شمارهٔ ۷ - و برای او همچنین
در مقتل شهیدان با ناله چون هزاران
زینب کشید در بر چون نعش گلعذاران
گفتا بشمر کافر گریان چو بیقراران
بگذار تا بگریم چون ابر در بهاران
جز سنگ ناله خیزد روز وداع یاران
چون من ستمکشی کس مشگل که دیده باشد
ور خود ندیده باشد از کس شنیده باشد
ای شمر کی ز جانان کس جان بریده باشد
هرکس شراب فرقت روزی چشیده باشد
داند که تلخ باشد قطع امیدواران
اندر گشودن سیل باشد شتاب چشمم
بگذار تا دهم غسل ز آب گلاب چشمم
جسم برادرم را اندر سراب چشمم
با ساربان بگویید احوال آب چشمم
تا بر شرر نبندند محمل بروز باران
پس کرد در مدینه رو از پی شکایت
کای جد تاجدارم بنگر جفای امت
از جور و قتل و غارت این قوم بیهمیت
بگذاشتند ما را در دیده آب حسرت
گریان چو در قیامت چشم گناهکاران
بردار سر که بر سر روز فراقت آمد
پایان استراحت هنگام زحمت آمد
وقت اسیری شام بر آل عصمت آمد
ای صبح شبنشینان جانم به طاقت آمد
از بس که دیر ماندی چون شام روزهداران
اکنون به جانب شام از کربلا روانم
شمر و سنان و خولی هستند همرهانم
رفتیم دل پر از غم از داغ دوستانم
تا دوست گشتم ای جان کشتند دشمنانم
گشتم بسان دشمن از جمله دوستداران
آه از دمی که زینب بنمدو جا به محمل
بازوی در سلاسل راس حسین مقابل
از محنت دلوی (صامت) مباش غافل
سعدی به روزگار مهری نشسته بر دل
بیرون نمیتوان کرد الا به روزگاران
شمارهٔ ۶ - و برای او همچنین: گفتا شه شهیدان کامد روا مرادمشمارهٔ ۸ - همچنین من افکاره: زینب به حسین گفت که ای تاج سر ما
اطلاعات
وزن: مفعول فاعلاتن مفعول فاعلاتن (مضارع مثمن اخرب)
منبع اولیه: سید صادق هاشمی
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
در مقتل شهیدان با ناله چون هزاران
زینب کشید در بر چون نعش گلعذاران
هوش مصنوعی: در محل شهادت، زینب به شدت ناله میکرد و مانند هزاران زینب دیگر، به سوگ برادران و عزیزانش نشسته بود، همانطور که بر پیکر زیبای شهیدان اشک میریخت.
گفتا بشمر کافر گریان چو بیقراران
بگذار تا بگریم چون ابر در بهاران
هوش مصنوعی: گفت: بشمار کسانی را که بیتاب و گریانند، و بگذار تا من نیز مانند ابر در فصل بهار بگریم.
جز سنگ ناله خیزد روز وداع یاران
هوش مصنوعی: در روز جدایی از دوستان، تنها سنگ است که میتواند ناله کند.
چون من ستمکشی کس مشگل که دیده باشد
ور خود ندیده باشد از کس شنیده باشد
هوش مصنوعی: هر کسی که ظلم را دیده باشد، سختی و درد آن را درک میکند، اما اگر خود به چشم ندیده باشد، فقط از دیگران شنیده است و شاید نتواند آن را به درستی حس کند.
ای شمر کی ز جانان کس جان بریده باشد
هرکس شراب فرقت روزی چشیده باشد
هوش مصنوعی: ای شمر، چه کسی میتواند بدون دلبستگی به معشوق از جان خویش دست بکشد؟ هر کسی که طعم جدایی و دوری از محبوب را چشیده باشد.
داند که تلخ باشد قطع امیدواران
هوش مصنوعی: میداند که قطع امید برای کسانی که منتظرند، بسیار تلخ و ناگوار است.
اندر گشودن سیل باشد شتاب چشمم
بگذار تا دهم غسل ز آب گلاب چشمم
هوش مصنوعی: چشمم مانند سیلی قوی است و در حال جاری شدن؛ بگذارید تا با قطرات گلابی که از چشمم میریزد، خودم را شستشو کنم.
جسم برادرم را اندر سراب چشمم
با ساربان بگویید احوال آب چشمم
هوش مصنوعی: در دنیای خیالات و توهمات، به نظر میرسد برادر من در یک سراب موجود است و من از این وضعیت میخواهم با فردی که کارش جابجایی مسافران است، درباره درد و رنجی که به خاطر او دارم صحبت کنم.
تا بر شرر نبندند محمل بروز باران
هوش مصنوعی: تا زمانی که باران نبارد، هیچ کس نمیتواند بر روی آتش (شرر) بپوشاند (محمل) و آن را خاموش کند.
پس کرد در مدینه رو از پی شکایت
کای جد تاجدارم بنگر جفای امت
هوش مصنوعی: او به مدینه رفت تا از ظلم و ناعدالتیهایی که به او و پیروانش رسیده، شکایت کند و از جد بزرگوارش خواست تا به او توجه کند.
از جور و قتل و غارت این قوم بیهمیت
بگذاشتند ما را در دیده آب حسرت
هوش مصنوعی: این قوم بیخود و بیفکر ما را با ظلم و رفتارهای ناپسند خود تنها گذاشتند و حالا ما در حسرت و اندوه عمیق غرق شدهایم.
گریان چو در قیامت چشم گناهکاران
هوش مصنوعی: زمانی که در قیامت گناهکاران گریه میکنند و چشمهایشان پر از اشک میشود، نشان از حال و روز آنهاست.
بردار سر که بر سر روز فراقت آمد
پایان استراحت هنگام زحمت آمد
هوش مصنوعی: سر خود را از خواب بردار، چرا که روز جداییات فرارسیده است و وقت استراحت به پایان رسیده و زمان تلاش و کوشش آغاز شده است.
وقت اسیری شام بر آل عصمت آمد
ای صبح شبنشینان جانم به طاقت آمد
هوش مصنوعی: زمانی که اسیران در شام به سر میبرند، صبح برای اهل پاکی و عصمت میرسد و جانم به تحمل این شرایط رسیده است.
از بس که دیر ماندی چون شام روزهداران
هوش مصنوعی: از آنقدر که دیر کردهای، مشابه حالتی هستی که روزهداران در غروب افطار منتظرند.
اکنون به جانب شام از کربلا روانم
شمر و سنان و خولی هستند همرهانم
هوش مصنوعی: اکنون به سمت شام از کربلا در حرکت هستم و شمر و سنان و خولی همراهان من هستند.
رفتیم دل پر از غم از داغ دوستانم
تا دوست گشتم ای جان کشتند دشمنانم
هوش مصنوعی: ما با دل پر از غم و اندوه دوستانم راهی را پیمودیم و از آن پس به دوستی تبدیل شدم، اما دشمنانم جانم را کشتند.
گشتم بسان دشمن از جمله دوستداران
هوش مصنوعی: من مثل یک دشمن، به میان کسانی که دوستدارم رفتم.
آه از دمی که زینب بنمدو جا به محمل
بازوی در سلاسل راس حسین مقابل
هوش مصنوعی: وای بر لحظهای که زینب در محمل با دستانی در زنجیر، سر حسین را در برابر خود ببیند.
از محنت دلوی (صامت) مباش غافل
سعدی به روزگار مهری نشسته بر دل
هوش مصنوعی: سعدی میگوید که از غم و درد دل خود غافل نباش، چرا که در روزگار، محبت و دوستی بر دلها سایه انداخته است.
بیرون نمیتوان کرد الا به روزگاران
هوش مصنوعی: تنها زمانی میتوان از یک وضعیت یا موقعیت خارج شد که زمان مناسب فرا رسد.
حاشیه ها
1400/11/09 21:02
Salman Mohammadi
بند ۳
تا بر شرر نبندند ....
و بیت هفتم
کای جد تاجدارم ...
صحیح می باشد