گنجور

شمارهٔ ۲۲ - و برای او همچنین

داد که از رخ حسین شمر حیا نمی‌کند
تا نکشد دست ز دامنش رها نمی‌کند
کس نکشیده در جهان تیغ به روی میهمان
تشنه جدا سر کسی کس ز قفا نمی‌کند
خواهی اگر نظر کنی حوصله امام را
بین که چگونه می‌کشد خسرو تشنه کام را
ظلم جوان و پیر را طعنه خاص و عام را
روی شکایت از وفا سوی خدا نمی‌کند
بس که ز صبر کرده پر قدرت حق نمای او
آمده ترک آرزو عمده آرزوی او
شمر دمی هزار دم گر ببرد گلوی او
سر ز جفا نمی‌کشد ترک وفا نمی‌کند
حال خراب وی شود دم به دم از خراب‌تر
قلب کباب وی شود هر نفسی کباب تر
گر بر طفل گردد از خجلت آب آب تر
با همه درد بی‌دوا فکر دوا نمی‌کند
داشت چه از رضای حق شاه شهید آگهی
دست ز جان بشست با کوکبه یداللهی
ورنه به تیغ ساربان از بدنش ز گمرهی
دست شریف را جدا او زد و جا نمی‌کند
آنکه ز آب رحمتش خاک وجود گل شده
کام زبانش از عطش این همه مشتعل شده
خنجر دست شمر از طاقت او خجل شده
در یم خون خود عبث تشنه شنا نمی‌کند
واقعه خلیل را برد حسین از میان
دادن سر ذبیح را محو نمود داستان
هیچ ذبیح کی فدا گشته چو اکبر جوان
هیچ خلیل چون حسین رو به منی نمی‌کند
آن رسول یک به یک کرد به ملک نینوا
بی‌سر و دست و تن به تن بر سر خاک کرده جا
تن شده آنقدر هدر جان شده آنچنان هبا
کز پی دفن کس گذر بر شهدا نمی‌کند
جلوه حسن کبریا گشت ز شوق رهزنش
حلقه موی دوست شد طوق وفا به گردنش
(صامت) پست رتبه زد دست طلب به دامنش
عشق حسین سر جدا شاه و گدا نمی‌کند

اطلاعات

وزن: مفتعلن مفاعلن مفتعلن مفاعلن (رجز مثمن مطوی مخبون)
منبع اولیه: سید صادق هاشمی

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

داد که از رخ حسین شمر حیا نمی‌کند
تا نکشد دست ز دامنش رها نمی‌کند
هوش مصنوعی: شمر از عفت و وقار حسین هیچ شرمی ندارد و تا زمانی که حسین را در دامن خود نگه داشته است، از کشتن او دست برنخواهد داشت.
کس نکشیده در جهان تیغ به روی میهمان
تشنه جدا سر کسی کس ز قفا نمی‌کند
هوش مصنوعی: هیچ‌کس در دنیا به مهمان تشنه‌ای که به او مراجعه کرده، آسیب نمی‌زند و همچنین هیچ‌کس از پشت به دیگری حمله نمی‌کند.
خواهی اگر نظر کنی حوصله امام را
بین که چگونه می‌کشد خسرو تشنه کام را
هوش مصنوعی: اگر می‌خواهی نگاه عمیق‌تری به موضوع داشته باشی، به صبر و شکیبایی امام توجه کن که چگونه بر درد و رنج خسرو تشنه‌کام غلبه می‌کند.
ظلم جوان و پیر را طعنه خاص و عام را
روی شکایت از وفا سوی خدا نمی‌کند
هوش مصنوعی: ظلمی که به جوانان و پیران می‌شود، همگان را متوجه می‌سازد و هیچ‌کس در شکایت از بی‌وفایی به سوی خدا نمی‌رود.
بس که ز صبر کرده پر قدرت حق نمای او
آمده ترک آرزو عمده آرزوی او
هوش مصنوعی: به خاطر صبر و استقامتش، توانایی‌ای از جانب حق به او عطا شده است که او به خاطر آن، تمامی آرزوهای بزرگش را رها کرده است.
شمر دمی هزار دم گر ببرد گلوی او
سر ز جفا نمی‌کشد ترک وفا نمی‌کند
هوش مصنوعی: اگر شمر یک لحظه هم دم بزند و گلوی او را قطع کند، از سر ظلم و ستم دست نمی‌کشد و هیچ‌گاه از وفاداری‌اش کم نمی‌کند.
حال خراب وی شود دم به دم از خراب‌تر
قلب کباب وی شود هر نفسی کباب تر
هوش مصنوعی: احوال او هر لحظه بدتر می‌شود و دلش بیش از پیش در آتش می‌سوزد. هر نفس که می‌کشد، زخم دلش شدیدتر می‌شود.
گر بر طفل گردد از خجلت آب آب تر
با همه درد بی‌دوا فکر دوا نمی‌کند
هوش مصنوعی: اگر بر روی یک کودک از خجالت آبی بریزد، او با تمام دردهایی که دارد، هیچ فکری برای درمان نمی‌کند.
داشت چه از رضای حق شاه شهید آگهی
دست ز جان بشست با کوکبه یداللهی
هوش مصنوعی: این بیت به این معناست که شخصی از خشنودی و رضایت خداوند در مورد شاه شهید مطلع است و برای این رضایت، جان خود را فدای او کرده است. همچنین، اشاره به مقام و عظمت الهی دارد که در این زمینه اهمیت دارد.
ورنه به تیغ ساربان از بدنش ز گمرهی
دست شریف را جدا او زد و جا نمی‌کند
هوش مصنوعی: اگر نمی‌خواستم، با تیغ سوارکار، دست شریف او را از بدنش جدا می‌کردند و جای او را نمی‌توانستم پر کنم.
آنکه ز آب رحمتش خاک وجود گل شده
کام زبانش از عطش این همه مشتعل شده
هوش مصنوعی: کسی که به برکت آب مهربانی و رحمتش، خاک وجودش به گل تبدیل شده و زبانش از شدت عطش، به این اندازه پرشور و مشتاق شده است.
خنجر دست شمر از طاقت او خجل شده
در یم خون خود عبث تشنه شنا نمی‌کند
هوش مصنوعی: خنجر شمر از قدرت او شرمنده شده و او در دریاى خون خودش بیهوده تشنه شنا نمی‌کند.
واقعه خلیل را برد حسین از میان
دادن سر ذبیح را محو نمود داستان
هوش مصنوعی: حسین با واقعه شهید شدن خلیل، داستان قربانی شدن ذبیح را از یاد برد و آن را محو کرد.
هیچ ذبیح کی فدا گشته چو اکبر جوان
هیچ خلیل چون حسین رو به منی نمی‌کند
هوش مصنوعی: هیچ کسی مانند اکبر، جوانمردانه فدا نشده و هیچ کس مانند حسین، در برابر خطرات و چالش‌ها سر تسلیم فرود نیاورده است.
آن رسول یک به یک کرد به ملک نینوا
بی‌سر و دست و تن به تن بر سر خاک کرده جا
هوش مصنوعی: آن پیامبر به آرامی و بدون هیچ نشانه‌ای از قدرت یا جسم، به سرزمین نینوا رفت و در آنجا بر خاک نشسته و جا گرفته است.
تن شده آنقدر هدر جان شده آنچنان هبا
کز پی دفن کس گذر بر شهدا نمی‌کند
هوش مصنوعی: به حدی روح و جان او هدر رفته که حتی برای دفن شهدا کسی از کنارش نمی‌گذرد.
جلوه حسن کبریا گشت ز شوق رهزنش
حلقه موی دوست شد طوق وفا به گردنش
هوش مصنوعی: به خاطر عشق و زیبایی معشوق، نمایان شدن زیبایی‌های بزرگ و بی‌نظیر است؛ حلقه موی دوست، به‌عنوان نمادی از وفاداری، به گردن او آویخته شده است.
(صامت) پست رتبه زد دست طلب به دامنش
عشق حسین سر جدا شاه و گدا نمی‌کند
هوش مصنوعی: شخصی با موقعیت پایین، با دست نیاز به سوی دامن عشق حسین دراز می‌کند. عشق حسین، فرقی بین شاه و گدا قائل نیست و همه را در بر می‌گیرد.