گنجور

شمارهٔ ۱۴ - در بیان قیامت و گریز به مصیبت

چنین شده است خبر مستفاد از اخبار
که روز حشر چو از امر قادر قهار
ز جن و انس و سباع و هوام و وحش و طیور
پی محاسبه گردند یک به یک محشور
ز جوشن و غلغله و اضطراب اهل حساب
زمین حشر بلرزد چو لجه سیماب
پی سزا و جزای امور بی‌کم و کاست
پرد جریده اعمال خلق از چپ و راست
ز آفتاب بسر مغزها به جوش آید
بالتهاب زمین قلب در خروش آید
عرق شود ز عروق و عظام در جریان
چنانکه محو کند نام قلزم و عمان
به پایه «لمن الملک» خوشتن دادار
دهد منادی «الله واحد القهار»
یکی ز مظلمه خلق مضطرب جانش
گرفته سخت به کف مدعی گریبانش
یکی به مجلس جاوید خبث در عرصات
بهانه جوی به ترک ادای خمس و زکات
یکی ز اکل ربا آکل سموم حمیم
یکی به هاویه در بحث اخذ مال یتیم
به اجر کرده ز فجار ز جرت فساق
رود به قید سلاسل ز هر طرف اعناق
شوند قاتل و مقتول دادخواه به هم
دهند هر طرفی نسبت گناه به هم
پیمبران سلف جمله وانفسا گوی
همه ز عاقبت خود به بحر فکر فروی
ز هول روز جزا امتان شیخ و صبی
زنند حلقه به دور محدم عربی(ص)
به عذر امت بیچاره احمد مختار
کند حکایت وا امتا به لب تکرار
که ناگهان به صف حشر انقلاب افتد
درون هالک و ناجی به انقلاب افتد
به پیش چشم خلاق عیان شود به ملا
لوای قافله سالار دشت کرب بلا
به هیئتی که جگرها ز خوف خون گردد
عنان حوصله از دستها برون گردد
بود مقدمه آن قوه را به شیون و شین
شهید راه خدا حضرت امام حسین
ز نشئه می سر بازی وفا سر مست
سربریده پرخون گرفته بر سر دست
هزار پاره تن انورش ز ضربت تیر
به دست دیگر وی دست شمر شریر
نهاده از عقب راس آن سپهر اساس
به روی دست ملک دست حضرت عباس
شهید گشته و بی‌دست کز تنش ز عناد
دو دست در لب شط از برای آب افتاد
علی اکبر غمناک و قاسم داماد
کفن به گردن و سرها بدست با فریاد
گرفته حجت کبرای شاه تشنه جگر
به روی دست سر پر ز خون علی اصغر
ز جای ناوک پیکان و خنجر پاره
زند معاینه خون موج همچو فواره
به یک طرف اسرای دیار کوفه و شام
کنند زیر و زبر از هجوم صف قیام
همه به سینه سوزان و ناله جان کاه
زنند حلقه به دور لوای عدل اله
دوباره شور عظیمی دگر بپا آید
به گوش مرد و زن حشر این ندا آید
که چشم خویش بپوشید ابیض واسود
که می‌رسد به صف حشر دختر احمد
ز دوزخی و بهشتی شود بلند خروش
رسد چو فاطمه دراعه حسن بر دوش
به دوش دیگر آن غم رسیده محزون
هزار پاره و سوراخ جامه پر خون
چه جامه‌ای که نظاره همان جامه
فتد به عرش تزلزل به شور و هنگامه
به کف عمامه پرخون حیدر صفدر
شکسته پهلوی مجروح وی ز ضربت در
زند به قائمه عرش دست را محکم
کشد خروش که یا عدل و یا حکیم احکم
به جوش آورد از فرط ناله و زاری
پی محاکمه دریای قهر قهاری
ز رستگار و خطا پوی و بنده و آزاد
تمام را طمع مغفرت رود از یاد
به نزد ختم رسل با دلی ز درد غمین
ز روی عجز کند روی جبرئیل امین
که ای پیمبر رحمت به ما ترحم کن
خموش فاطمه را یک دم از تظلم کن
کزین معامله ترسم که حضرت عزت
کشد قلم ز غضب بر جریده رحمت
به نزد فاطمه رو آورد رسول امم
که ای غریق یم غصه وی سفینه غم
نه وقت کیفر و هنگامه گداختن است
قیامت آمده و موسم نواختن است
بیا به همره بابت که نیست جای درنگ
شده است عرصه محشر به امتانم تنگ
شوند فاطمه و مصطفی بهم همراه
کنند روی شفاعت به سوی عرش اله
چنین به فاطمه آید خطاب از داور
نمی‌کنم به ثواب و عقاب خلق نظر
مگر دمی که تو از حشر هر که را خواهی
بری بخلد و شفاعت کنی به دلخواهی
مهیمنا به جلال شفیعه محشر
ببخش و عفو کن از امتان پیغمبر
بر آر حاجت پنهان (صامت) ای غفار
چه حاجتم به بیان انت واقف الاسرار

اطلاعات

وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: سید صادق هاشمی

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

چنین شده است خبر مستفاد از اخبار
که روز حشر چو از امر قادر قهار
هوش مصنوعی: خبرهایی که به ما رسیده، نشان می‌دهد که در روز قیامت، وقتی از قدرت و قهری خداوند کاسته نمی‌شود، وضع به این شکل خواهد بود.
ز جن و انس و سباع و هوام و وحش و طیور
پی محاسبه گردند یک به یک محشور
هوش مصنوعی: تمام موجودات، چه انسان‌ها و جن‌ها، چه حیوانات وحشی و پرندگان، در روز قیامت به صورت تک‌تک محاسبه و حسابرسی خواهند شد.
ز جوشن و غلغله و اضطراب اهل حساب
زمین حشر بلرزد چو لجه سیماب
هوش مصنوعی: از شدت نگرانی و هیاهوی حسابگران، زمین در روز قیامت به تپش می‌آید و مانند آب نقره‌ای به لرزه درمی‌آید.
پی سزا و جزای امور بی‌کم و کاست
پرد جریده اعمال خلق از چپ و راست
هوش مصنوعی: هر عمل و رفتاری که انسان انجام می‌دهد، بدون هیچ‌گونه کم و کاستی مورد بررسی و ارزیابی قرار می‌گیرد؛ یعنی هر انسانی باید در برابر کارهای خود پاسخگو باشد، چه کارهای خوب و چه بد، که با دقت و جزئیات در صفحات اعمالش ثبت شده است.
ز آفتاب بسر مغزها به جوش آید
بالتهاب زمین قلب در خروش آید
هوش مصنوعی: از تابش خورشید، گرمای شدید به مغزها می‌رسد و زمین نیز در حال تلاطم و هیجان است.
عرق شود ز عروق و عظام در جریان
چنانکه محو کند نام قلزم و عمان
هوش مصنوعی: خون به قدری در عروق و استخوان‌ها جریان پیدا کند که نام دریا و سرزمین عمان را به فراموشی بسپارد.
به پایه «لمن الملک» خوشتن دادار
دهد منادی «الله واحد القهار»
هوش مصنوعی: در این بیت، گفته می‌شود که اگر کسی بر ملک و سلطنت خود بیفزاید، خداوند به او بشارت می‌دهد که تنها او خداوند یکتاست و قدرت مطلق دارد. این اشاره به قدرت و یگانگی خداوند دارد و بر اهمیت توحید تأکید می‌کند.
یکی ز مظلمه خلق مضطرب جانش
گرفته سخت به کف مدعی گریبانش
هوش مصنوعی: یکی از بندگان خدا که به شدت دچار ناآرامی و اضطراب شده، به خاطر ظلمی که به او شده، به شدت از مدعی و کسانی که حق او را گرفته‌اند شکایت می‌کند و در جستجوی عدالت است.
یکی به مجلس جاوید خبث در عرصات
بهانه جوی به ترک ادای خمس و زکات
هوش مصنوعی: شخصی در مجلس جاوید، که فضایی ناپاک دارد، بهانه‌ای می‌آورد تا از دادن خمس و زکات سر باز بزند.
یکی ز اکل ربا آکل سموم حمیم
یکی به هاویه در بحث اخذ مال یتیم
هوش مصنوعی: شخصی که از ربا استفاده می‌کند، مانند کسی است که سم داغی را می‌خورد. و دیگری که در مورد مال یتیم بحث می‌کند، در واقع به جهنم می‌افتد.
به اجر کرده ز فجار ز جرت فساق
رود به قید سلاسل ز هر طرف اعناق
هوش مصنوعی: به خاطر اعمال زشت و ناپسند، فاسدان به زنجیر و بند کشیده می‌شوند و در هر سو، سرها در قید و محدودیت قرار می‌گیرند.
شوند قاتل و مقتول دادخواه به هم
دهند هر طرفی نسبت گناه به هم
هوش مصنوعی: در این وضعیت، ممکن است افرادی که جراحت دیده‌اند و کسانی که آسیب رسانده‌اند، به نوعی در یکدیگر را متهم کنند و هرکدام سعی کنند گناه را بر دوش دیگری بیندازند.
پیمبران سلف جمله وانفسا گوی
همه ز عاقبت خود به بحر فکر فروی
هوش مصنوعی: پیمبران گذشته هر کدام به خود می‌گویند که درباره عاقبت خود به فکر فرو روند.
ز هول روز جزا امتان شیخ و صبی
زنند حلقه به دور محدم عربی(ص)
هوش مصنوعی: در روز قیامت، به دلیل ترس و وحشت، گروه‌هایی از انسان‌ها، از جمله پیرمردان و کودکان، به دور پیامبر عربی حلقه می‌زنند.
به عذر امت بیچاره احمد مختار
کند حکایت وا امتا به لب تکرار
هوش مصنوعی: در اینجا سخن از دعا و ناله‌ی پیامبر (ص) به خاطر حال امت خود است. او به طور مکرر و با اندوه از وضعیت رنج‌کشیده‌ی امت می‌گوید و از خداوند طلب مدد می‌کند. این حسد و دلسوزی او نسبت به شفاعت و کمک به پیروانش را نشان می‌دهد.
که ناگهان به صف حشر انقلاب افتد
درون هالک و ناجی به انقلاب افتد
هوش مصنوعی: ناگهان در روز قیامت، افرادی که در صف هستند به گوشه‌ای می‌روند و کسانی که نجات می‌یابند، دچار تغییر و تحولی می‌شوند.
به پیش چشم خلاق عیان شود به ملا
لوای قافله سالار دشت کرب بلا
هوش مصنوعی: در برابر چشمان خالق، پرچم قافله سالار دشت کربلا به وضوح نمایان می‌شود.
به هیئتی که جگرها ز خوف خون گردد
عنان حوصله از دستها برون گردد
هوش مصنوعی: در اینجا به وضعیتی اشاره شده است که در آن ترس و نگرانی به شدت افزایش می‌یابد، به طوری که افراد نمی‌توانند خود را کنترل کنند و احساساتشان بر آن‌ها غلبه می‌کند. در چنین وضعیتی، آرامش و تحمل از دست می‌رود و انسان‌ها به شدت تحت تأثیر احساسات منفی قرار می‌گیرند.
بود مقدمه آن قوه را به شیون و شین
شهید راه خدا حضرت امام حسین
هوش مصنوعی: قوت و قدرتی که در اینجا صحبت می‌شود، به خاطر فدای جانش در راه خدا و به خاطر نبرد و قیامی است که امام حسین در کربلا به خاطر حق و justice انجام داد و این موضوع موجب تاسف و گریه برای او شده است.
ز نشئه می سر بازی وفا سر مست
سربریده پرخون گرفته بر سر دست
هوش مصنوعی: از سرمستی و حال خوش، جام می در دست دارم و سرم را بر باد داده‌ام. در حالتی هستم که حتی با سر بریده و خونین هم می‌توانم بر دست خودم چیزی را در دست بگیرم.
هزار پاره تن انورش ز ضربت تیر
به دست دیگر وی دست شمر شریر
هوش مصنوعی: تن او از ضربات تیری که به او اصابت کرده، به هزار پاره تبدیل شده است و در دست دیگر او، دست شمر بدذات قرار دارد.
نهاده از عقب راس آن سپهر اساس
به روی دست ملک دست حضرت عباس
هوش مصنوعی: در این شعر، به استحکام و عظمت مقام حضرت عباس اشاره شده است. او به عنوان یک شخصیت برجسته و قوی، در تلاش و فداکاری خود در میدان نبرد شناخته می‌شود. تصویرسازی از رِأس (سر) آسمان که بر دستان او قرار دارد، به معنی این است که عباس، با قدرت و شجاعتش، بر اوضاع و شرایط سخت فائق می‌آید و به نوعی، نیرویی بزرگ و حمایتگر برای دیگران محسوب می‌شود. این تصویر نمادین، به کاربرد او در صحنه‌های دشوار اشاره دارد و نشان‌دهنده جایگاه والای او در میان مردم و تاریخ است.
شهید گشته و بی‌دست کز تنش ز عناد
دو دست در لب شط از برای آب افتاد
هوش مصنوعی: شخصی که جانش را فدای هدفی کرده و بی‌دست شده، به دلیل دشمنی، دست‌هایش را در کنار رودخانه به نشانه درخواست آب رها کرده است.
علی اکبر غمناک و قاسم داماد
کفن به گردن و سرها بدست با فریاد
هوش مصنوعی: علی اکبر غمگین است و قاسم، دامادی است که کفن را به گردن دارد و سرها را در دست گرفته و با صدای بلند فریاد می‌زند.
گرفته حجت کبرای شاه تشنه جگر
به روی دست سر پر ز خون علی اصغر
هوش مصنوعی: در این بیت، به یک تصویر غم‌انگیز و عاطفی اشاره شده است. اشاره به اینکه شاهی که تشنه است، در حال دیدن یا حمل کردن دلیلی بزرگ و محکم است. در دستان او، نشانه‌ای از مصیبت و درد وجود دارد که به علی اصغر، فرزند کوچک امام حسین اشاره می‌کند. این تصویر به وضوح احساسات شدید و غمی عمیق را به تصویر می‌کشد.
ز جای ناوک پیکان و خنجر پاره
زند معاینه خون موج همچو فواره
هوش مصنوعی: از جایی که تیر و خنجر ضربه می‌زنند، خون به شکل فواره‌ای در حال جوشیدن و جاری شدن است.
به یک طرف اسرای دیار کوفه و شام
کنند زیر و زبر از هجوم صف قیام
هوش مصنوعی: اسیران دیار کوفه و شام در یک سمت قرار می‌گیرند و به دلیل هجوم و حمله صفی از مخالفان، وضعیتشان به هم می‌ریزد و دچار آشفتگی می‌شوند.
همه به سینه سوزان و ناله جان کاه
زنند حلقه به دور لوای عدل اله
هوش مصنوعی: همه با دل‌های سوخته و ناله‌های جان‌سوز خود، دور پرچم عدالت الهی تجمع می‌کنند.
دوباره شور عظیمی دگر بپا آید
به گوش مرد و زن حشر این ندا آید
هوش مصنوعی: دوباره غوغا و هیجان زیادی به راه خواهد افتاد و صدای این خبر به همه، مرد و زن می‌رسد.
که چشم خویش بپوشید ابیض واسود
که می‌رسد به صف حشر دختر احمد
هوش مصنوعی: چشم‌های خود را از دیدن زیبایی‌های سفید و سیاه بپوشانید، چرا که به زودی دختر احمد در صف محشر حضور خواهد یافت.
ز دوزخی و بهشتی شود بلند خروش
رسد چو فاطمه دراعه حسن بر دوش
هوش مصنوعی: از جهنم و بهشت، صدای بلندی بلند می‌شود و همچون فاطمه، زیبایی‌ها را بر دوش دارد.
به دوش دیگر آن غم رسیده محزون
هزار پاره و سوراخ جامه پر خون
هوش مصنوعی: غم سنگینی بر دوش دیگران آمده، به گونه‌ای که آنها را بسیار ناراحت کرده و لباسشان از اشک و درد پاره و خونین شده است.
چه جامه‌ای که نظاره همان جامه
فتد به عرش تزلزل به شور و هنگامه
هوش مصنوعی: چه لباسی که وقتی به تماشا می‌رسد، همان لباس به آسمان می‌رود و موجب هیجان و جنب و جوش می‌شود.
به کف عمامه پرخون حیدر صفدر
شکسته پهلوی مجروح وی ز ضربت در
هوش مصنوعی: عمامه‌ی خونین حیدر بر دست است و پهلوی مجروح او به خاطر ضرباتی که خورده آسیب دیده است.
زند به قائمه عرش دست را محکم
کشد خروش که یا عدل و یا حکیم احکم
هوش مصنوعی: زند به قائمه عرش، یعنی در بالاترین نقطه آسمان و حکومت، فریاد می‌زند که یا عدالت برقرار کن و یا حکمت را بر قرار ساز. این بیان نشان‌دهنده‌ درخواست و فریادی برای عدالت و حکمت در جهان است.
به جوش آورد از فرط ناله و زاری
پی محاکمه دریای قهر قهاری
هوش مصنوعی: این شعر به تصویر کشیدن حالت عاطفی شدید و متاثر از ناله و گریه‌ای اشاره دارد که بر اثر آن، خشم و غضب عمیق و عظیمی بروز می‌کند. در واقع، این احساسات به نوعی به قهر و تنش شدید منجر می‌شود، همان‌طور که دریا در طوفان به خروش درمی‌آید.
ز رستگار و خطا پوی و بنده و آزاد
تمام را طمع مغفرت رود از یاد
هوش مصنوعی: به تلاش و کوشش خود ادامه بدهید و به دنبال نجات و اصلاح باشید، زیرا یادآوری امید به بخشش برای همگان از ذهن دور می‌شود.
به نزد ختم رسل با دلی ز درد غمین
ز روی عجز کند روی جبرئیل امین
هوش مصنوعی: با دل پر از درد و ناامیدی، به حضور پیامبر آخرالزمان می‌روم و از روی ناتوانی به جبرئیل، فرشته‌ی امین، نگاه می‌کنم.
که ای پیمبر رحمت به ما ترحم کن
خموش فاطمه را یک دم از تظلم کن
هوش مصنوعی: ای پیامبر رحمت، به ما رحم کن و لحظه‌ای به حال فاطمه که در حال شکایت و بی‌صبری است، رسیدگی کن.
کزین معامله ترسم که حضرت عزت
کشد قلم ز غضب بر جریده رحمت
هوش مصنوعی: من می‌ترسم که در این معامله، خدای عزت به‌خاطر خشمش، قلم رحمت را از روی برگه بردارد.
به نزد فاطمه رو آورد رسول امم
که ای غریق یم غصه وی سفینه غم
هوش مصنوعی: پیامبر به فاطمه نزدیک شد و گفت: ای غرق شده در دریای غم و اندوه، تو مانند کشتی‌ای هستی که در این دریای دلشکستگی در حال غرق شدن است.
نه وقت کیفر و هنگامه گداختن است
قیامت آمده و موسم نواختن است
هوش مصنوعی: زمان کیفر و سختی فرا رسیده است و حالا که قیامت نزدیک شده، زمان محبت و نرمش نیز آغاز شده است.
بیا به همره بابت که نیست جای درنگ
شده است عرصه محشر به امتانم تنگ
هوش مصنوعی: بیا با من به سفر، چرا که جای توقف نیست. روز قیامت به شدت بر امت من فشار آمده است.
شوند فاطمه و مصطفی بهم همراه
کنند روی شفاعت به سوی عرش اله
هوش مصنوعی: حضرت فاطمه و پیامبر گرامی اسلام با هم متحد می‌شوند تا در روز قیامت، شفاعت را به سمت عرش الهی هدایت کنند.
چنین به فاطمه آید خطاب از داور
نمی‌کنم به ثواب و عقاب خلق نظر
هوش مصنوعی: به این ترتیب، به فاطمه از سوی پروردگار پیامی می‌رسد که من به سرنوشت خوب یا بد انسان‌ها توجه نمی‌کنم.
مگر دمی که تو از حشر هر که را خواهی
بری بخلد و شفاعت کنی به دلخواهی
هوش مصنوعی: تنها زمانی که تو بخواهی، می‌توانی هر کسی را از حساب و کتاب روز قیامت نجات دهی و به خواست خود از او شفاعت کنی.
مهیمنا به جلال شفیعه محشر
ببخش و عفو کن از امتان پیغمبر
هوش مصنوعی: ای مهربان، با جلال تو در روز جزا، شفاعت کن و از اشتباهات پیروانت درگذشته و عفو بفرما.
بر آر حاجت پنهان (صامت) ای غفار
چه حاجتم به بیان انت واقف الاسرار
هوش مصنوعی: ای بخشنده و آمرزنده، برآور حاجت پنهانی که دارم، چرا که نیازی به گفتن آن نیست و تو به اسرار دل آگاهی.