گنجور

شمارهٔ ۲۶ - شهادت حضرت قاسم بن الحسین(ع)

گفت راوی چون به دشت کربلا
شد به میدان قاسم نو کدخدا
هر طرف کاورد رو با تیغ تیز
بر عدو دادی نشان رستخیز
همچو شیری کو رهد از سلسله
کرد کاخ کفر را پر زلزله
ناگهان عمر بن سعد بد سیر
بست از دنیا و از عقبی نظر
سوی آن شهزاده بی‌کس شتافت
فرقش از شمشیر تا ابرو شکافت
از قفا زد شیبه بر پشتش سنان
شد گذار از سینه آن نوجوان
نسل ناپاک سعید نا سعید
قلب محزون وی آز خنجر درید
از غضب انداخت یحیی بن وهب
نیزه بر پهلوی آن عالی نسب
هر زمان با خویش کردندی خطاب
خارجی بچه بود قتلش ثواب
آخر آن افسرده دل پر ز خون
بر زمین شد از سر زین واژگون
کرد با حال حزین آن مستمند
صوت «یا عماه ادرکنی» بلند
از صدای مستغاث آن وحید
شاه مظلومان به بالینش رسید
دید قاسم را چو در خون بسملش
حمله‌ور گردید سوی قاتلش
از دم شمشر کرد آن با وفا
قاتلش را دست از مرفق جدا
از برای یاری آن دین تباه
جیش کوفی حلقه زد بر دور شاه
روی نعش قاسم والاتبار
جنگ شد مغلوبه اندر گیر و دار
عاقبت گردید زان جنگ و جدال
پیکر مجروح قاسم پایمال
صبح عمر کوته وی شام شد
از جهان آن نوجوان ناکام شد
نیست یارای نوشتن خامه را
مختصر کن (صامت) این هنگامه را

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: سید صادق هاشمی

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

گفت راوی چون به دشت کربلا
شد به میدان قاسم نو کدخدا
هوش مصنوعی: روزی راوی گفت که وقتی به دشت کربلا رسید، به میدان قاسم نو کدخدا وارد شد.
هر طرف کاورد رو با تیغ تیز
بر عدو دادی نشان رستخیز
هوش مصنوعی: هر کجا که رفتی، با قدرت و مهارت به نمایش گذاشتی که دشمنان را به چالش می‌کشی و آنها را در حالت آماده‌باش قرار داده‌ای.
همچو شیری کو رهد از سلسله
کرد کاخ کفر را پر زلزله
هوش مصنوعی: مانند شیری که از زنجیر خود می‌گریزد، کاخ کفر را به لرزه درمی‌آورد.
ناگهان عمر بن سعد بد سیر
بست از دنیا و از عقبی نظر
هوش مصنوعی: عمر بن سعد به ناگاه به فکر مرگ و زندگی پس از آن افتاد.
سوی آن شهزاده بی‌کس شتافت
فرقش از شمشیر تا ابرو شکافت
هوش مصنوعی: او به سمت آن شاهزاده‌ی تنها rushed می‌کند، در حالی که سرش از ضربه‌ی شمشیر تا ابرو شکاف خورده است.
از قفا زد شیبه بر پشتش سنان
شد گذار از سینه آن نوجوان
هوش مصنوعی: یک جوان حُسن و زیبایی‌اش را از پشت سر نشان داد، و بر اثر این زیبایی، دل‌ها را تسخیر کرد و از قلب دیگران گذر کرد.
نسل ناپاک سعید نا سعید
قلب محزون وی آز خنجر درید
هوش مصنوعی: نسل ناپاک سعید، دل غمگین او را با درد و رنجی همانند خنجر مجروح کرده است.
از غضب انداخت یحیی بن وهب
نیزه بر پهلوی آن عالی نسب
هوش مصنوعی: یحیی بن وهب به خاطر خشم، نیزه‌اش را بر سمت پهلوی آن فرد با بزرگی و نجابت پرتاب کرد.
هر زمان با خویش کردندی خطاب
خارجی بچه بود قتلش ثواب
هوش مصنوعی: هر زمان که خود را مورد خطاب قرار می‌دادند، به نوعی بیرونی بودن خود را نشان می‌دادند و در این حالت، کشتن آن خودِ خارجی گناهی ندارد، بلکه درست و پسندیده است.
آخر آن افسرده دل پر ز خون
بر زمین شد از سر زین واژگون
هوش مصنوعی: در نهایت، آن شخص غمگین و دل‌شکسته که پر از درد و غم بود، بر زمین افتاد و از گردونه زندگی خارج شد.
کرد با حال حزین آن مستمند
صوت «یا عماه ادرکنی» بلند
هوش مصنوعی: مستمند با حال ناراحت و اندوه، فریاد می‌زند: «ای عموی من، به فریادم برس!»
از صدای مستغاث آن وحید
شاه مظلومان به بالینش رسید
هوش مصنوعی: از صدای درخواست و فریاد کمک آن پادشاه تنها و ستم‌دیده، دیگران به نزد او شتافتند.
دید قاسم را چو در خون بسملش
حمله‌ور گردید سوی قاتلش
هوش مصنوعی: زمانی که قاسم را در خونش مشاهده کرد، به سوی قاتلش حمله‌ور شد.
از دم شمشر کرد آن با وفا
قاتلش را دست از مرفق جدا
هوش مصنوعی: با ضربه شمشیر، آن وفادار، دست قاتلش را از مچ برید.
از برای یاری آن دین تباه
جیش کوفی حلقه زد بر دور شاه
هوش مصنوعی: برای نجات و حمایت از دین آسیب‌دیده، گروهی از کوفیان به دور شاه حلقه زدند.
روی نعش قاسم والاتبار
جنگ شد مغلوبه اندر گیر و دار
هوش مصنوعی: در میدان نبرد، قاسم noble به زمین افتاد و با وجود مقام والایش، در میان هیاهوی جنگ به سختی شکست خورد.
عاقبت گردید زان جنگ و جدال
پیکر مجروح قاسم پایمال
هوش مصنوعی: در نهایت، پس از نبرد و درگیری، بدن مجروح قاسم زیر پا ماند و آسیب دید.
صبح عمر کوته وی شام شد
از جهان آن نوجوان ناکام شد
هوش مصنوعی: صبح زندگی کوتاه است و او در حالی که هنوز جوان است، از این دنیا رخت برمی‌بندد و ناکام می‌ماند.
نیست یارای نوشتن خامه را
مختصر کن (صامت) این هنگامه را
هوش مصنوعی: نوشتن این وضعیت دشوار است، بنابراین با کلمات کمتری بیانش کن.

حاشیه ها

1399/06/26 22:08

تیتر اشتباه است و حضرت قاسم فرزند امام حسن ع است نه امام حسین ع.
مطلب دوم آن که مرحوم صامت یا نسخه مقتل خاصی دیده یا در ترجمه واقعه شهادت حضرت قاسم مقداری روایت را ناصحیح نقل کرده است. زیرا وقتی امام حسین ع با شمشیر دست عمربن سعد ملعون را برید و لشکر کوفیان برای نجات عمر بن سعد آمدند پیکر نجس ابن سعد زیر پای اسبان کوفیان لگدمال شد و تلف شد. بر خلاف روایت صامت که از پایمال سم اسبان شدن پیکر مطهر حضرت قاسم ع می گوید. متن عربی این است:
فضربَ عُمَرَبنَ سعیدِ بنی نُفیلٍ بالسّیفِ فاتّقاها بالسّاعدِ فأطنَّها من لَدُنِ المِرفقِ ، فصاحَ صیحة سمعَها أهلُ العسکرِ ، ثمّ تنحّی عنه الحسینُ 7. وحملتْ خیلُ الکوفةِ لتسنقِذَهُ فتوطّأتْه بأرجُلِها حتّی ماتَ.
وانجلتِ الغبرةُ فرأیتُ الحسینَ 7 قائماً علی رأْس الغلامِ وهو یَفحصُ برجلِه...
مگر اینکه بگوییم با حمله خیل کوفیان هم جسد ابن سعد پلید لگدمال شد و هم پیکر مطهر حضرت قاسم علیه السلام. الا لعنه الله علی القوم الظالمین.

1399/06/26 22:08

در ادامه نظر قبلی:
به نظر می رسد و بلکه حتما اینگونه است که پیکر مقدس حضرت قاسم ع زیر سم اسبهای کوفیان افتاده و روایت صامت بروجردی درست است چون عمر سعد با اینکه دستش قطع شد ولی کشته نشد و سال 66 توسط مختار هلاک شد