد.
ز عادت بر میان بندد همی هر گبر زناری
نباشد مرده را آنکس که جز بر فرق سر بندد
هوش مصنوعی: هر فردی که عادت کرده باشد، از چیزهایی که در اطرافش میگذرد غافل میشود و نمیتواند تفاوتها را تشخیص دهد. آن کسی که به جز بر سر خود چیز دیگری نبیند، همواره در حال نادیده گرفتن مهمترین نکات زندگیاش است.
حقیقت بتپرست است آنکه در خود هست پندارش
برست از بتپرستی چون در پندار دربندد
هوش مصنوعی: حقیقت این است که کسی که به بتپرستی اعتقاد دارد، در واقع خود را به گمراهی میاندازد. او به جای مشاهده حقیقت، در دنیای خیالی خود زندانی است و این برداشتهای نادرست باعث میشود که از واقعیت دور بماند.
نباشد مرد هر مردی که او دستار بر بندد
نباشد گبر، هر گبر که او زنار بربندد
هوش مصنوعی: هر کسی که دستار بر سر بگذارد، مرد واقعی نیست و هر کسی که زنار ببندد، به معنای واقعی گبر نیست.
اگر تاج تو خورشید است تو زان تاجدارانی
که طاووس ملایک تخت تو بر شاهپر بندد
هوش مصنوعی: اگر تو مانند خورشید درخشان و با ارزش هستی، پس از آن تاجدارانی که طاووسها بالهای خود را بر تخت تو میگذارند، بسیار بزرگتر و با عظمتتر هستند.
نیاساید سناییوار آن کاو زین جگر خواران
هزاران درد خونآلود بر جان و جگر بندد
هوش مصنوعی: هرگز آرام نخواهد بود کسی که مانند سنایی از دردها و رنجهای بسیاری که از جان و دل او را آزرده است، رنج میکشد.
نه موسییی شود هر کس که او گیرد عصا بر کف
نه یعقوبی شود آنکس که دل اندر پسر بندد
هوش مصنوعی: هر کسی نمیتواند مثل موسی باشد که عصا به دست گرفت و معجزاتی انجام داد، و همچنین هر کسی نمیتواند مانند یعقوب باشد که عشق و محبتش به پسرش او را در غم و اندوه فرو برد.
بسا پیر مناجاتی که بر مرکب فرو ماند
بسا رند خراباتی که زین بر شیر نر بندد
هوش مصنوعی: بسیاری از افراد هستند که در حالت عبادت و راز و نیاز به خدا، به دنبال نشر و پیشرفت روحی خود هستند اما در عمل به مقصد نمیرسند. از سوی دیگر، برخی افراد که به زندگی پرخطر و شاداب میپردازند، توانایی دارند که از موقعیتهای بالاتر و قویتری بهرهمند شوند. در واقع، بعضی از کسانی که در ظاهر به نظر میرسد تلاش میکنند، ممکن است نتوانند به هدف نهایی برسند، در حالی که افرادی با ظاهر غیرمتعارف، قادر به دستیابی به موفقیتهای بزرگ هستند.
ز معنی بیخبر باشی چو از دعوی کمر بندی
چه داند قدر معنی آن که از دعوی کمر بندد؟
هوش مصنوعی: اگر از حقیقت چیزی ندانی و فقط به ظواهر توجه کنی، مانند کسی هستی که نمیداند کمر بند برای چه استفاده میشود. او چطور میتواند ارزش واقعی کمر بند را بفهمد؟
به تخت و بخت چون نازی که روزی رخت بربندی؟
به تخت و تخت چون نازد کسی کاو رخت بر بندد؟
هوش مصنوعی: آیا به مقام و ثروت بهسان ناز و لذتی نگاه میکنی که یک روز ممکن است از آن دور شوی؟ آیا کسی که به این موقعیت میبالد، میداند که ممکن است روزی از آن جدا شود؟
غلام خاطر اویم، که او همّت قوی دارد
که دارد هر دو عالم را و دل در یک نظر بندد
هوش مصنوعی: من بندهٔ یاد او هستم، زیرا او ارادهای نیرومند دارد که میتواند هر دو دنیا را در اختیار بگیرد و با یک نگاه دل را تسخیر کند.
اگر یک چند کی بخت سنایی به بگردد پس
همه الفاظ شیرین ملایک بر بصر بندد
هوش مصنوعی: اگر کمی شانس به سنایی روی بیاورد، تمام واژههای شیرین فرشتگان بر چشمانش خواهد نشست.
برو همچون سنایی باش، نه دین باش و نه دنیا
کسی کاو چون سنایی شد در این هر دو در بندد
هوش مصنوعی: به راه سنایی برو و از درگیری با مسائل دینی و دنیوی دوری کن، زیرا او کسی است که از این دو اسارت رهایی یافته است.
حاشیه ها
1390/09/07 13:12
حسن زاده
مصرع اول براساس نسخه شفیعی کدکنی بدین شکل اس :کسی کاندر صف مردان به بتخانه کمر بندد
و با توجه به مصرع بعدی معنی بهتر رسانده میشود .
نکته دیگر اینکه این شعر غزل است نه قصیده
با تشکر