قصیدهٔ شمارهٔ ۳ - این قصیدهٔ را عارف زرگر در مدح سنایی گفته
ای نهاده پای همت بر سر اوج سما
وی گرفته ملک حکمت گشته در وی مقتدا
بر سریر حکمت اندر خطهٔ کون و فساد
از تو عادلتر نبد هرگز سخن را پادشا
مشرق و مغرب ز راه صلح بگرفتی بکلک
ناکشیده تیغ جنگی روز کین اندر وغا
لاجرم ز انصاف تو، روی ز من شد پر درر
همچو از اوصاف تو، چشم زمانه پر ضیا
گوی همت باختی با خلق در میدان عقل
باز پس ماندند و بردی و برین دارم گوا
نی غلط کردم که رای صایبت با اهل عصر
کی پسندد از تو بازی یا کجا دارد روا
چون زر و طاعت عزیزی در دو عالم زان که تو
با قناعت همنشینی با فراغت آشنا
سیم نااهلان نجویی زان که نپسندد خرد
خاکروبی کردن آن کس را که داند کیمیا
شعر تو روحانیان گر بشنوند از روی صدق
بانگ برخیزد ازیشان کای سنایی مرحبا
حجتی بر خلق عالم زان دو فعل خوب خویش
شاعری بیذل طمع و پارسایی بیریا
عیسی عصری که از انفاس روحانیت هست
مردگان آز و معلولان غفلت را شفا
بس طبیب زیرکی زیرا که بینبض و علیل
درد هر کس را ز راه نطق میسازی دوا
نظم گوهربار عقل افزای جان افروز تو
کرد شعر شاعران بوده را یکسر هبا
معجز موسی نمایست این و آنها سحر و کی
ساحری زیبا نماید پیش موسی و عصا
هر که او شعر ترا گوید جواب از اهل عصر
نزد عقل آنکس نماید یافه گوی و هرزه لا
زان که بشناسند بزازان زیرک روز عرض
اطلس رومی و شال ششتری از بوریا
شاعران را پایه بیشرمی بود تا زان قبل
حاصل و رایج کنند از مدح ممدوحان عطا
صورت شرمی تو اندر سیرت پاکی بلی
با چنان ایمان کامل، این چنین باید حیا
شعر و سحر و شرع و حکمت آمدت اندر خبر
ره برد اسرار او چون بنگرد عینالرضا
کاین چهارست ای سنایی چار حرف و یافتند
زین چهار آن هر چهار از نظم و نثر اوستا
تا حریم کعبه باشد قبلهٔ اهل سنن
تا نعیم سدره باشد طعمهٔ اهل بقا
سدره بادت دستگاه بخشش دارالبقا
کعبه بادت پایگاه کوشش دارالفنا
کعبه و سدره مبادت مقصد همت که نیست
جز «و یبقی وجه ربک» مر ترا کام و هوا
نظم عشقآمیز عارف را ز راه لطف و بر
برگذر از عیبهاش و در گذر از وی خطا
تا که باشد عارف اندر سال و ماه و روز و شب
شاکر افضال تو اندر خلا و اندر ملا
قصیدهٔ شمارهٔ ۲ - در تفسیر چند سوره و نعت رسول اکرم و مدح قاضی عبدالودود: کفر و ایمان را هم اندر تیرگی هم در صفاقصیدهٔ شمارهٔ ۴ - در پاسخ قصیدهٔ عارف زرگر: تا ز سر شادی برون ننهند مردان صفا
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: قصیده
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
ای نهاده پای همت بر سر اوج سما
وی گرفته ملک حکمت گشته در وی مقتدا
هوش مصنوعی: این بیت به این معناست که انسانی که با اراده و تلاش خود به ارتفاعات بلند دانش و حکمت دست یافته، در واقع بر اوج علم و عرفان قدم گذاشته و دیگران او را به عنوان پیشوای خود در این مسیر میشناسند.
بر سریر حکمت اندر خطهٔ کون و فساد
از تو عادلتر نبد هرگز سخن را پادشا
هوش مصنوعی: هیچکس در سخنوری و عدالت، از تو برتر نبوده و نخواهد بود، تو در سرای علم و دانایی در میان این دنیا و آشفتگیها، جایگاه ویژهای داری.
مشرق و مغرب ز راه صلح بگرفتی بکلک
ناکشیده تیغ جنگی روز کین اندر وغا
هوش مصنوعی: شرق و غرب در مسیر صلح قرار گرفتهاند و دیگر از شمشیر جنگ خبری نیست. در روز نبرد، تنها سر و صدای جنگی در فضا وجود دارد.
لاجرم ز انصاف تو، روی ز من شد پر درر
همچو از اوصاف تو، چشم زمانه پر ضیا
هوش مصنوعی: به خاطر انصاف تو، چهرهام مانند دریا پر از درخشندگی شد و همچنان که اوصاف تو نورانی است، چشم زمانه نیز پر از روشنایی و زیبایی شده است.
گوی همت باختی با خلق در میدان عقل
باز پس ماندند و بردی و برین دارم گوا
هوش مصنوعی: تو در تلاش و کوشش خود، با دیگران رقابت کردی و در میدان عقل و دانش، آنها از تو عقب ماندند. تو به هدف خود رسیدی و من این امر را به عنوان شاهد دارم.
نی غلط کردم که رای صایبت با اهل عصر
کی پسندد از تو بازی یا کجا دارد روا
هوش مصنوعی: من اشتباه کردم که فکر میکردم نظرت با تفکرات و عقاید مردم زمانهات سازگار باشد. آیا از تو انتظار دارم که در این دنیای پر از مشکلات و تناقضات، بازیگوشی و خوشگذرانی داشته باشی؟
چون زر و طاعت عزیزی در دو عالم زان که تو
با قناعت همنشینی با فراغت آشنا
هوش مصنوعی: در دو جهان، ارزش و عزت افراد به زر و اطاعت نیست، بلکه این است که تو با روحیه قناعت و رضایت، همنشین و آشنا هستی.
سیم نااهلان نجویی زان که نپسندد خرد
خاکروبی کردن آن کس را که داند کیمیا
هوش مصنوعی: به دنبال نظر نااهلان نباش، زیرا کسی که به حقیقت و ارزشها آگاه است، ارزش خود را از انجام کارهای بیمعنا و بیارزش پایین نمیآورد.
شعر تو روحانیان گر بشنوند از روی صدق
بانگ برخیزد ازیشان کای سنایی مرحبا
هوش مصنوعی: اگر روحانیان شعر تو را با صداقت بشنوند، از دلشان فریادی بلند میشود که: "ای سنایی، به تو درود باد!"
حجتی بر خلق عالم زان دو فعل خوب خویش
شاعری بیذل طمع و پارسایی بیریا
هوش مصنوعی: شاعر با دو عمل نیک خود، راستی و صداقت را به دیگران نشان میدهد و به این ترتیب حجتی بر مردم ایجاد میکند. او بدون این که از دیگران چیزی بخواهد و بدون خودنمایی، به زندگی پرهیزگارانه خود ادامه میدهد.
عیسی عصری که از انفاس روحانیت هست
مردگان آز و معلولان غفلت را شفا
هوش مصنوعی: عیسای روحانی ادواری را به تصویر میکشد که در آن افراد در حال حاضر میتوانند از طریق نیازی عمیق به روحانیت، از ضعفها و مشکلات خود رهایی یافته و شفای واقعی را تجربه کنند. در این دوره، کسانی که در غفلت به سر میبرند و از نقصهای خود رنج میبرند، قابلیت بهبودی و رشد را پیدا میکنند.
بس طبیب زیرکی زیرا که بینبض و علیل
درد هر کس را ز راه نطق میسازی دوا
هوش مصنوعی: بسیار طبیب باهوشی وجود دارد که بدون اینکه نبض کسی را بگیرد یا او را معاینه کند، با سخن گفتن میتواند درد هر کسی را درمان کند.
نظم گوهربار عقل افزای جان افروز تو
کرد شعر شاعران بوده را یکسر هبا
هوش مصنوعی: نظم و ترتیب فوقالعادهای که به زندگی و افکار انسان میبخشد، روح و جان او را روشن میسازد و فضایی که شاعران برای بیان احساسات خود دارند، بهطور کامل بیفایده میشود.
معجز موسی نمایست این و آنها سحر و کی
ساحری زیبا نماید پیش موسی و عصا
هوش مصنوعی: موسی معجزهای به نمایش گذاشت که نشاندهنده قدرت الهی است، در حالی که سحر و جادوگران تنها میتوانند حقههایی را نشان دهند که به هیچ وجه نمیتواند با معجزه موسی مقایسه شود. حتی اگر جادوگران کارهای زیبایی انجام دهند، باز هم نمیتوانند با واقعیت معجزهای که موسی انجام میدهد، رقابت کنند.
هر که او شعر ترا گوید جواب از اهل عصر
نزد عقل آنکس نماید یافه گوی و هرزه لا
هوش مصنوعی: هر کسی که شعرت را تحلیل کند، از اهل زمانه خود به نظر عقل، از آن فردی که فقط حرفهای بیمعنی میزند و به اشتباه اظهار نظر میکند، متمایز خواهد بود.
زان که بشناسند بزازان زیرک روز عرض
اطلس رومی و شال ششتری از بوریا
هوش مصنوعی: زیرا که شناختی بر مردم زرنگ دارند که در روز به نمایش پارچههای اطلس رومی و شال ششتری از بوریا میپردازند.
شاعران را پایه بیشرمی بود تا زان قبل
حاصل و رایج کنند از مدح ممدوحان عطا
هوش مصنوعی: شاعران از دیرباز به جرأت و بیپروا بودن شهرت داشتند، تا پیش از آن، توانستهاند به ستایش و تعریف از بزرگان و شخصیتهای محترم بپردازند و به این وسیله، جایگاه و محبوبیت خود را افزایش دهند.
صورت شرمی تو اندر سیرت پاکی بلی
با چنان ایمان کامل، این چنین باید حیا
هوش مصنوعی: تو در ظاهر خود شرم و حیا را داری و در باطن نیز پاکی و صفا، پس با داشتن چنین ایمانی کامل، باید این ویژگی حیا را در خود پرورش بدهی.
شعر و سحر و شرع و حکمت آمدت اندر خبر
ره برد اسرار او چون بنگرد عینالرضا
هوش مصنوعی: شعر، جادو، قوانین دینی و حکمت به تو خبر میدهند. زمانی که به رازهای او نگاه کنی، متوجه تمام فضایل و زیباییهای او میشوی.
کاین چهارست ای سنایی چار حرف و یافتند
زین چهار آن هر چهار از نظم و نثر اوستا
هوش مصنوعی: این چهار چیز، ای سنایی، چهار حرف است و از این چهار، هر چهار مورد در نظم و نثر اوستا یافت میشود.
تا حریم کعبه باشد قبلهٔ اهل سنن
تا نعیم سدره باشد طعمهٔ اهل بقا
هوش مصنوعی: تا زمانی که کعبه به عنوان مکان مقدس و قبله مسلمانان باقی است، اهل سنن و پیروان سنتها به آن توجه خواهند داشت. و تا زمانی که درخت سدره نشانهای از نعمت و آسایش باشد، اهل بقا و پایداری نیز از ثمرات آن بهرهمند خواهند بود.
سدره بادت دستگاه بخشش دارالبقا
کعبه بادت پایگاه کوشش دارالفنا
هوش مصنوعی: درخت سدرهای که نشانهای از زیبایی و بخشش است، در بهشت قرار دارد و مکانی برای ماندگاری است. کعبه نیز به عنوان محلی مقدس، جایی برای تلاش و کوشش در دنیا محسوب میشود.
کعبه و سدره مبادت مقصد همت که نیست
جز «و یبقی وجه ربک» مر ترا کام و هوا
هوش مصنوعی: به جای اینکه هدف و آرزوهایت را به مکانهایی مثل کعبه و سدره محدود کنی، به آنچه که واقعاً باقی میماند توجه کن؛ یعنی تنها ذات خداوند. آنچه زندگی تو را پر میکند و به تو آرامش میدهد، توجه به این حقیقت است.
نظم عشقآمیز عارف را ز راه لطف و بر
برگذر از عیبهاش و در گذر از وی خطا
هوش مصنوعی: عاشق عارف با مهربانی و لطف، عیوب و اشتباهات خود را پشت سر میگذارد و به نظم عشقآمیز خود ادامه میدهد.
تا که باشد عارف اندر سال و ماه و روز و شب
شاکر افضال تو اندر خلا و اندر ملا
هوش مصنوعی: به این معناست که تا زمانی که عارف در تمامی زمانها و دورهها از شب و روز سپاسگزار نعمتهای تو باشد، چه در تنهایی و چه در جمع، این شکرگزاری ادامه پیدا خواهد کرد.