گنجور

قصیدهٔ شمارهٔ ۱۴۳ - در پاسخ پرسش سلطان سنجر دربارهٔ مذهب

کار عاقل نیست در دل مهر دلبر داشتن
جان نگین مهر مهر شاخ بی‌بر داشتن
از پی سنگین دل نامهربانی روز و شب
بر رخ چون زر نثار گنج گوهر داشتن
چون نگردی گرد معشوقی که روز وصل او
بر تو زیبد شمع مجلس مهر انور داشتن
هر که چون کرکس به مرداری فرود آورد سر
کی تواند همچو طوطی طمع شکر داشتن
رایت همت ز ساق عرش برباید فراشت
تا توان افلاک زیر سایهٔ پر داشتن
بندگان را بندگی کردن نشاید تا توان
پاسبان بام و در فغفور و قیصر داشتن
تا دل عیسی مریم باشد اندر بند تو
کی روا باشد دل اندر سم هر خر داشتن
یوسف مصری نشسته با تو اندر انجمن
زشت باشد چشم را در نقش آزر داشتن
احمد مرسل نشسته کی روا دارد خرد
دل اسیر سیرت بوجهل کافر داشتن
ای دریای ضلالت در گرفتار آمده
زین برادر یک سخت بایست باور داشتن
بحر پر کشتی‌ست لیکن جمله در گرداب خوف
بی‌سفینهٔ نوح نتوان چشم معبر داشتن
گر نجات دین و دل خواهی همی تا چند ازین
خویشتن چون دایره بی‌پا و بی سر داشتن
من سلامت خانهٔ نوح نبی بنمایمت
تا توانی خویشتن را ایمن از شر داشتن
شو مدینهٔ علم را در جوی و پس دروی خرام
تا کی آخر خویشتن چون حلقه بر در داشتن
چون همی دانی که شهر علم را حیدر درست
خوب نبود جز که حیدر میر و مهتر داشتن
کی روا باشد به ناموس و حیل در راه دین
دیو را بر مسند قاضی اکبر داشتن
من چگویم چون تو دانی مختصر عقلی بود
قدر خاک افزونتر از گوگرد احمر داشتن
از تو خود چون می‌پسندد عقل نابینای تو
پارگین را قابل تسنیم و کوثر داشتن
مر مرا باری نکو ناید ز روی اعتقاد
حق زهرا بردن و دین پیمبر داشتن
آنکه او را بر سر حیدر همی خوانی امیر
کافرم گر می‌تواند کفش قنبر داشتن
گر تن خاکی همی بر باد ندهی شرط نیست
آب افیون خوردن و در دامن آذر داشتن
تا سلیمان‌وار باشد حیدر اندر صدر ملک
زشت باشد دیو را بر تارک افسر داشتن
آفتاب اندر سما با صدهزاران نور و تاب
زهره را کی زهره باشد چهره از هر داشتن
خضر فرخ پی دلیلی رامیان بسته چو کلک
جاهلی باشد ستور لنگ رهبر داشتن
گر همی خواهی که چون مهرت بود مهرت قبول
مهر حیدر بایدت با جان برابر داشتن
چون درخت دین به باغ شرح حیدر در نشاند
باغبانی زشت باشد جز که حیدر داشتن
جز کتاب الله و عترت ز احمد مرسل نماند
یادگاری کان توان تا روز محشر داشتن
از گذشت مصطفای مجتبی جز مرتضی
عالم دین را نیارد کس معمر داشتن
از پس سلطان ملک شه چون نمی‌داری روا
تاج و تخت پادشاهی جز که سنجر داشتن
از پی سلطان دین پس چون روا داری هم
جز علی و عترتش محراب و منبر داشتن
اندر آن صحرا که سنگ خاره خون گردد همی
وندران میدان که نتوان پشت و یاور داشتن
هفت زندان را زبانی برگشاید هفت در
از برای فاسق و مجرم مجاور داشتن
هشت بستان را کجا هرگز توانی یافتن
جز به حب حیدر و شبیر و شبر داشتن
گر همی مومن شماری خویشتن را بایدت
مهر زر جعفری بر دین جعفر داشتن
کی مسلم باشدت اسلام تا کارت بود
طیلسان در گردن و در زیر خنجر داشتن
گر همی دیندار خوانی خویشتن را شرط نیست
جسم و جان از کفر و دین قربی و لاغر داشتن
پند من بنیوش و علم دین طلب از بهر آنک
جز بدانش خوب نبود زینت و فر داشتن
علم دین را تا نیابی چشم دل را عقل ساز
تا نباید حاجتت بر روی معجر داشتن
تا ترا جاهل شمارد عقل سودت کی کند
مذهب سلمان و صدق و زهد بوذر داشتن
علم چه بود؟ فرق دانستن حقی از باطلی
نی کتاب زرق شیطان جمله از بر داشتن
گبرکی چبود؟ فکندن دین حق در زیر پای
پس چو گبران سال و مه بردست ساغر داشتن
گبرکی بگذار و دین حق بجو از بهر آنک
ناک را نتوان به جای مشک اذفر داشتن
گر بدین سیرت بخواباند ترا ناگاه مرگ
پس ز آتش بایدت بالین و بستر داشتن
ای سنا بی وارهان خود را که نازیبا بود
دایه را بر شیرخواره مهر مادر داشتن
از پی آسایش این خویشتن دشمن خران
تا کی آخر خویشتن حیران و مضطر داشتن
بندگی کن آل یاسین را به جان تا روز حشر
همچو بی‌دینان نباید روی اصفر داشتن
زیور دیوان خودساز این مناقب را از آنک
چاره نبود نو عروسان را ز زیور داشتن

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: قصیده
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

کار عاقل نیست در دل مهر دلبر داشتن
جان نگین مهر مهر شاخ بی‌بر داشتن
هوش مصنوعی: عاقلانه نیست که در دل عشق محبوب زندگی کنیم، در حالی که خود را از مهر و محبت بی‌بهره نگه داریم. مانند نگینی که روی شاخه‌ای بی‌میوه قرار دارد و خاصیتی ندارد.
از پی سنگین دل نامهربانی روز و شب
بر رخ چون زر نثار گنج گوهر داشتن
هوش مصنوعی: در پی دلتنگی و بی‌محبت، روز و شب به چهره‌ام مانند زر اشک و غم می‌ریزد، انگار که گنجی از مروارید در دل دارم.
چون نگردی گرد معشوقی که روز وصل او
بر تو زیبد شمع مجلس مهر انور داشتن
هوش مصنوعی: اگر به دور معشوق نگردی، چه فایده دارد که روز وصال او را با شمع نورانی مجلس بگذرانی؟
هر که چون کرکس به مرداری فرود آورد سر
کی تواند همچو طوطی طمع شکر داشتن
هوش مصنوعی: هر کس مانند کرکس بر مردار فرود آید، چگونه می‌تواند مانند طوطی به شیرینی و شیرین‌زبان بودن امیدوار باشد؟
رایت همت ز ساق عرش برباید فراشت
تا توان افلاک زیر سایهٔ پر داشتن
هوش مصنوعی: سعی و تلاش انسان می‌تواند از قله‌های بلند آسمان‌ها فراتر برود، به شرطی که بتواند قدرت و عظمت خود را در زیر بال‌هایش قرار دهد.
بندگان را بندگی کردن نشاید تا توان
پاسبان بام و در فغفور و قیصر داشتن
هوش مصنوعی: خود را در مقام بندگی محصور نکنید، چراکه نمی‌توان به هر کسی اجازه داد که بر در و دیوار شما نظارت کند، و برای این کار باید از افرادی چون فغفور و قیصر کمک بگیرید.
تا دل عیسی مریم باشد اندر بند تو
کی روا باشد دل اندر سم هر خر داشتن
هوش مصنوعی: تا زمانی که عشق و محبت در دل مانند دل عیسی مریم وجود دارد، آیا درست است که دل را در دام و بند نگه داریم، مانند آنکه سمی را بر پشت خر بار کرده‌ایم؟
یوسف مصری نشسته با تو اندر انجمن
زشت باشد چشم را در نقش آزر داشتن
هوش مصنوعی: وقتی یوسف زیبا در جمع تو نشسته است، ناپسند است که چشم‌ات به آثار زشت و کم‌مقدار باشد.
احمد مرسل نشسته کی روا دارد خرد
دل اسیر سیرت بوجهل کافر داشتن
هوش مصنوعی: احمد پیامبر در کجا می‌تواند بپذیرد که دل بنده‌ای تحت تاثیر رفتار زشت کافران مانند بوجهل باشد؟
ای دریای ضلالت در گرفتار آمده
زین برادر یک سخت بایست باور داشتن
هوش مصنوعی: ای دریای گمراهی، من به تو افتاده‌ام و در این وضعیت، برادر، باید به سختی باور کنی.
بحر پر کشتی‌ست لیکن جمله در گرداب خوف
بی‌سفینهٔ نوح نتوان چشم معبر داشتن
هوش مصنوعی: دریا پر از کشتی است، اما همه در گرداب ترس غرق شده‌اند و هیچ‌کس نمی‌تواند به باری که نوح بر روی کشتی‌اش دارد، امیدوار باشد.
گر نجات دین و دل خواهی همی تا چند ازین
خویشتن چون دایره بی‌پا و بی سر داشتن
هوش مصنوعی: اگر می‌خواهی دین و دل خود را نجات دهی، تا چه زمانی باید به این حالت از خود بی‌هویتی ادامه دهی، مانند دایره‌ای که نه پا دارد و نه سر؟
من سلامت خانهٔ نوح نبی بنمایمت
تا توانی خویشتن را ایمن از شر داشتن
هوش مصنوعی: من خانهٔ نوح پیامبر را به تو نشان می‌دهم تا تو هم بتوانی خود را از شرّ و آسیب‌ها در امان نگه‌داری.
شو مدینهٔ علم را در جوی و پس دروی خرام
تا کی آخر خویشتن چون حلقه بر در داشتن
هوش مصنوعی: در شهر علم، همواره در جستجو باش و به دقت گام بردار. تا کی می‌خواهی مانند کسی که در انتظار است، در پشت در بمانی و تنها نظاره‌گر باش؟
چون همی دانی که شهر علم را حیدر درست
خوب نبود جز که حیدر میر و مهتر داشتن
هوش مصنوعی: چون می‌دانی، تنها شخص شایسته برای رهبری شهر علم و دانش، حیدر است و هیچ‌کس دیگری به اندازه او لایق نیست.
کی روا باشد به ناموس و حیل در راه دین
دیو را بر مسند قاضی اکبر داشتن
هوش مصنوعی: آیا رواست که در دفاع از دین، فردی ناپاک و فریبنده را در مقام قضاوت جای دهیم؟
من چگویم چون تو دانی مختصر عقلی بود
قدر خاک افزونتر از گوگرد احمر داشتن
هوش مصنوعی: من چه بگویم وقتی تو خود می‌دانی که عقل، از خاک بیشتر ارزش دارد و مهمتر است که فقط گوگرد قرمز داشته باشی.
از تو خود چون می‌پسندد عقل نابینای تو
پارگین را قابل تسنیم و کوثر داشتن
هوش مصنوعی: عقل نادان تو چیزی را که نمی‌بیند، پسندیده و تصور کرده که می‌تواند به چیزهای بزرگی مثل تسنیم و کوثر دست یابد.
مر مرا باری نکو ناید ز روی اعتقاد
حق زهرا بردن و دین پیمبر داشتن
هوش مصنوعی: من به خاطر اعتقادم به حقیقت و با داشتن دینی که از پیامبر به ارث برده‌ام، تنها نمی‌توانم از زهرای عزیز و گرامی چشم پوشی کنم.
آنکه او را بر سر حیدر همی خوانی امیر
کافرم گر می‌تواند کفش قنبر داشتن
هوش مصنوعی: آن کسی که او را به عنوان امیر حیدر می‌خوانی، من هم کافر می‌باشم اگر بتواند کفش قنبر را داشته باشد.
گر تن خاکی همی بر باد ندهی شرط نیست
آب افیون خوردن و در دامن آذر داشتن
هوش مصنوعی: اگر بدن خاکی‌ات را بی‌پروا به باد بسپاری، نباید توقع داشته باشی که آب افیون بنوشی و آتش را در دامن خود نگه‌داری.
تا سلیمان‌وار باشد حیدر اندر صدر ملک
زشت باشد دیو را بر تارک افسر داشتن
هوش مصنوعی: اگر حیدر (علی) مانند سلیمان بر تخت سلطنت تکیه بزند، وجود دیو (نماد بسیاری از زشتی‌ها و بدی‌ها) بر سر تاج سلطنت نازیبا خواهد بود.
آفتاب اندر سما با صدهزاران نور و تاب
زهره را کی زهره باشد چهره از هر داشتن
هوش مصنوعی: خورشید در آسمان با هزاران نور و تابش است، پس چطور ممکن است زهره (سیاره) بتواند چهره‌ای از خود نشان دهد در حالی که این همه زیبایی و روشنی وجود دارد؟
خضر فرخ پی دلیلی رامیان بسته چو کلک
جاهلی باشد ستور لنگ رهبر داشتن
هوش مصنوعی: اگر کسی در زندگی خود راهنمایی درست و عاقل نداشته باشد، مانند شخصی است که به یک راهنما و اسب لنگ اعتماد کرده باشد، در حالی که در جستجوی راه و هدف خود باید از فردی با درایت و خوشبختی بهره‌مند شود.
گر همی خواهی که چون مهرت بود مهرت قبول
مهر حیدر بایدت با جان برابر داشتن
هوش مصنوعی: اگر می‌خواهی محبتت مانند محبت او باشد، باید عشق و احترام به حیدر را با تمام وجودت بپذیری و برایش ارزش قائل شوی.
چون درخت دین به باغ شرح حیدر در نشاند
باغبانی زشت باشد جز که حیدر داشتن
هوش مصنوعی: وقتی که درخت دین را در باغی که به توصیف حیدر باشد بکارند، تنها کسی که می‌تواند به درستی از این باغ مراقبت کند، خود حیدر است و در غیر این صورت، باغبان از زیبایی و شایستگی آن برخوردار نخواهد شد.
جز کتاب الله و عترت ز احمد مرسل نماند
یادگاری کان توان تا روز محشر داشتن
هوش مصنوعی: تنها چیزی که از پیامبر اسلام، احمد (ص)، باقی مانده، کتاب خدا و اهل بیت ایشان است و انسان می‌تواند تا روز قیامت به این دو تکیه داشته باشد.
از گذشت مصطفای مجتبی جز مرتضی
عالم دین را نیارد کس معمر داشتن
هوش مصنوعی: جز مصطفی (پیامبر) و علی (ع)، کسی در دین به پای آن‌ها نمی‌رسد.
از پس سلطان ملک شه چون نمی‌داری روا
تاج و تخت پادشاهی جز که سنجر داشتن
هوش مصنوعی: این جمله به این معناست که اگر نتوانی و شایستگی نداشته باشی که از امکانات و قدرت سلطنت بهره‌برداری کنی، هیچ بهره‌ای از تاج و تخت شاهی نخواهی داشت، مگر اینکه به مانند سنجر (یکی از پادشاهان بزرگ) باشید. در واقع، داشتن اقتدار و توانایی، شرط لازم برای تصاحب تاج و تخت است.
از پی سلطان دین پس چون روا داری هم
جز علی و عترتش محراب و منبر داشتن
هوش مصنوعی: اگر پیروی از پیشوای دین را می‌خواهی، پس چه جای درنگ است؟ جز علی و خاندان او هیچ‌کس را بر مقام‌های روحانی و دینی نباید نشاند.
اندر آن صحرا که سنگ خاره خون گردد همی
وندران میدان که نتوان پشت و یاور داشتن
هوش مصنوعی: در آن بیابان، سنگ‌های سخت و خارا نیز به خون تبدیل می‌شوند و در این میدان، هیچ کس نمی‌تواند به همیار و پشتیبان خود اعتماد کند.
هفت زندان را زبانی برگشاید هفت در
از برای فاسق و مجرم مجاور داشتن
هوش مصنوعی: زبان می‌تواند هفت زندان را باز کند و هفت در را به روی فاسد و مجرم بگشاید.
هشت بستان را کجا هرگز توانی یافتن
جز به حب حیدر و شبیر و شبر داشتن
هوش مصنوعی: هرگز نمی‌توانی زیبایی و شکوه باغ‌ها را پیدا کنی، مگر با عشق به علی و فرزندانش.
گر همی مومن شماری خویشتن را بایدت
مهر زر جعفری بر دین جعفر داشتن
هوش مصنوعی: اگر خود را مومن می‌دانی، باید محبت و علاقه‌ات به دین جعفر را نشان دهی.
کی مسلم باشدت اسلام تا کارت بود
طیلسان در گردن و در زیر خنجر داشتن
هوش مصنوعی: آیا می‌توان نام مسلمانی را بر تو گذاشت در حالی که کارت تنها به زینت و تظاهر محدود باشد و در زیر فشار و تهدید زندگی کنی؟
گر همی دیندار خوانی خویشتن را شرط نیست
جسم و جان از کفر و دین قربی و لاغر داشتن
هوش مصنوعی: اگر خود را دیندار می‌دانی، لازم نیست که فقط به ظاهر و جسم توجه کنی؛ ایمان واقعی به این نیست که فقط از نظر ظاهری خوب به نظر بیایی یا از کفر دوری کنی. ایمان در درون انسان است و روابط عمیق‌تری با خدا و حقیقت داشته باشد.
پند من بنیوش و علم دین طلب از بهر آنک
جز بدانش خوب نبود زینت و فر داشتن
هوش مصنوعی: به سخنان من گوش کن و علم دین را بیاموز، زیرا هیچ زینت و زیبایی بهتر از دانش وجود ندارد.
علم دین را تا نیابی چشم دل را عقل ساز
تا نباید حاجتت بر روی معجر داشتن
هوش مصنوعی: اگر علم دین را به دست نیاوری، باید چشم دل را با عقل روشن کنی تا دیگر نیازی به داشتن حجاب بر روی سر نداشته باشی.
تا ترا جاهل شمارد عقل سودت کی کند
مذهب سلمان و صدق و زهد بوذر داشتن
هوش مصنوعی: اگر کسی تو را نادان بداند، عقل و دانش تو به چه دردی می‌خورد؟ داشتن مذهب سلمان و صداقت و زهد بوذر چه فایده‌ای دارد؟
علم چه بود؟ فرق دانستن حقی از باطلی
نی کتاب زرق شیطان جمله از بر داشتن
هوش مصنوعی: علم چیست؟ دانستن حقیقت از دروغ است. تنها خواندن کتاب‌ها و حفظ کردن مطالب از شیطان کافی نیست.
گبرکی چبود؟ فکندن دین حق در زیر پای
پس چو گبران سال و مه بردست ساغر داشتن
هوش مصنوعی: گبر چه کسی بود؟ او کسی بود که دین حق را نادیده می‌گرفت و زیر پا می‌انداخت. سپس در طول سال‌ها و ماه‌ها، او به نوشیدن شراب مشغول بود.
گبرکی بگذار و دین حق بجو از بهر آنک
ناک را نتوان به جای مشک اذفر داشتن
هوش مصنوعی: بگذار تا بی‌دینی را کنار بگذاری و به دنبال حقیقت و دین درست باش، زیرا نمی‌توانی چیزی بی‌ارزش را به جای چیز با ارزش به کار ببری.
گر بدین سیرت بخواباند ترا ناگاه مرگ
پس ز آتش بایدت بالین و بستر داشتن
هوش مصنوعی: اگر مرگ ناگهان تو را در این حالت بیho حواس بگیرد، باید با آتش به جای تشک و بالشت خودت را آرام کنی.
ای سنا بی وارهان خود را که نازیبا بود
دایه را بر شیرخواره مهر مادر داشتن
هوش مصنوعی: ای روشنایی، خود را از سرزنش‌ها دور نگه‌دار، زیرا دایه‌ای که ناز و محبتش را به شیرخواره می‌دهد، هر چند در چهره‌اش زیبایی نیست.
از پی آسایش این خویشتن دشمن خران
تا کی آخر خویشتن حیران و مضطر داشتن
هوش مصنوعی: برای به دست آوردن آرامش و راحتی، تا کی باید به دشمنان خود توجه کنم و خودم را در حیرت و اضطراب نگه دارم؟
بندگی کن آل یاسین را به جان تا روز حشر
همچو بی‌دینان نباید روی اصفر داشتن
هوش مصنوعی: بندگی و خضوع در برابر آل یاسین (خاندان پیامبر) را با تمام وجود انجام بده تا روز قیامت، مانند بی‌دین‌ها نباشی و شرمندگی و سرافکندگی را از خود دور کنی.
زیور دیوان خودساز این مناقب را از آنک
چاره نبود نو عروسان را ز زیور داشتن
هوش مصنوعی: زیور و زینت دیوانی که از ویژگی‌های خوب و برتری‌ها صحبت می‌کند، به این دلیل که برای عروس‌های تازه‌عروسی که راهی جز داشتن زیور ندارند، بر تن می‌شود.

آهنگ ها

این شعر را چه کسی در کدام آهنگ خوانده است؟

"مهر دلبر"
با صدای ناصر عبدالهی (آلبوم هوای حوا)

حاشیه ها

1387/10/06 09:01

سنایی در این قصیده به وضوح اعلام می کند که مذهبش شیعه ی امامیه است . پس از رسول الله (ص) ، امام علی تا امام جعفر صادق را پیشوایان دین می داند و با توجه به سایر اشعار سنایی که در انها از اما علی بن موسی الرضا و آل علی و " مهدی " یاد میکند مذهب سنایی روشن است .
با در نظر گرفتن اینکه عطار و مولوی پس از سنایی آمدند و به نوعی پیرو سبک تفکر سنایی بودند ( که مولوی خود به این نکته اشاره می کند ) به نکات جالبی میرسیم .

1392/01/13 15:04
امیدسلماسی

سلام - یکی از ابیات دو اشتباه داشتند که بدینوسیله اصلاح می گردد:
ای به دریای ضلالت در گرفتار آمده
زین برادر یک سخن بایست باور داشتن

1393/02/12 17:05
محمد منفرد

در بیت:
از پی سلطان دین پس چون روا داری هم...
به جای «هم«، در انتهای مصراع نخست، باید «همی» گذاشت.

1393/07/18 02:10
هما صادقی

ظاهراً در همین شعر به امام کاظم علیه السلام هم اشاره می کند. جایی که از معجزات «هفتِ زندانی» سخن می راند

1394/08/17 00:11
محدث

ان دو بیت خاقانی و شعر تازی مرحوم متنبی و آن ضرب المثل انگلیسی را از زبان شادروان سنایی نوشتم.

1394/09/20 14:12

لطفا اصلاح شود:
از پی سلطان دین پس چون روا داری "هم"
صحیح : همی

1397/01/05 10:04
محمدرضا

زهره را کی زهره باشد چهره از هر داشتن
به نظرم درست تر این است : زُهره را کی زَهره باشد چهره اظهر داشتن

1397/01/05 11:04
محمدرضا

لطفا در ای سنا بی وارهان خود را که نازیبا بود
اسم سنایی اصلاح شود

1397/01/05 14:04
nabavar

محمد رضا جان
{ ازهر } که گویا کلمه ی زهره نیز از همین لغت آمده باشد ، به مانای روشن و درخشان تر نیز هست.
فقط جدا از هم نوشته شده . چه خوب که به شعور شعرا اعتماد کنیم
زنده باشی

1397/11/27 15:01
Ben Omar

در بیت چهارم
هر که چون کرکس به مرداری فرود آورد سر
کی تواند همچو طوطی طمع شکر داشتن
به نظر حقیر طمع شکر باید طبع شکر داشتن
باشد.

1397/12/10 10:03
محمدامین

سلام و درود
خضر فرخ پی دلیلی رامیان بسته چو کلک
جاهلی باشد ستور لنگ رهبر داشتن
(سنایی).
حافظ از شعر سنایی اقتباس کرده است:
آب حیوان تیره گون شد خضر فرخ پی کجاست
خون چکید از شاخ گل باد بهاران را چه شد (حافظ).

1404/05/30 14:07
امیرحسین فردی

روان‌شاد ناصر عبداللهی چقدر زیبا این قصیده رو اجرا کرده.

روحش با امیرالمومنین حیدر محشور باشه