شمارهٔ ۳ - نوحه دیگر
جان بابا تشنگی زد شعله بر جان العطش
ای پدر جان العطش
تشنهکامی کرده حالم را پریشان العطش
ای پدر جان العطش شاه خوبان العطش
یک مسلمان نیست تا آبی رساند بر لبم
اندرین تاب و تبم
شد زمین کوفه گویا کافرستان العطش
ای پدرجان العطش شاه خوبان العطش
گر گلوی خشک خود را تر کنم ز آب دهان
در جدال کوفیان
داد مردی را دهم با تیغ بران العطش
ای پدر جان العطش شاه خوبان العطش
ما مگر اندر دیار کوفه مهمان نیستیم
یا مسلمان نیستیم
الامان زین کوفیان سست پیمان العطش
ای پدر جان العطش شاه خوبان العطش
کار را بر آل پیغمر ز هر سو کرده تنگ
ای سپاه دل چو سنگ
آب کی بسته کسی بر روی مهان العطش
ای پدر جان العطش شاه خوبان العطش
تشنگی دست و دلم را گر نیندازد ز کار
چون علی با ذوالفقار
سازم اندر جنگ کاخ کفر ویران العطش
ای پدر جان العطش شاه خوبان العطش
در حرم دارد سکینه چشم اندر راه آب
ای شه عالیجناب
چون کنم با خواهر بیتاب گریان العطش
ای پدر جان العطش شاه خوبان العطش
ای پدر بر گو به لیلای ستمکش مادرم
مادر غم پرورم
شد ذبیحت در منی لب تشنه قربان العطش
ای پدرجان العطش شاه خوبان العطش
چشمه چشمه جوی خون از چشمههای جوشنم
گشته جاری از تنم
از دم شمشیر و تیر و تیغ و پیکان العطش
ای پدر جان العطش اه خوبان العطش
ای خلیل کربلا از آتش ظلم یزید
ای شهنشاه شهید
سوخت بر حال دلت گبر و مسلمان العطش
ای پدر جان العطش شاه خوبان العطش
میکند (صامت) عزاداری برایت روز و شب
ای امام تشنه لب
تا شفیع وی شوی در نزد یزدان العطش
ای پدر جان العطش شاه خوبان العطش
شمارهٔ ۲ - زبان حال حضرت قاسم(ع): ای عمو بر سر قاسم ز وفا کن گذریشمارهٔ ۴ - و برای او همچنین: ای صبا برگو به خاتون جنان اندر جنان با غم و آه و فغان
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: سید صادق هاشمی
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
جان بابا تشنگی زد شعله بر جان العطش
ای پدر جان العطش
هوش مصنوعی: پدر، تشنگی جانم را به آتش کشیده است، ای پدر، تشنگی جانم را به شدت میفشارد.
تشنهکامی کرده حالم را پریشان العطش
ای پدر جان العطش شاه خوبان العطش
هوش مصنوعی: حال من از شدت تشنگی بسیار آشفته شده است، ای پدر جان، تشنگی من شبیه به درد و رنجی است که فقط شاهزادگان زیبا میتوانند درک کنند.
یک مسلمان نیست تا آبی رساند بر لبم
اندرین تاب و تبم
هوش مصنوعی: در این روزهای سخت و در این حال و وضعیت، هیچ مسلمانی دیده نمیشود که به من کمک کند و آبی به لبانم برساند.
شد زمین کوفه گویا کافرستان العطش
ای پدرجان العطش شاه خوبان العطش
هوش مصنوعی: زمین کوفه به نظر میرسد که تشنهکام و بیآب شده است، ای پدرجان، این تشنگی به شدت احساس میشود. ای شاه خوبان، این عطش ماندگار است.
گر گلوی خشک خود را تر کنم ز آب دهان
در جدال کوفیان
هوش مصنوعی: اگر بتوانم گلوی تشنهام را با آب دهانم تر کنم، در برابر بحث و جدل کوفیها قرار میگیرم.
داد مردی را دهم با تیغ بران العطش
ای پدر جان العطش شاه خوبان العطش
هوش مصنوعی: به کسی که به شدت تشنه است، با شمشیر تند و بران اجازه میدهم که درخواستش را برآورده کند. ای پدر، جانم فدای تشنگی! تو بهترین و زیباترین یافتهای در این حس بیپاسخ تشنگی هستی.
ما مگر اندر دیار کوفه مهمان نیستیم
یا مسلمان نیستیم
هوش مصنوعی: آیا ما در دیار کوفه مهمان هستیم یا واقعاً مسلمان نیستیم؟
الامان زین کوفیان سست پیمان العطش
ای پدر جان العطش شاه خوبان العطش
هوش مصنوعی: به کمک و پناه از افرادی که وفاداریشان ضعیف است، نگاهی به تشنگی و نیاز دارم. ای پدر جان، این تشنگی و نیاز در واقع نشاندهنده بیوفایی و ناپایداری اطرافیان است. من به حقیقتی از زیبایی و خوبیها در دل این تشنگی اشاره میکنم.
کار را بر آل پیغمر ز هر سو کرده تنگ
ای سپاه دل چو سنگ
هوش مصنوعی: سپاهیان، کاری را برای اهل بیت پیامبر از همه سو دشوار و سخت کردهاند، دلها به اندازه سنگ سرد و سخت شده است.
آب کی بسته کسی بر روی مهان العطش
ای پدر جان العطش شاه خوبان العطش
هوش مصنوعی: ای پدر، با وجود اینکه مهان (مهمانان) در حال تشنگی هستند، چه کسی میتواند آب را بر روی آنها ببندد؟ چون تو خود شاه زیباییها و تشنگیها هستی.
تشنگی دست و دلم را گر نیندازد ز کار
چون علی با ذوالفقار
هوش مصنوعی: اگر تشنگی نتواند من را از کار و فعالیت بازدارد، مانند علی که با ذوالفقار (شمشیرش) در میدان نبرد میجنگید، پس آمادگی و شجاعت دارم.
سازم اندر جنگ کاخ کفر ویران العطش
ای پدر جان العطش شاه خوبان العطش
هوش مصنوعی: من در نبردی که بر ضد کفر است، میخواهم این کاخ را ویران کنم. ای پدر! عطش را یاد کن، زیرا عطش شاه خوبان است.
در حرم دارد سکینه چشم اندر راه آب
ای شه عالیجناب
هوش مصنوعی: در حرم، سکینه به راه آب چشم دوخته است، ای پادشاه با عظمت.
چون کنم با خواهر بیتاب گریان العطش
ای پدر جان العطش شاه خوبان العطش
هوش مصنوعی: چگونه میتوانم با خواهرم که به شدت بیتاب و گریان است، برخورد کنم، ای پدر جان؟ او به شدت تشنه است و دلش برای زیباییها تنگ شده.
ای پدر بر گو به لیلای ستمکش مادرم
مادر غم پرورم
هوش مصنوعی: ای پدر، به مادرم که در سختیها زندگی میکند بگو که مادرم، همانی است که غمها را پرورش میدهد.
شد ذبیحت در منی لب تشنه قربان العطش
ای پدرجان العطش شاه خوبان العطش
هوش مصنوعی: من در سرزمین منی قربانی تشنگی شدم، ای پدرجان، این تشنگی همانی است که شاه نیکان را رنج میدهد.
چشمه چشمه جوی خون از چشمههای جوشنم
گشته جاری از تنم
هوش مصنوعی: خون مانند جویبار از بدنم میریزد و این جریان به خاطر زخمها و جراحتهایی است که بر تنم است.
از دم شمشیر و تیر و تیغ و پیکان العطش
ای پدر جان العطش اه خوبان العطش
هوش مصنوعی: ای پدر، از شدت تشنگی و درد است که فریاد میزنم. زیر فشار شمشیرها، تیرها و تیغها، تنها تشنگی و عطش را حس میکنم. ای خوبان، چه دردناک است این تشنگی!
ای خلیل کربلا از آتش ظلم یزید
ای شهنشاه شهید
هوش مصنوعی: ای دوستم در کربلا، تو از آتش ظلم یزید آزردهای. ای پادشاه شهید!
سوخت بر حال دلت گبر و مسلمان العطش
ای پدر جان العطش شاه خوبان العطش
هوش مصنوعی: سوختن دلها به خاطر تشنگی، چه فرقی میکند که گبر باشد یا مسلمان. ای پدر جان، به خاطر تشنگی ناله میزنم، ای شاه خوبان، چه دلیلی بر این تشنگی وجود دارد!
میکند (صامت) عزاداری برایت روز و شب
ای امام تشنه لب
هوش مصنوعی: روز و شب برایت عزاداری میکند، ای امامی که تشنه لب هستی.
تا شفیع وی شوی در نزد یزدان العطش
ای پدر جان العطش شاه خوبان العطش
هوش مصنوعی: ای پدر، تو شفیع من در پیشگاه خداوند باش، که عطش در جان من و در دل من حکمفرماست، ای شاه خوبان و زیباییها!