گنجور

قصیدهٔ شمارهٔ ۲۰۱ - در مدح بهرامشاه

چرا چو روز بهار ای نگار خرگاهی
بر این غریب نه بر یک نهاد و یک راهی
گهی به لطف چو عیسا مرا کنی فلکی
گهی به قهر چو یوسف کنی مرا چاهی
گهی به بوسه امیرم کنی به راهبری
گهی به غمزه اسیرم کنی به گمراهی
گه از مسافت با روغنی کنی آبی
گه از لطافت با کهربا کنی کاهی
به دست رد و قبول تو چون به دست کریم
عزیز و خوارم چون سیم قل هو الاهی
به مار ماهی مانی نه این تمام و نه آن
منافقی چکنی مار باش یا ماهی
ندیده میوه‌ای از شاخ نیکوییت وز غم
شکوفه‌وار شدم پیر وقت برناهی
به نوک غمزهٔ ساحر مباش غره چنین
که هست خصم ستم ناوک سحرگاهی
از این شعار برون آی تا سوی دلها
بسان شعر سنایی شوی به دلخواهی
حدیث کوته کردم که این حدیث ترا
چو عمر دشمن سلطان نکوست کوتاهی
یمین دولت بهرامشاه بن مسعود
که هست چست بر او خلعت شهنشاهی

اطلاعات

وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: قصیده
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

چرا چو روز بهار ای نگار خرگاهی
بر این غریب نه بر یک نهاد و یک راهی
هوش مصنوعی: چرا ای زیبای من، مانند روز بهار، دل را شاد نمی‌کنی و بر آن غریبی که در دل و جان دارد، آرامش و یک مسیر مشخص نمی‌دهی؟
گهی به لطف چو عیسا مرا کنی فلکی
گهی به قهر چو یوسف کنی مرا چاهی
هوش مصنوعی: گاهی به لطف و مهربانی مانند پیامبر عیسی به من محبت می‌کنی و گاهی با خشم و قهر مانند یوسف، مرا در مشکلات و چالش‌ها قرار می‌دهی.
گهی به بوسه امیرم کنی به راهبری
گهی به غمزه اسیرم کنی به گمراهی
هوش مصنوعی: گاهی با محبت و ناز خود مرا راهنمایی می‌کنی و گاهی با یک نگاه فریبنده، مرا گمراه می‌کنی.
گه از مسافت با روغنی کنی آبی
گه از لطافت با کهربا کنی کاهی
هوش مصنوعی: هر از گاهی ممکن است با چیزهایی که از دور به نظر می‌رسند، به یک حالت خاص برسید یا با لطافت و نرمی به چیزی دیگر دست پیدا کنید.
به دست رد و قبول تو چون به دست کریم
عزیز و خوارم چون سیم قل هو الاهی
هوش مصنوعی: این بیت به این معناست که من در دستان تو زندگی می‌کنم و تحت تأثیر تو هستم. به نوعی هنوز هم احساس زراعت و خوار بودن می‌کنم. در نهایت، به خالق یکتا اشاره دارد که تنها به او تعلق دارم.
به مار ماهی مانی نه این تمام و نه آن
منافقی چکنی مار باش یا ماهی
هوش مصنوعی: مار ماهی بودن به این معناست که در ظاهر ممکن است مهارت‌های متفاوتی داشته باشیم، اما در واقعیت باید یکی از آن‌ها را انتخاب کنیم. اگر بخواهیم جزو زمره‌ای از افراد باشیم، نباید بین دو چهره متناقض نوسان کنیم. باید با صراحت و صداقت به یک سمت گرایش پیدا کنیم و هر کدام از این دو را که انتخاب کردیم، بر اساس آن عمل کنیم.
ندیده میوه‌ای از شاخ نیکوییت وز غم
شکوفه‌وار شدم پیر وقت برناهی
هوش مصنوعی: من هیچ بار میوه‌ای از درخت زیبایی‌ات را ندیده‌ام و از غم، مانند شکوفه‌ها در زمان پیری، به این حالت درآمده‌ام.
به نوک غمزهٔ ساحر مباش غره چنین
که هست خصم ستم ناوک سحرگاهی
هوش مصنوعی: به زبان ساده، این متن می‌گوید که فریب زیبایی‌های ظاهری و جاذبه‌های فریبنده را نخور، چون معمولاً پشت این ظاهرهای زیبا، دشمنی و ستم حضور دارد که می‌تواند به آسیب و ضرر منجر شود.
از این شعار برون آی تا سوی دلها
بسان شعر سنایی شوی به دلخواهی
هوش مصنوعی: از این شعار و ادعاها خارج شو تا مانند شعر سنایی به دل‌ها نفوذ کنی و دلخواه و محبوب مردم شوی.
حدیث کوته کردم که این حدیث ترا
چو عمر دشمن سلطان نکوست کوتاهی
هوش مصنوعی: من سخن را به اختصار گفتم، زیرا این روایت برای تو مانند عمر که دشمن سلطان نیکو است، کوتاه است.
یمین دولت بهرامشاه بن مسعود
که هست چست بر او خلعت شهنشاهی
هوش مصنوعی: دولت یمین، که به بهرام‌شاه بن مسعود تعلق دارد، همواره با شتاب و نشاط بر او پوششی از مقام شاهی گران‌قدر است.