قصیدهٔ شمارهٔ ۱۹۶
زیر دام عشوه تا چند ای سنایی دم زنی
گاه آن آمد یکی کاین دام و دم بر هم زنی
از دم خویشی تو دایم مانده اندر دام دیو
گر برون آیی ملک گردی و جام جم زنی
با تو اندر پوست باشد بیگمان ابلیس تو
تا تو اندر عشق دم در خانهٔ آدم زنی
چون نگفتی لا مگو الله و اثباتی مکن
گر قدم در کوی نفی خود نهی محکم زنی
گویی الاالله و آنگاهی ز کوته دیدگی
گه رقم بر علم و گاهی تکیه بر عالم زنی
در نهاد تو دو صد فرعون با دعوی هنوز
تو همی خواهی که چون موسا عصا بر یم زنی
از مراد خود تبرا کن اگر خواهی که تو
در میان بیمرادان یک نفس بی غم زنی
چون ولایتها گرفت اندر تنت دیو سپید
رستم راهی گر او را ضربت رستم زنی
کی دهد عیسا ترا از جوی عینالسلوی آب
چون تو عمدا آتش اندر چادر مریم زنی
نشنود گوش تو هرگز صوت موسیقار عشق
تا تو در بزم مراد خویش زیر و بم زنی
پای بیرون نه ز گلزار و به گلزار اندر آی
تا به دست نیستی با پاکبازان کم زنی
عشق خرگه کی زند اندر هوای سر تو
تا تو خرگه زیر جعد زلف خم در خم زنی
حال را با قال همره کن تو اندر راه عشق
ورنه چون بیمایگان تا کی دم مبهم زنی
قصیدهٔ شمارهٔ ۱۹۵: از خانه برون رفتم من دوش به نادانیقصیدهٔ شمارهٔ ۱۹۷: بیا تا اهل معنی را درین عالم به غم بینی
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: قصیده
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
زیر دام عشوه تا چند ای سنایی دم زنی
گاه آن آمد یکی کاین دام و دم بر هم زنی
هوش مصنوعی: ای سنایی، تا کی به دام عشوهها نشستهای و فقط حرف میزنی؟ گاهی پیش میآید که باید این دام و دم را به هم بزنید و از این وضعیت خارج شوید.
از دم خویشی تو دایم مانده اندر دام دیو
گر برون آیی ملک گردی و جام جم زنی
هوش مصنوعی: اگر از تاثیرات منفی و بدیها رهایی یابی، به مقام و قدرتهای بزرگ دست خواهی یافت و به آرزوی پرارزش خود میرسی.
با تو اندر پوست باشد بیگمان ابلیس تو
تا تو اندر عشق دم در خانهٔ آدم زنی
هوش مصنوعی: این شعر به این معناست که اگر تو در عشق و احساسات خود عمیقاً درگیر شوی، هیچ شکی نیست که شیطان در وجود تو زندگی میکند. در واقع، وقتی تو به عشق و احساسات دلبستهای، میتوانی بر روح آدم و احساسات او تأثیر بگذاری.
چون نگفتی لا مگو الله و اثباتی مکن
گر قدم در کوی نفی خود نهی محکم زنی
هوش مصنوعی: وقتی که نگفتهای "نه" نگو، و به وجود خودت تاکید نکن. اگر قدم در راه نفی خود گذاشتی، با قدرت و استحکام قدم بردار.
گویی الاالله و آنگاهی ز کوته دیدگی
گه رقم بر علم و گاهی تکیه بر عالم زنی
هوش مصنوعی: انگار که تنها به یاد خدا هستی و در لحظاتی به کجاندیشی دچار میشوی، گاهی بر دانش خود تکیه میکنی و گاهی برای خود نشانهگذاری میکنی.
در نهاد تو دو صد فرعون با دعوی هنوز
تو همی خواهی که چون موسا عصا بر یم زنی
هوش مصنوعی: در وجود تو قدرتها و شخصیتهای بزرگ زیادی نهفته است، ولی تو هنوز میخواهی مانند موسی با یک عصا معجزهگری کنی و بر دریا بزنیش.
از مراد خود تبرا کن اگر خواهی که تو
در میان بیمرادان یک نفس بی غم زنی
هوش مصنوعی: اگر میخواهی که بتوانی بیدغدغه و راحت زندگی کنی، باید از خواستههای خود دست بکشی و از آنها فاصله بگیری.
چون ولایتها گرفت اندر تنت دیو سپید
رستم راهی گر او را ضربت رستم زنی
هوش مصنوعی: وقتی که در وجود تو حاکمیتها و قدرتها به وجود آید، اگر آنها را به شکلی قوی تحت فشار قرار دهی، همچون رستم که دیو سپید را میزند، میتوانی بر آنها غلبه کنی.
کی دهد عیسا ترا از جوی عینالسلوی آب
چون تو عمدا آتش اندر چادر مریم زنی
هوش مصنوعی: کیست که برای تو، مثل عیسی، آب از جوی عینالسلوی بیاورد، در حالی که تو عمداً آتش را در چادر مریم میگذاری؟
نشنود گوش تو هرگز صوت موسیقار عشق
تا تو در بزم مراد خویش زیر و بم زنی
هوش مصنوعی: گوش تو هیچگاه صدای نوازنده عشق را نخواهد شنید تا زمانی که در جشن خواستههایت، آواز و نغمهای واقعی را به صدا درآوری.
پای بیرون نه ز گلزار و به گلزار اندر آی
تا به دست نیستی با پاکبازان کم زنی
هوش مصنوعی: از محیطی که ناپاکی و پلیدی دارد خارج شو و به جایی بیافرین که پاکی و درستی وجود دارد. در آنجا با افرادی که با صداقت و پاکی زندگی میکنند، همراه شو تا در این جمع نیکو، از گناه و آسیبهای دنیا دور بمانی.
عشق خرگه کی زند اندر هوای سر تو
تا تو خرگه زیر جعد زلف خم در خم زنی
هوش مصنوعی: عشق مانند آشیانهای است که در دل آرزوها و خواستههای تو ساخته میشود، و تا زمانی که تو با زیبایی و جذابیت زلفهایت در هم آمیخته شدهای، آن عشق در دل تو جوانه میزند.
حال را با قال همره کن تو اندر راه عشق
ورنه چون بیمایگان تا کی دم مبهم زنی
هوش مصنوعی: در زندگی عشق، باید به باطن و مفاهیم عمیق توجه کنی و صرفاً به ظواهر نپردازی. اگر فقط به surface یا ظواهر بیمحتوا بسنده کنی، مانند افرادی بیارزش خواهی شد که همیشه در ابهام به سر میبرند و نمیتوانند مسیر روشنی را انتخاب کنند.

سنایی