گنجور

قصیدهٔ شمارهٔ ۱۲۲

گاه رزم آمد بیا تا عزم زی میدان کنیم
مرد عشق آمد بیا تا گرد او جولان کنیم
چنگ در فتراک این معشوق عاشق کش زنیم
پس لگام نیستی را بر سر فرسان کنیم
گر برآید خط توقعیش برین منشور ما
ما ز دیده بر خط منشور در افشان کنیم
از خیال چهرهٔ غماز رنگ آمیز او
بس به رسم حاجیان گه طوف و گه قربان کنیم
ننگ این مسجد پرستان را در دیگر زنیم
چون که مسجد لافگه شد قبله را ویران کنیم
ملک دین را گر بگیرد لشکر دیو سپید
ما همه نسبت به زور رستم دستان کنیم
خاکپای مرکب عشاق را از روی فخر
توتیای چشم شاهان همه کیهان کنیم
بوحنیفه‌وار پای شرع بر دنیا نهیم
بوهریره‌وار دست صدق در انبان کنیم
سوز سلمان را و درد بوذری را برگریم
آن گهٔ نسبت درست از سنت و ایمان کنیم
هر چه امر سرمدی باشد به جان فرمان بریم
و آنچه حکم احمدی باشد به حرمت آن کنیم
شربت لا بر امید درد الاالله کشیم
و آنچه آن طوفان نوح آورد در طوفان کنیم
چون جمال قرب و شرب لایزالی در رسید
جامه چون عاشق دریم و شور چون مستان کنیم
گه چو بو عمر و علا فرش قرائت گستریم
گه چو حسان ابن ثابت مدحت احسان کنیم
این نه شرط مومنی باشد نه راه بی‌خودی
طاعت سلطان بمانده خدمت دربان کنیم
هم تری باشد که در دعوی راه معرفت
صورت هارون بمانده سیرت هامان کنیم
چون عروسان طبیعت محرم ما نیستند
بر عزیزان طریقت شاید ار پیمان کنیم
هر چه از پیشی و بیشی هست در اطراف ما
ما بر آن از دل صلای «من علیها فان» کنیم
ای سنایی تا درین دامی مزن دم جز به عشق
تات چون شمع معنبر روشن و تابان کنیم
عندلیب این نوایی در قفس اولاتری
چون شدی طاووس جایت منظر و ایوان کنیم
تا ز فرمان نیاید زین قفس بیرون مپر
کاشکارا آن گهٔ گردی که ما فرمان کنیم
گر تمنای بزرگی باشدت در سر رواست
فقر تو افزون شود چون حرص تو نقصان کنیم

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: قصیده
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

گاه رزم آمد بیا تا عزم زی میدان کنیم
مرد عشق آمد بیا تا گرد او جولان کنیم
هوش مصنوعی: گاهی وقت‌ها زمان جنگ و مبارزه است، بیا تا با اراده‌امان به میدان برویم. مرد عشق هم به میدان آمده، بیایید دور او بچرخیم و شادی کنیم.
چنگ در فتراک این معشوق عاشق کش زنیم
پس لگام نیستی را بر سر فرسان کنیم
هوش مصنوعی: ما به عشق معشوقی که جان عاشقان را می‌گیرد، چنگ می‌زنیم و بر مشکلات و موانع زندگی غلبه می‌کنیم و کنترل امور را به دست می‌گیریم.
گر برآید خط توقعیش برین منشور ما
ما ز دیده بر خط منشور در افشان کنیم
هوش مصنوعی: اگر خط توقع او بر این کاغذ نمایان شود، ما بر روی این نوشته از چشم خود رد او را پراکنده می‌کنیم.
از خیال چهرهٔ غماز رنگ آمیز او
بس به رسم حاجیان گه طوف و گه قربان کنیم
هوش مصنوعی: از تصور چهرهٔ زیبای او، بسیار می‌توانیم به رسم زائران، گاه گرد او بچرخیم و گاه جان خود را فدای او کنیم.
ننگ این مسجد پرستان را در دیگر زنیم
چون که مسجد لافگه شد قبله را ویران کنیم
هوش مصنوعی: زشتکاری کسانی که به ظاهر به عبادت و مسجدها وابسته‌اند را به دیگران یادآور می‌شویم، چونکه حالا مسجد به مکانی برای خودنمایی تبدیل شده و ما باید قبله را ویران کنیم.
ملک دین را گر بگیرد لشکر دیو سپید
ما همه نسبت به زور رستم دستان کنیم
هوش مصنوعی: اگر سپاه دیو سفید، حکومت دین را تصرف کند، ما همه به قدرت رستم، دست به کار خواهیم شد.
خاکپای مرکب عشاق را از روی فخر
توتیای چشم شاهان همه کیهان کنیم
هوش مصنوعی: بیایید به خاطر عشق، رد پای سواران عشق را در زیر پاهای تو با افتخار بیفکنیم، طوری که حتی اشکال زیبای چشمان پادشاهان عالم را تحت تأثیر قرار دهد.
بوحنیفه‌وار پای شرع بر دنیا نهیم
بوهریره‌وار دست صدق در انبان کنیم
هوش مصنوعی: به شیوه‌ای که فقهای بزرگ به اصول شرع پایبند هستند، در دنیا قدم می‌گذاریم و همچنین مانند بوهریره، با صداقت و راست‌گویی، در دل خود ارزش‌ها را انباشته می‌کنیم.
سوز سلمان را و درد بوذری را برگریم
آن گهٔ نسبت درست از سنت و ایمان کنیم
هوش مصنوعی: سوز و درد عاطفی سلمان و بوذری را دوباره تجربه کنیم، آنگاه نسبت به اصول و ایمان به درستی عمل خواهیم کرد.
هر چه امر سرمدی باشد به جان فرمان بریم
و آنچه حکم احمدی باشد به حرمت آن کنیم
هوش مصنوعی: هر چیزی که از دستورات الهی و ابدی باشد، با تمام وجود آن را می‌پذیریم و هر آنچه که به دستور و حکم پیامبر مربوط می‌شود، به خاطر ارادت و احترام به او انجام می‌دهیم.
شربت لا بر امید درد الاالله کشیم
و آنچه آن طوفان نوح آورد در طوفان کنیم
هوش مصنوعی: ما در ناامیدی و درد، تنها به یاد خدا امیدواریم و آنچه طوفان نوح به همراه آورد، در این طوفان زندگی می‌سازیم.
چون جمال قرب و شرب لایزالی در رسید
جامه چون عاشق دریم و شور چون مستان کنیم
هوش مصنوعی: وقتی که زیبایی نزدیکی و نوشیدن لذت‌بخش ابدی فرا می‌رسد، همچون عاشقان لباس عشق می‌پوشیم و مثل مستان به شوق و هیجان می‌افتیم.
گه چو بو عمر و علا فرش قرائت گستریم
گه چو حسان ابن ثابت مدحت احسان کنیم
هوش مصنوعی: گاهی فرش قرائت قرآن را مانند عمر و علا پهن می‌کنیم و گاهی مانند حسان ابن ثابت به ستایش و مدح نیکی‌ها می‌پردازیم.
این نه شرط مومنی باشد نه راه بی‌خودی
طاعت سلطان بمانده خدمت دربان کنیم
هوش مصنوعی: این نه نشانه‌ی ایمان است و نه راهی برای بی‌خودی. باید به اطاعت از سلطان ادامه دهیم و در خدمت دربان باشیم.
هم تری باشد که در دعوی راه معرفت
صورت هارون بمانده سیرت هامان کنیم
هوش مصنوعی: این بیت به این معناست که در نزاع و جدل‌های مربوط به شناخت و معرفت، باید رفتار و کردار خود را مانند هارون (شخصیتی با حسن نیت و اخلاق خوب) حفظ کنیم، در حالی که ممکن است ظاهر ما شبیه هامان (شخصیتی منفی و بدذات) شود. به عبارت دیگر، باید مراقب باشیم که در تلاش برای اثبات خود، شبیه افرادی با نیت‌های ناپسند نشویم.
چون عروسان طبیعت محرم ما نیستند
بر عزیزان طریقت شاید ار پیمان کنیم
هوش مصنوعی: زیبایی‌های طبیعت برای ما قابل دسترسی نیستند و نمی‌توانیم به رازهای آنها نزدیک شویم. ممکن است اگر با یکدیگر عهد و پیمانی ببندیم، بتوانیم به عمق و زیبایی‌های معنوی نزدیک شویم.
هر چه از پیشی و بیشی هست در اطراف ما
ما بر آن از دل صلای «من علیها فان» کنیم
هوش مصنوعی: هر چیزی که در اطراف ما وجود دارد، ما با تمام وجود و از عمق دل به آن توجه و عشق می‌ورزیم.
ای سنایی تا درین دامی مزن دم جز به عشق
تات چون شمع معنبر روشن و تابان کنیم
هوش مصنوعی: ای سنایی، تا زمانی که در این دام نیفتاده‌ای، سخن مگو. فقط به عشق تو، مانند شمعی روشن و تابناک می‌شویم.
عندلیب این نوایی در قفس اولاتری
چون شدی طاووس جایت منظر و ایوان کنیم
هوش مصنوعی: پرنده خوش‌صدا، این نغمه را در قفس سر می‌دهد، مانند اینکه وقتی تو مانند طاووس زیبا شوی، جایت را در منظر و سرای ما مشخص می‌کنیم.
تا ز فرمان نیاید زین قفس بیرون مپر
کاشکارا آن گهٔ گردی که ما فرمان کنیم
هوش مصنوعی: تا زمانی که نتوانی از این قفس بیرون بیایی، بی‌جهت تلاش نکن. زمانی که ما فرمان دهیم، آن وقت می‌توانی پرواز کنی.
گر تمنای بزرگی باشدت در سر رواست
فقر تو افزون شود چون حرص تو نقصان کنیم
هوش مصنوعی: اگر در دل خواسته‌ای بزرگ داشته باشی، نباید از فقر و تنگدستی بترسی، زیرا که پیوسته حرص و آرزوهای بزرگ می‌تواند کمبودهای تو را افزایش دهد.