گنجور

قصیدهٔ شمارهٔ ۱۷۸

دلا زین تیرگی زندان اگر روزی رها یابی
اگر بینا شوی زین پس به دیگر سر صفا یابی
تو بیماری درین زندان و بیماریت را لا شک
روا باشد طبیبی جوی تا روزی دوا یابی
بصیرت گر کنی روشن به کحل معرفت زیبد
که دردش را اگر جویی هم اینجا توتیا یابی
جهان ای دل چو زندان دان و دریا پیش زندانت
اگر کشتیت نگذارد درین دریا فنا یابی
گر اینجا آشنا گردی تو با آفاق و با انفس
چو زین هر دو گذر کردی بدانجا آشنا یابی
وگر می کیمیا جویی کزو زری کنی مس را
به نزد کیمیا گر گرد تا زو کیمیا یابی
دلا زین عالم فانی اگر تو مهر برداری
چو از فانی گذر کردی سوی باقی بقا یابی
ازین چون و چرا بگذرد که روشن گرددت هزمان
مگر کان عالم پر خیر بی‌چون و چرا یابی
تو در بحر محیط ای دل چو غواصان یکی غوطه
بکن هزمان اگر خواهی که از موجش رها یابی
اگر تاریک دل باشی مقامت در زمین باشد
اگر روشن روان گردی مقر اوج سما یابی
به راه انبیا باید ترا رفتن اگر خواهی
که علم انبیا دانی و سر اولیا یابی
به قال و قیل گمراهان مشو غره اگر خواهی
که روزی راهرو گردی و راه رهنما یابی
به سوی تپه رو یک بار موسی وار اگر خواهی
که علم اژدها دانی و سر آن عصا یابی
حدیث آن کلام و طور و موسی گر همی خواهی
که بشناسی ز خود یابی ز دیگر کس کجا یابی
همان مهد مسیحا دم نگر کو بی‌پدر چون بد
حکیمی گوید این معنی طلب کن تا که را یابی
درخت و آن شب تاریک و شعلهٔ آتش روشن
اگر زان چوب می‌جویی تو آن معنی کجا یابی
ز نور یوسف و یعقوب و چاه و اخوهٔ یوسف
در آن وادی مرو کانجا به هر پی صد بلا یابی
گر آن ماهی که یونس را بیوبارید در دریا
بیوبارد ترا چون او ازین سفلی علا یابی
کتاب مبتدا خوان تو که رمز گندم و آدم
حدیث دست «لا تقرب» تو اندر مبتدا یابی
معانی جمله حل کردی همینت مشکلی مانده
که رمز ذلت داوود و قتل اوریا یابی
ترا قرآن به اطلس خوانده تا زو کسوتی یابی
قیامت را تو این معنی ز رقع و بوریا یابی
تحرک ز آب می‌آید به سنگ آسیا هزمان
تو نادان این تحرک را ز سنگ آسیا یابی
تو دست چپ درین معنی ز دست راست نشناسی
کنون با این خری خواهی که اسرار خدا یابی
نه کار تست می خوردن که بد مستی کنی هزمان
تو چون حلاج عشق آری چو جام از می بلا یابی
سنایی گر سنا دارد ز علم ایزدی دارد
تو دین و علم ایزد جوی تا چون او سنا یابی
تو راه دین ایزد را نمی‌دانی وگر جویی
هم از قرآن پر معنی و لفظ مصطفا یابی
هر آن دینی که بیرون زین دو جویی بدعتی باشد
نباید جستن آن دین را وگر جویی خطا یابی
چو بابدعت روی زینجا یقین میدان که در محشر
ز مالک بر در دوزخ جزای آن قفا یابی
وگر با دین پیغمبر ز عالم رخت بربندی
ز ایزد خلد و حورالعین و آمرزش عطا یابی

اطلاعات

وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب شعری: قصیده
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

دلا زین تیرگی زندان اگر روزی رها یابی
اگر بینا شوی زین پس به دیگر سر صفا یابی
هوش مصنوعی: ای دل، اگر روزی از این تاریکی و زندان خلاص شوی و بینا گردی، از این پس به خوشی و روشنی دست پیدا خواهی کرد.
تو بیماری درین زندان و بیماریت را لا شک
روا باشد طبیبی جوی تا روزی دوا یابی
هوش مصنوعی: تو در این زندان گرفتار هستی و بیماری‌ات طبیعی است. اما در جستجوی درمانی باش تا روزی به دارویی برسید.
بصیرت گر کنی روشن به کحل معرفت زیبد
که دردش را اگر جویی هم اینجا توتیا یابی
هوش مصنوعی: اگر با بصیرت و فهم عمیق به دنیا بنگری، مانند این است که با چشمی روشن و آگاه به حقیقت زندگی بنگری. حتی اگر بخواهی درد و رنج خدایی را درک کنی، می‌توانی در اینجا دارویی برای آن بیابی.
جهان ای دل چو زندان دان و دریا پیش زندانت
اگر کشتیت نگذارد درین دریا فنا یابی
هوش مصنوعی: ای دل، بدان که دنیا مانند یک زندان است و دریا در مقابل این زندان قرار دارد. اگر هم در این دریا غرق شوی، باز هم نمی‌تواند تو را فانی کند.
گر اینجا آشنا گردی تو با آفاق و با انفس
چو زین هر دو گذر کردی بدانجا آشنا یابی
هوش مصنوعی: اگر در اینجا با جهان و وجود خود آشنا شوی و از هر دوی آن‌ها عبور کنی، به جایی خواهی رسید که با حقیقت آشنا خواهی شد.
وگر می کیمیا جویی کزو زری کنی مس را
به نزد کیمیا گر گرد تا زو کیمیا یابی
هوش مصنوعی: اگر به دنبال معنی کیمیا هستی که بتوانی مس را به طلا تبدیل کنی، باید به استاد کیمیاگری نزدیکی کنی تا از او یاد بگیری و در نهایت به آن دست یابی.
دلا زین عالم فانی اگر تو مهر برداری
چو از فانی گذر کردی سوی باقی بقا یابی
هوش مصنوعی: ای دل، اگر از این جهان زودگذر محبت و عشق واقعی را دریابی، زمانی که از این دنیای فانی عبور کنی، به سوی بقای جاودانه خواهی رسید.
ازین چون و چرا بگذرد که روشن گرددت هزمان
مگر کان عالم پر خیر بی‌چون و چرا یابی
هوش مصنوعی: از این سوالات و تردیدها عبور کن، چرا که زمانی روشن خواهی شد. مگر اینکه آن عالم پر خیر و نیکویی را بی‌هیچ سوال و تردیدی پیدا کنی.
تو در بحر محیط ای دل چو غواصان یکی غوطه
بکن هزمان اگر خواهی که از موجش رها یابی
هوش مصنوعی: ای دل، تو در دنیای وسیع مانند غواصان هستی، اندکی فرو رو تا اگر خواستی از هیجان و چالش‌های آن آزاد شوی.
اگر تاریک دل باشی مقامت در زمین باشد
اگر روشن روان گردی مقر اوج سما یابی
هوش مصنوعی: اگر دل تو تیره و غمگین باشد، هرچقدر هم در زمین مقام و موقعیت داشته باشی، ارزشی ندارد. اما اگر روح تو نورانی و روشن باشد، به اوج آسمان‌ها خواهی رسید.
به راه انبیا باید ترا رفتن اگر خواهی
که علم انبیا دانی و سر اولیا یابی
هوش مصنوعی: اگر می‌خواهی مانند پیامبران علمی بدست آوری و به اسرار اولیا دسترسی پیدا کنی، باید در مسیر آن‌ها گام برداری.
به قال و قیل گمراهان مشو غره اگر خواهی
که روزی راهرو گردی و راه رهنما یابی
هوش مصنوعی: به حرف و حدیث‌های افرادی که گمراه هستند توجه نکن و فریب نخور. اگر می‌خواهی در مسیر درست قرار بگیری و هدایت کننده‌ای پیدا کنی، باید از این قبیل حواشی دوری کنی.
به سوی تپه رو یک بار موسی وار اگر خواهی
که علم اژدها دانی و سر آن عصا یابی
هوش مصنوعی: به سمت تپه برو، یک بار مانند موسی، اگر می‌خواهی دانشی را که مانند علم اژدهاست به دست آوری و قدرت آن را در دستانت احساس کنی.
حدیث آن کلام و طور و موسی گر همی خواهی
که بشناسی ز خود یابی ز دیگر کس کجا یابی
هوش مصنوعی: اگر می‌خواهی داستان کلام خدا و ملاقات موسی با او را بشناسی، باید از خودت شروع کنی. نمی‌توانی آن را از دیگران پیدا کنی.
همان مهد مسیحا دم نگر کو بی‌پدر چون بد
حکیمی گوید این معنی طلب کن تا که را یابی
هوش مصنوعی: ببین در کجا که مهد مسیحا قرار دارد، مهدی که بی‌پدر است. کسی که در آنجا زندگی می‌کند، همانند یک حکیم سخن می‌گوید. به دنبال معنا و حقیقت این سخنان برو تا بتوانی کسی را پیدا کنی که به آن دست یابی.
درخت و آن شب تاریک و شعلهٔ آتش روشن
اگر زان چوب می‌جویی تو آن معنی کجا یابی
هوش مصنوعی: درخت و شب تاریک و شعلهٔ آتش در چنین حالتی، اگر به دنبال معنایی از چوب هستی، آن معنا را نمی‌توانی پیدا کنی.
ز نور یوسف و یعقوب و چاه و اخوهٔ یوسف
در آن وادی مرو کانجا به هر پی صد بلا یابی
هوش مصنوعی: از نور یوسف و یعقوب و چاه و برادران یوسف در آن سرزمین مرو، هر کس به آنجا برود، با صدها بلا و آسیب مواجه خواهد شد.
گر آن ماهی که یونس را بیوبارید در دریا
بیوبارد ترا چون او ازین سفلی علا یابی
هوش مصنوعی: اگر آن ماهی که یونس را در دریا بلعید، تو را نیز بلعیده و از این دنیای پست بالا ببرد، تو نیز مانند او به مقام والایی خواهی رسید.
کتاب مبتدا خوان تو که رمز گندم و آدم
حدیث دست «لا تقرب» تو اندر مبتدا یابی
هوش مصنوعی: کتاب آغازین تو، رمز و راز گندم و انسان را بیان می‌کند. در این کتاب، از روزنه‌ای به نام «نزدیک نشو» می‌توان به آغاز و مبنای این داستان‌ها پی برد.
معانی جمله حل کردی همینت مشکلی مانده
که رمز ذلت داوود و قتل اوریا یابی
هوش مصنوعی: تو به حل معانی و مشکلات پرداخته‌ای، اما هنوز یک معما باقی مانده که آن هم رابطه ذلت داوود و قتل اوریا را روشن می‌کند.
ترا قرآن به اطلس خوانده تا زو کسوتی یابی
قیامت را تو این معنی ز رقع و بوریا یابی
هوش مصنوعی: این بیت به این معناست که تو در قرآن آموخته‌ای که چگونه به مقام و شأن بلندی برسی، همچون لباسی که در روز قیامت بر تن خواهی کرد. این مفهوم را می‌توان از چیزهای ساده و کم‌قیمت نیز دریافت کرد.
تحرک ز آب می‌آید به سنگ آسیا هزمان
تو نادان این تحرک را ز سنگ آسیا یابی
هوش مصنوعی: حرکت و تحرک ناشی از آب به سنگ آسیاب می‌رسد، اما تو ای نادان، متوجه نیستی که این تحرک در واقع از سنگ آسیاب نشأت می‌گیرد.
تو دست چپ درین معنی ز دست راست نشناسی
کنون با این خری خواهی که اسرار خدا یابی
هوش مصنوعی: تو با دست چپ، در این موضوع نمی‌توانی دست راست را بشناسی. اکنون چگونه می‌خواهی با این خر (ناتوانی‌ات) به اسرار خدا دست یابی؟
نه کار تست می خوردن که بد مستی کنی هزمان
تو چون حلاج عشق آری چو جام از می بلا یابی
هوش مصنوعی: برای به دست آوردن عشق و مستی، نیازی به تلاش و پرهیز نیست. مانند حلاج که در عشق غرق است، تو نیز می‌توانی با نوشیدن جامی از شراب بلا، به حالت مستی و عشق واقعی دست یابی.
سنایی گر سنا دارد ز علم ایزدی دارد
تو دین و علم ایزد جوی تا چون او سنا یابی
هوش مصنوعی: اگر سنایی به علم خداوند آگاهی دارد، تو هم باید در جستجوی دین و علم خدا باشی تا مانند او به مقام والایی دست یابی.
تو راه دین ایزد را نمی‌دانی وگر جویی
هم از قرآن پر معنی و لفظ مصطفا یابی
هوش مصنوعی: تو درباره‌ی راه و روش خداوند آگاهی نداری، و اگر هم جستجو کنی، از قرآن که پر از معنا و کلام پیامبر است، چیزی نخواهی یافت.
هر آن دینی که بیرون زین دو جویی بدعتی باشد
نباید جستن آن دین را وگر جویی خطا یابی
هوش مصنوعی: هر دینی که خارج از این دو اصل باشد، بدعت محسوب می‌شود و نباید به دنبال آن رفت، زیرا اگر به دنبال آن باشی، به اشتباه می‌افتی.
چو بابدعت روی زینجا یقین میدان که در محشر
ز مالک بر در دوزخ جزای آن قفا یابی
هوش مصنوعی: زمانی که به بدعت و ناپاوری روی آورده‌ای، بدان که در روز قیامت، به جزای کارهای خود در جلوی در دوزخ، جزای آن را از مالک (خدا) خواهی گرفت.
وگر با دین پیغمبر ز عالم رخت بربندی
ز ایزد خلد و حورالعین و آمرزش عطا یابی
هوش مصنوعی: اگر از دنیا و این عالم به خاطر دین پیامبر خود جدا شوی، از خداوند بهشت و حوریان و آمرزش دریافت خواهی کرد.

حاشیه ها

1394/02/13 20:05
منصور

کلمه تپه اشتباه است درست ان تیه است یعنی بیابان این شعر عرفانی و دوری از مادیات و دنیاپرستی را توصیه میکند.