گنجور

قصیدهٔ شمارهٔ ۱۷۰ - در مدح بهرامشاه پسر مسعود شاه

آمد هلال دلها ناگه پدید ناگه
هان ای هلال خوبان «ربی و ربک الله»
زین بوالعجب هلالی گر هیچ بدر گردد
نی آسمان گذارد نی آفتاب و نی مه
در روی او بخندید از بهر حال کو خود
بر آفتاب خندد وقت وداع هر مه
ماهی که رهنمایست از دور رهروان را
چون روی او ببیند از شرم گم کند ره
پیچ و شکنج زلفش دلهای عاشقان را
هم فضل «تبت» آمد هم فضل «قل هو الله»
سالوسیان دل را در کوی او مصلا
هاروتیان دین را در زلف او سقرگه
بر گاو برنهد رخت استاد ساحران را
هر گه که برنشیند بر ابلق سحرگه
با آنکه بی نظیرست از روشنان گیتی
زنهار تا نخوانی الاهش الله الله
عقل غریزتی را روح‌القدس نخواند
در بارگاه وصفش جز ما تقول ویله
فحلی‌ست طلعت او کاندر مشیمهٔ دل
چون جفت دیده گردد احسنت و زه کند زه
شاهان درگه حق بوذر شناس و سلمان
بیزار شو ز شاهی کو تخت دارد و گه
موسی کله بدوزد آنجا که او برد سر
یوسف رسن بسوزد آنجا که او کند چه
زهری که او چشاند چه جای اخ که بخ بخ
تبغی که او گذارد چه جای اه که خه خه
زخم سنان او را اه کردی ای سنایی
هرگز کدام عاشق در وقت خه کند اه
خاصه تو کز سعادت داری به زیر گردون
تعویذ و نوشدارو از مدحت شهنشه
بهرامشاه مسعود آن شه که خواند او را
بهرام آسمانش از سعد مشتری شه
چندانش مملکت باد اندر خضر که باشد
دوران مهر و مه را در ملک او سفرگه

اطلاعات

وزن: مفعول فاعلاتن مفعول فاعلاتن (مضارع مثمن اخرب)
قالب شعری: قصیده
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

آمد هلال دلها ناگه پدید ناگه
هان ای هلال خوبان «ربی و ربک الله»
هوش مصنوعی: ناگهان هلالی چون ماه در دل‌ها ظاهر شد. ای هلال زیبا، پروردگار من و تو خداست.
زین بوالعجب هلالی گر هیچ بدر گردد
نی آسمان گذارد نی آفتاب و نی مه
هوش مصنوعی: اگر این هلال شگفت‌انگیز (ماه) به هیچ وجه کامل نشود، نه آسمان او را می‌پذیرد و نه خورشید و نه ماه.
در روی او بخندید از بهر حال کو خود
بر آفتاب خندد وقت وداع هر مه
هوش مصنوعی: در چهره او لبخند بزن، چون او خود نیز در هنگام وداع با ماه، به آفتاب لبخند می‌زند.
ماهی که رهنمایست از دور رهروان را
چون روی او ببیند از شرم گم کند ره
هوش مصنوعی: ماهی که دور از خود راهنمایی می‌کند، وقتی رهگذران روی او را ببینند، از شرم مسیر خود را گم می‌کنند.
پیچ و شکنج زلفش دلهای عاشقان را
هم فضل «تبت» آمد هم فضل «قل هو الله»
هوش مصنوعی: پیچ و تاب موهای او، دل‌های عاشق را به شدت تحت تأثیر قرار می‌دهد و برای آن‌ها هم رحمت الهی به همراه دارد و هم هدایت و آگاهی از امور معنوی.
سالوسیان دل را در کوی او مصلا
هاروتیان دین را در زلف او سقرگه
هوش مصنوعی: در کوی محبوب، عابدان و زاهدان در حال عبادت و نیایش هستند و در زلف محبوب، علم و دین به زیبایی و فرح بخش وجود دارد.
بر گاو برنهد رخت استاد ساحران را
هر گه که برنشیند بر ابلق سحرگه
هوش مصنوعی: هر زمانی که استاد ساحران، رخت خود را بر شتر ابلق بیندازد، نشانه‌ای از تسلط و قدرت او در جادوگری است.
با آنکه بی نظیرست از روشنان گیتی
زنهار تا نخوانی الاهش الله الله
هوش مصنوعی: اگرچه او از روشنایی‌های دنیای ما بی‌نظیر است، مواظب باش که در مورد او فقط نگو "الله الله" و دعا نکن.
عقل غریزتی را روح‌القدس نخواند
در بارگاه وصفش جز ما تقول ویله
هوش مصنوعی: عقل طبیعی و ذاتی تو به وسیله روح‌القدس شناختی نخواهد داشت و در جایی که وصف او مطرح است، هیچ‌کس جز ما نمی‌تواند آن را بیان کند.
فحلی‌ست طلعت او کاندر مشیمهٔ دل
چون جفت دیده گردد احسنت و زه کند زه
هوش مصنوعی: چهره‌اش مانند خورشید است و وقتی در اعماق دل ظاهر می‌شود، زیبایی‌اش به حدی است که هر دو چشم را به تحسین وا می‌دارد و دل را مجذوب می‌کند.
شاهان درگه حق بوذر شناس و سلمان
بیزار شو ز شاهی کو تخت دارد و گه
هوش مصنوعی: در درگاه حق، شاهان باید بوذر را بشناسند و از سلمان دوری کنند. باید از سلطنت کسانی که فقط بر تخت نشسته‌اند و فاقد ارزش معنوی هستند، برکنار شوند.
موسی کله بدوزد آنجا که او برد سر
یوسف رسن بسوزد آنجا که او کند چه
هوش مصنوعی: موسی در جایی سرش را پایین می‌آورد که یوسف در آنجا رنج می‌کشد و در جایی که او دچار مشکل می‌شود، رشتهٔ کارش پاره می‌شود.
زهری که او چشاند چه جای اخ که بخ بخ
تبغی که او گذارد چه جای اه که خه خه
هوش مصنوعی: زهر و درد و رنجی که او به من چشاند، چه معنی دارد که من حسرت بکشم؟ و تغییراتی که او در زندگی‌ام ایجاد کرد، چه جای آه و ناله کردن دارد؟
زخم سنان او را اه کردی ای سنایی
هرگز کدام عاشق در وقت خه کند اه
هوش مصنوعی: زخم دندان او باعث آه و ناله من شد، ای سنایی! هرگز هیچ عاشقی در زمان درد و غم نمی‌تواند آه نکشد.
خاصه تو کز سعادت داری به زیر گردون
تعویذ و نوشدارو از مدحت شهنشه
هوش مصنوعی: به‌خصوص تو که به خاطر خوش‌شانسی، تحت حمایت آسمانی هستی و دعا و راه‌حل‌های مفید از ستایش پادشاه به تو می‌رسد.
بهرامشاه مسعود آن شه که خواند او را
بهرام آسمانش از سعد مشتری شه
هوش مصنوعی: بهرامشاه مسعود، پادشاهی است که آسمان او را به خاطر خوشبختی و موفقیتش مانند سیاره مشتری، بزرگ و مهم می‌شمارد.
چندانش مملکت باد اندر خضر که باشد
دوران مهر و مه را در ملک او سفرگه
هوش مصنوعی: در اینجا اشاره به آن است که سرزمین او مانند مکان امن و آرامی است که در آن دوره‌های خوشی و بهار زندگی (مهر و مه) سپری می‌شود. این سرزمین به قدری خوشایند و پربرکت است که می‌تواند مکان مناسبی برای زندگی و سفر باشد.