گنجور

قصیدهٔ شمارهٔ ۱۸

احسنت یا بدرالدجی لبیک یا وجه‌العرب
ای روی تو خاقان روز وی موی تو سلطان شب
شمس‌الضحی ایوان تو بدر الظم دیوان تو
فرمان همه فرمان تو ای مهتر عالی نسب
خه خه بنامیزد مهی هم صدر و بدر درگهی
از درد دلها آگهی ای عنصر جود و ادب
فردوس اعلا روی تو حکم تجلی کوی تو
ای در خم گیسوی تو جانها همه جانان طلب
صدر معین را سر تویی دنیا و دین را فر تویی
بر مهتران مهتر تویی از تست دلها را طرب
رویت چو «طاها» طاهرست «و اللیل» مویت ظاهرست
امر «لعمرک» ناظرست دریا ک پاک آمد لقب
برنه قدم ای شمع دین بر شهپر روح‌الامین
کرو بیانت بر یمین روحانیانت دست چپ
نازان ز قربت جد و عم، خرم به دیدارت حشم
بنمای هان ای محتشم قرب دو عالم در دو لب
گر از تو نشنیدی صلا شمع نبوت بر ملا
خورشید بفگندی قبا ناهید بشکستی قصب
هستی سزای منزلت هم ابتدا هم آخرت
آری عزیز مملکت هستی تو ملکت را نسب
در جام جانها دست کن چون نیست کردی هست کن
ما را ز کوثر مست کن این بس بود ماء العنب
بر یاد او کن جام نوش چشم از همه عالم بپوش
گندم نمای جو فروش آخر مباش ای بوالعجب

اطلاعات

وزن: مستفعلن مستفعلن مستفعلن مستفعلن (رجز مثمن سالم)
قالب شعری: قصیده
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

احسنت یا بدرالدجی لبیک یا وجه‌العرب
ای روی تو خاقان روز وی موی تو سلطان شب
هوش مصنوعی: به خوبی تمام، ای درخشنده‌ترین ستاره شب، صدای تو را می‌زنم، ای صورت زیبا که صبح را می‌درخشد و موهای تو که مانند سلطان شب است.
شمس‌الضحی ایوان تو بدر الظم دیوان تو
فرمان همه فرمان تو ای مهتر عالی نسب
هوش مصنوعی: ای شمس‌الضحی، ای روشنایی، تو ایوانت پر از نور است و کارهای دیوان تو، همگی تحت فرمان تو هستند. تو، ای بزرگ‌زاده، همه چیز تحت اختیار توست.
خه خه بنامیزد مهی هم صدر و بدر درگهی
از درد دلها آگهی ای عنصر جود و ادب
هوش مصنوعی: در این بیت شاعر به زیبایی و شکوه ماه اشاره می‌کند که همواره در آسمان می‌درخشد و می‌تواند به عنوان نشانی از خوبی‌ها و آداب نیک نامیده شود. او همچنین از دردها و مشکلات دل‌ها آگاه است و به همین خاطر به عنصر سخاوت و ادب پرداخته شده است.
فردوس اعلا روی تو حکم تجلی کوی تو
ای در خم گیسوی تو جانها همه جانان طلب
هوش مصنوعی: بهشت عالی، درخشش و زیبایی وجود تو است. ای کسی که موهایت در هم پیچیده است، جان‌های همه به دنبال جانان و محبوب تو می‌گردند.
صدر معین را سر تویی دنیا و دین را فر تویی
بر مهتران مهتر تویی از تست دلها را طرب
هوش مصنوعی: تو باطن و حقیقت هستی، و در عالم دین و دنیا برترین مقام را داری. در میان بزرگان، تو سرآمد همه‌ای و دل‌ها را با وجودت شاد می‌کنی.
رویت چو «طاها» طاهرست «و اللیل» مویت ظاهرست
امر «لعمرک» ناظرست دریا ک پاک آمد لقب
هوش مصنوعی: چهره‌ات چون طاهر است و شب، موهایت را نمایان کرده است. زندگی‌ات در نظر است و دریا چون پاکی لقب گرفته است.
برنه قدم ای شمع دین بر شهپر روح‌الامین
کرو بیانت بر یمین روحانیانت دست چپ
هوش مصنوعی: ای شمع هدایت، بر بلندی روح‌الامین قدم بگذار و سخنان خود را بر دست راست روحانیانت بگذر.
نازان ز قربت جد و عم، خرم به دیدارت حشم
بنمای هان ای محتشم قرب دو عالم در دو لب
هوش مصنوعی: ای محتشم، من از دوری جد و عم نالانم، اما به خاطر دیدن تو شادمانم. تو با دو لب خود، نزدیک به پروردگار و دو عالم هستی.
گر از تو نشنیدی صلا شمع نبوت بر ملا
خورشید بفگندی قبا ناهید بشکستی قصب
هوش مصنوعی: اگر تو ندا را از من نشنیدی، بدان که نور شمع نبوت به روشنی می‌داند و خورشید بر تاریکی می‌تابد، همچنین ستاره ناهید را می‌شکند و به اوج می‌برد.
هستی سزای منزلت هم ابتدا هم آخرت
آری عزیز مملکت هستی تو ملکت را نسب
هوش مصنوعی: وجود و هستی تو ارزش و مقام تو را در این دنیا و آن دنیا به نمایش می‌گذارد. در واقع، تو در این مملکت با هر نسبتی که داری، جایگاه ویژه‌ای داری.
در جام جانها دست کن چون نیست کردی هست کن
ما را ز کوثر مست کن این بس بود ماء العنب
هوش مصنوعی: در دل‌هایتان شیرینی و زندگی را جست‌وجو کن، چون وجود خداوند را درک نمی‌کنی. ما را از شفافیت و خالصی کوثر سیراب کن و در مستی‌مان غرق کن، چرا که این همه کافی است تا از شراب انگور بهرمند شویم.
بر یاد او کن جام نوش چشم از همه عالم بپوش
گندم نمای جو فروش آخر مباش ای بوالعجب
هوش مصنوعی: به یاد او، جامی از شراب بنوش و از دیدن همه چیز چشم بپوش. مانند کشاورز گندم‌نما که جو می‌فروشد، تو نیز در این دنیا فریب و ظاهرسازی را رها کن و عجیب نباش!

حاشیه ها

1396/09/03 00:12
سیدمحمدکاظم هاشمی

در بیت دوم قصیده ترکیب (بدرالظم )آمده که یک لام کم دارد و درست آن (بدرالظلم )می باشد به معنای ماهی که مایه ی نور و روشنی در دل تاریکی هاست.