گنجور

شمارهٔ ۲۱ - و برای او

ای شمر دون بهر خدا صوابی
تر کن لب خشکم ز جرعه آبی
بر کودکانم در حرم بده گوش
کز تشنگی دارند اضطرابی
ای شمر باشد وقت امتحانت
آل نبی گردیده میهمانت
ترسم زنند آتش به خانمانت
گر برکشند آه از دل کبابی
ای بی‌ادب سبط پیمبر تو
لب تشنه مانده زیر خنجر تو
زاری کنم هرچند در بر تو
بر من نمی‌گویی چرا جوابی
ای بی‌خبر کن یاد از قیامت
ترسم کشی از کار خود ندامت
کردی هدف بر ناوک ملامت
تا چند غافل از صف حسابی
آمد بهار را ز پی خزانی
رفت از کفم چو اکبرم جوانی
نه بر دل غمگین بود توانی
نی بر تن افسرده مانده تابی
دیگر به جایی دسترس ندارم
جز قطره آبی هوس ندارم
در این زمین کاری به کس ندارم
داری چرا در کشتنم شتابی
ابن سینه کز بهر تو جایگاه است
صندوق علم حضرت اله است
ای سنگدل تا کی دلت سیاه است
بیدار شو ظالم اگر به خوابی
ای گمره دور از ره هدایت
بنما من مظلوم را حمایت
از حق پیغمبر نما رعایت
گر خصم اولاد ابوترابی
(صامت) چنین کامشب ز کثرت غم
بر پا نمودی دستگاه ماتم
روز جزا با دوستان همدم
آسود و وارسته از عذابی

اطلاعات

وزن: مستفعلن مستفعلن فعولن
منبع اولیه: سید صادق هاشمی

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

ای شمر دون بهر خدا صوابی
تر کن لب خشکم ز جرعه آبی
هوش مصنوعی: ای شمر بی‌رحم، برای رضای خدا، بهتر است که محبت و رحمت بیشتری نشان دهی و به من برسانی، زیرا لبان خشک من فقط با یک جرعه آب تسکین می‌یابند.
بر کودکانم در حرم بده گوش
کز تشنگی دارند اضطرابی
هوش مصنوعی: به فرزندانم در کنار حرم گوش کن که از شدت تشنگی نگران و مضطرب هستند.
ای شمر باشد وقت امتحانت
آل نبی گردیده میهمانت
هوش مصنوعی: ای شمر، این زمان زمانی است که باید امتحان پس بدهی، و خاندان پیامبر اکنون مهمان تو هستند.
ترسم زنند آتش به خانمانت
گر برکشند آه از دل کبابی
هوش مصنوعی: نگرانم که اگر دل کسی از شدت ناراحتی به آتش بیفتد، ممکن است آتش به خانه‌ات بیفتد و برایت مشکلاتی به وجود آورد.
ای بی‌ادب سبط پیمبر تو
لب تشنه مانده زیر خنجر تو
هوش مصنوعی: ای نامهربان، فرزند پیامبر، تو در زیر خنجر تو، تشنه‌کام و بی‌یار مانده‌ای.
زاری کنم هرچند در بر تو
بر من نمی‌گویی چرا جوابی
هوش مصنوعی: هرچند که من از درد و دل خود به تو شکایت می‌کنم، ولی تو هیچ پاسخی به من نمی‌دهی و نمی‌گویی چرا.
ای بی‌خبر کن یاد از قیامت
ترسم کشی از کار خود ندامت
هوش مصنوعی: ای دلتنگ و غافل، در روز قیامت به یاد کارهایت باش که ممکن است از اعمال خود پشیمان شوی.
کردی هدف بر ناوک ملامت
تا چند غافل از صف حسابی
هوش مصنوعی: چرا مدام دیگران را سرزنش می‌کنی بدون آنکه به عاقبت کارهای خودت فکر کنی؟
آمد بهار را ز پی خزانی
رفت از کفم چو اکبرم جوانی
هوش مصنوعی: بهار آمد و نشانه‌های زندگی و شادی را با خود به همراه آورد، اما من که جوانی هستم، حس می‌کنم که این جوانی از دستم رفت و مانند برگی خشک در پاییز ناپدید شده است.
نه بر دل غمگین بود توانی
نی بر تن افسرده مانده تابی
هوش مصنوعی: در دل غمگین امیدی نیست و بر تن خسته نیرنگی نیست که بتوان تحمل کرد.
دیگر به جایی دسترس ندارم
جز قطره آبی هوس ندارم
هوش مصنوعی: من دیگر به هیچ جایی دسترسی ندارم و دیگر آرزویی جز یک قطره آب در دل ندارم.
در این زمین کاری به کس ندارم
داری چرا در کشتنم شتابی
هوش مصنوعی: در این دنیا به کسی کاری ندارم، پس چرا تو برای کشتن من عجله داری؟
ابن سینه کز بهر تو جایگاه است
صندوق علم حضرت اله است
هوش مصنوعی: ابن سینا، به خاطر تو و علم الهی، به عنوان یکی از بزرگ‌ترین دانشمندان شناخته می‌شود و تمام دانش‌ها و علوم در او جای دارد.
ای سنگدل تا کی دلت سیاه است
بیدار شو ظالم اگر به خوابی
هوش مصنوعی: ای بی‌رحم، تا کی می‌خواهی دل سیاه داشته باشی؟ بیدار شو، ای ظالم، اگر در خواب هستی.
ای گمره دور از ره هدایت
بنما من مظلوم را حمایت
هوش مصنوعی: ای کسی که از راه درست منحرف شده‌ای، به من کمک کن تا این سرزمین مظلوم را یاری کنم.
از حق پیغمبر نما رعایت
گر خصم اولاد ابوترابی
هوش مصنوعی: به خاطر حق پیامبر، احترام را رعایت کن، حتی اگر دشمن فرزندان ابوطالب باشی.
(صامت) چنین کامشب ز کثرت غم
بر پا نمودی دستگاه ماتم
هوش مصنوعی: امشب به خاطر شدت غم، به اندازه‌ای که به نظر می‌رسد، جایی برای شادی و سرور وجود ندارد و همه جا حال و هوای عزاداری حاکم است.
روز جزا با دوستان همدم
آسود و وارسته از عذابی
هوش مصنوعی: در روز حساب، دوستان در کنار یکدیگر آرامش دارند و از عذاب و رنج آزاد هستند.