گنجور

شمارهٔ ۵ - و برای او همچنین

ای اهل حرم علی اصغر
سیر آب شده ز آب آمد
ششماهه نازپرور من
آسوده ز اضطراب آمد
او را ز حرم به آه و افغان
بردم لب تشنه سوی میدان
افسوس که از جفای عدوان
لب تشنه و دل کباب آمد
چون آب روان نشد نصیبش
بگرفت عطش ز دل شکیبش
در خدمت مادر غریبش
بی‌صبر و توان و تاب آمد
از کوفی شوم بی‌حمایت
رنجیده ز بس که بی‌نهایت
از حرمله تا کند شکایت
گریان به بر رباب آمد
از چند که تنشگی کشیده
امید ز زندگی بریده
جان داده و حنجر دریده
در خیمه به صد شتاب آمد
از چند که به افغان و زاری
کرد از پی آب بی‌قراری
آخر به گلوی وی بباری
پیکان ز پی جواب آمد
بگرفت خدنگ از سر هوش
او را غم آب شد فراموش
با حلق دریده مست مدهوش
اندر سر دست باب آمد
اصغر به گلوی پاره پاره
افتاد به فکر گاهواره
ششماهه شهید شیرخواره
برگشته برای خواب آمد
دردا که سپهر سفله پرور
شد یار یزید شوم ابتر
تا در غم عترت پیمبر
(صامت) که جهان خراب آمد

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعلن فعولن (هزج مسدس اخرب مقبوض محذوف)
منبع اولیه: سید صادق هاشمی

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

ای اهل حرم علی اصغر
سیر آب شده ز آب آمد
هوش مصنوعی: ای مردم حرم، علی اصغر به اندازه‌ای از تشنگی رنج برد که حالا به آب نزدیک شده است.
ششماهه نازپرور من
آسوده ز اضطراب آمد
هوش مصنوعی: نوزاد من که به خوبی بزرگ شده، اکنون بی‌هیچ نگرانی و دغدغه‌ای به خواب رفته است.
او را ز حرم به آه و افغان
بردم لب تشنه سوی میدان
هوش مصنوعی: من او را با ناله و اندوه از حرم خارج کردم و به‌سوی میدان، در حالی که تشنه بود، بردم.
افسوس که از جفای عدوان
لب تشنه و دل کباب آمد
هوش مصنوعی: متأسفم که به خاطر ظلم و ستمی که به من شده، در حالی که دلم از درد می‌سوزد، همچنان تشنه‌ام.
چون آب روان نشد نصیبش
بگرفت عطش ز دل شکیبش
هوش مصنوعی: هنگامی که به دلخواهش آنچه می‌خواست نرسید، عطش درونش او را بی‌تاب کرد.
در خدمت مادر غریبش
بی‌صبر و توان و تاب آمد
هوش مصنوعی: او در کنار مادرش که تنها و بی‌کس بود، بی‌تاب و بی‌صبر به کمک او آمد.
از کوفی شوم بی‌حمایت
رنجیده ز بس که بی‌نهایت
هوش مصنوعی: من بی‌حمایت و رنجیده حالتی شبیه به شخصی دارم که از کوفه آمده و دچار ناراحتی و بی‌پناهی است. دلیل این ناراحتی، عدم حمایت و محبت بی‌نهایت است که خواهان آن بودم.
از حرمله تا کند شکایت
گریان به بر رباب آمد
هوش مصنوعی: حرمله، که فردی مظلوم و بی‌پناه است، با تمام درد و غمش به رباب، که نمادی از محبت و آرامش است، روی می‌آورد و از مشکلات و غم‌هايش شکایت می‌کند.
از چند که تنشگی کشیده
امید ز زندگی بریده
هوش مصنوعی: هر چند که سختی و رنج را متحمل شده است، اما امیدش از زندگی کم شده است.
جان داده و حنجر دریده
در خیمه به صد شتاب آمد
هوش مصنوعی: با جانفشانی و فریاد زدن، به سرعت به خیمه آمد.
از چند که به افغان و زاری
کرد از پی آب بی‌قراری
هوش مصنوعی: نفرین و گریه‌ای که برای آب می‌کند، ناشی از بی‌قراری و تشنگی اوست. او از دست desperation و نا امیدی به فریاد و زاری می‌افتد.
آخر به گلوی وی بباری
پیکان ز پی جواب آمد
هوش مصنوعی: در نهایت، از او انتظاری داشتم که به سوالاتم پاسخ بدهد، اما نتیجه‌ای که به دست آمد به گونه‌ای دیگر بود.
بگرفت خدنگ از سر هوش
او را غم آب شد فراموش
هوش مصنوعی: غم و اندوه او را مانند تیر خشمگین از سرش برداشت و او دیگر به آن فکر نکرد.
با حلق دریده مست مدهوش
اندر سر دست باب آمد
هوش مصنوعی: شخصی خمار و مست به صورت غافلگیرانه و ناگهانی در فضای دور و برش ظاهر شد.
اصغر به گلوی پاره پاره
افتاد به فکر گاهواره
هوش مصنوعی: اصغر با حالتی بسیار دردناک و نگران به یاد گهواره‌اش افتاده است.
ششماهه شهید شیرخواره
برگشته برای خواب آمد
هوش مصنوعی: یک نوزاد که شش ماه از عمرش می‌گذرد و به عنوان شهید شناخته می‌شود، حالا به خانه برگشته تا بخوابد.
دردا که سپهر سفله پرور
شد یار یزید شوم ابتر
هوش مصنوعی: ای کاش که وضعیت به گونه‌ای دیگر بود و یاران یزید، که معانی ناب و حقیقت را بی‌اعتنا می‌سازند، به دنیا نمی‌آمدند.
تا در غم عترت پیمبر
(صامت) که جهان خراب آمد
هوش مصنوعی: اشاره به این دارد که به خاطر غم و اندوه عترت پیامبر، دنیا به حال نابود و ویرانی درآمده است.