گنجور

شمارهٔ ۷ - و برای او

چون شد به دشت کربلا آواره زینب
وقت اسیری با دل صد پاره زینب
در قتلگاه آورد رو بیچاره زینب
گفتا سر نعش حسین با شور و غوغا
ای نور عینم بی‌سر حسینم
ریحانه زهرا و شمس مشرقینم
ای نور عینم بی‌سر حسینم
بازوی زین‌العابدین اندر طنابست
از سوز تب روز و شب اندر اضطرابست
غمخواری بیمار تب دارت ثوابست
(صامت) کند زین غصه مرگ خود تمنا
ای نور عینم بی سر حسینم
ریحانه زهرا و شمش مشرقینم
ای نور عینم بی‌سر حسینم

اطلاعات

وزن: مستفعلن مستفعلن مستفعلن فع
منبع اولیه: سید صادق هاشمی

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

چون شد به دشت کربلا آواره زینب
وقت اسیری با دل صد پاره زینب
هوش مصنوعی: وقتی زینب در دشت کربلا سرگردان شد و به اسیری افتاد، دلش به شدت دچار ناراحتی و درد بود.
در قتلگاه آورد رو بیچاره زینب
گفتا سر نعش حسین با شور و غوغا
هوش مصنوعی: در میدان قتل‌عام، زینب بیچاره را آوردند و او با هیجان و فریاد گفت: "این سر نعش حسین است!"
ای نور عینم بی‌سر حسینم
ریحانه زهرا و شمس مشرقینم
هوش مصنوعی: ای نور چشمانم، من بی‌سرو سامانم، گل سرخی از زهرای پاک و خورشید دو مشرق هستی.
ای نور عینم بی‌سر حسینم
هوش مصنوعی: ای نور چشمانم، من بدون تو مانند سر بی‌بدن هستم.
بازوی زین‌العابدین اندر طنابست
از سوز تب روز و شب اندر اضطرابست
هوش مصنوعی: بازوی زین‌العابدین به خاطر تب و بیماری، در حالت ناتوانی و درد است و شب و روز در گرفتاری و ناراحتی به سر می‌برد.
غمخواری بیمار تب دارت ثوابست
(صامت) کند زین غصه مرگ خود تمنا
هوش مصنوعی: این بیت به این معناست که کسی که در کنار یک بیمار تب‌دار باشد و به او دلجویی کند، در واقع کار با ارزشی انجام می‌دهد، اما از سوی دیگر، ممکن است از این غم و اندوه برای خود آرزو مرگ کند.
ای نور عینم بی سر حسینم
ریحانه زهرا و شمش مشرقینم
هوش مصنوعی: ای نور چشمانم، من بدون تو حسینی هستم، ای گل زهرا و شمشیر شرق و غرب.
ای نور عینم بی‌سر حسینم
هوش مصنوعی: ای نور چشمانم، من بی‌سر حسینم.