گنجور

شمارهٔ ۱۳ - همچنین

به سر کوی تو با حال تباه آمده‌ایم
ز پی دعوی عشق تو گواه آمده‌ایم
همچو سیاره به دنباله ماه آمده‌ایم
ما بدین در نه پی حشمت و جاه آمده‌ایم
از بد حادثه اینجا به پناه آمده‌ایم
قلم صنع چه سرمشق جمال تو نوشت
سکه زد صیرفی حسن تو در دیر و کنشت
به سوی دیدن باغ رخت ای جور سرشت
سبزه خط تو دیدیم و ز بستان بهشت
به طلبکاری آن مهر گیاه آمده‌ایم
هوس گندم خال لبت ای عیسی دم
رونق منزل ما را به جنان زد برهم
بار کردیم سوی ملک جهان با آدم
رهرو منزل عشقیم وز سر حد عدم
تا باقلیم وجود این همه راه آمده‌ایم
ای قدت فتنه دل خنده تو رهزن دین
سرو گلزار وفا ماه ختا غیرت چین
پرده شرم ز رخسار بر انداز و ببین
با چنین گنج که شد خازن و روح‌الامین
به گدایی به در خانه شاه آمده‌ایم
بیجهت نیست که ابروی کجت از چپ و راست
چو مه نو بر اهل نظر انگشت نماست
حل این مسئله از مصحف رویت پیداست
لنگر حلم تو ای کشتی توفیق کجاست
که در این بحر کرم عرق گناه آمده‌ایم
خلق از عاقل ودیوانه و مست و هشیار
به کمانخانه ابروی تو گردید دچار
تا شوند از نظر مرحمتت برخوردار
آبرو می‌رود ای ابر خطاپوش بیار
که به دیوان عمل نامه سیاه آمده‌ایم
زاهدا دعوی ز هدار کنی از بهر خدا
بده از صیقل اخلاق دل خویش صفا
تا چو (صامت) نشوی شیفته روی و ریا
حافظ این خرفه پشمینه بینداز که ما
از پی قافله با آتش و آه آمده‌ایم

اطلاعات

وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
منبع اولیه: سید صادق هاشمی

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

به سر کوی تو با حال تباه آمده‌ایم
ز پی دعوی عشق تو گواه آمده‌ایم
هوش مصنوعی: ما به سر کوچه تو آمده‌ایم و حال‌مان بسیار بد است، زیرا برای اثبات عشق‌مان به تو شهادت آورده‌ایم.
همچو سیاره به دنباله ماه آمده‌ایم
ما بدین در نه پی حشمت و جاه آمده‌ایم
هوش مصنوعی: ما مانند سیاره‌ای هستیم که به دور ماه می‌چرخد و به اینجا آمده‌ایم، نه برای جستجوی ثروت و مقام، بلکه به دلیل هدفی دیگر.
از بد حادثه اینجا به پناه آمده‌ایم
هوش مصنوعی: به خاطر اتفاقات ناخوشایند، به اینجا پناه آورده‌ایم.
قلم صنع چه سرمشق جمال تو نوشت
سکه زد صیرفی حسن تو در دیر و کنشت
هوش مصنوعی: در اینجا، شاعر می‌گوید که آفرینش (قلم صنع) چگونه زیبایی تو را به تصویر کشیده و به تکرار آن زیبایی پرداخته است. همچنین اشاره دارند که زیبایی تو آن‌قدر خاص و جالب است که حتی در مکان‌های مذهبی و مقدس نیز نام و نشانی از آن پیدا می‌شود.
به سوی دیدن باغ رخت ای جور سرشت
سبزه خط تو دیدیم و ز بستان بهشت
هوش مصنوعی: به سمت دیدن باغ زیبایی تو رهسپار شدم، ای کیمیاگر سرشت، سبزه و خط تو را در این بهشت تصور کردم.
به طلبکاری آن مهر گیاه آمده‌ایم
هوش مصنوعی: ما برای جستجوی آن عشق و محبت مانند گیاهانی که به دنبال خورشیدند، آمده‌ایم.
هوس گندم خال لبت ای عیسی دم
رونق منزل ما را به جنان زد برهم
هوش مصنوعی: هوس گندم خال لبت ای عیسی دم رونق منزل ما را به جنان زد برهم ای عیسی، خال لب تو مثل گندم است و خواسته‌ام از تو، بهشتی بودن و رونق زندگی‌ام را به هم ریخته‌ای.
بار کردیم سوی ملک جهان با آدم
رهرو منزل عشقیم وز سر حد عدم
هوش مصنوعی: ما به سمت دنیای پهناور حرکت کردیم، با آدم که در راه عشق گام برمی‌دارد، و از مرز عدم گذر کرده‌ایم.
تا باقلیم وجود این همه راه آمده‌ایم
هوش مصنوعی: ما تا زمانی که زنده‌ایم، به خاطر این همه مسیر و تلاش‌هایی که کرده‌ایم، ادامه خواهیم داد.
ای قدت فتنه دل خنده تو رهزن دین
سرو گلزار وفا ماه ختا غیرت چین
هوش مصنوعی: ای قامت تو دلآزار و زیبایی خنده‌ات، دلی را به درد می‌آورد. تو مانند سرو در باغ وفا هستی و زیبایی تو همچون ماه در فصل ختا، غیرت و افتخار چین را به یاد می‌آورد.
پرده شرم ز رخسار بر انداز و ببین
با چنین گنج که شد خازن و روح‌الامین
هوش مصنوعی: این جمله به معنای دعوت به برداشتن حجاب از صورت و نمایش زیبایی است. همچنین به اشاره به ارزش و ثروتی که در وجود فرد نهفته، می‌پردازد و نشان می‌دهد که این فرد به مانند یک خزانه‌دار با اراده و توانایی در نگهداری از این گنجینه است.
به گدایی به در خانه شاه آمده‌ایم
هوش مصنوعی: ما به در خانه پادشاه آمده‌ایم تا از او طلب کمک و درخواست کنیم.
بیجهت نیست که ابروی کجت از چپ و راست
چو مه نو بر اهل نظر انگشت نماست
هوش مصنوعی: ابروی کج تو، که به سمت چپ و راست خمیده است، بی‌دلیل نیست که مانند ماه تازه بر کسانی که به زیبایی‌ها توجه دارند، جلب نظر می‌کند.
حل این مسئله از مصحف رویت پیداست
لنگر حلم تو ای کشتی توفیق کجاست
هوش مصنوعی: این مسئله به وضوح در کتاب آسمانی مشخص شده است. ای لنگر صبر و بردباری، این کشتی موفقیت کجا قرار دارد؟
که در این بحر کرم عرق گناه آمده‌ایم
هوش مصنوعی: ما در این دنیای پر از رحمت و لطف خداوند، به گناه آلوده شده‌ایم.
خلق از عاقل ودیوانه و مست و هشیار
به کمانخانه ابروی تو گردید دچار
هوش مصنوعی: مردم از عاقل و دیوانه، مست و هشیار، به زیبایی و جذابیت ابروی تو مجذوب شده‌اند.
تا شوند از نظر مرحمتت برخوردار
آبرو می‌رود ای ابر خطاپوش بیار
هوش مصنوعی: برای اینکه از لطف و رحمت تو بهره‌مند شوند و آبرویشان حفظ شود، ای ابر بخشنده، ببار!
که به دیوان عمل نامه سیاه آمده‌ایم
هوش مصنوعی: به ما دستور داده شده که به جزای اعمال خود پی ببریم.
زاهدا دعوی ز هدار کنی از بهر خدا
بده از صیقل اخلاق دل خویش صفا
هوش مصنوعی: ای زاهد، به خاطر خدا از زهدِ ظاهری و تظاهر فاصله بگیر و دل خود را با نیکویی و پاکی اخلاق جلا بده.
تا چو (صامت) نشوی شیفته روی و ریا
حافظ این خرفه پشمینه بینداز که ما
هوش مصنوعی: تا زمانی که خاموش و بی‌صدا نشوی و عاشق زیبایی و تظاهر نشوی، حافظ می‌گوید که این دلقک پشمینه‌ای را که به بی‌هدفی مشغول است، رها کن. ما باید از این ظاهرسازی‌ها دور باشیم.
از پی قافله با آتش و آه آمده‌ایم
هوش مصنوعی: ما با دل燃ان و با حسرت، در پی جمعی از رهروان آمده‌ایم.