شمارهٔ ۵ - و برای او همچنین
ز دولت نخل امید کسی گر بارور گردد
بباید با ضعیفانش محبت بیشتر گردد
به آب تلخ سازد چون صدف کانِ گهر گردد
ترا گر کشتی تن خواهی از غم بیخطر گردد
مده آزار دلریشان که بینم دردسر گردد
همه روی زمین ملک تو شد دیگر چه میخواهی
بجز طبل نفیر و زینت و افسر چه میخواهی
به غیر از حشمت و اسباب و سیم و زر چه میخواهی
ز خون این ضعیفان ستمپرور چه میخواهی
نمیترسی که روزی روی دولت از تو برگردد
به بازوی یلی گیری ز سر گر افسر دارا
چو فرعون ار نمائی ادعای «ربکم اعلی»
چو اندر حقگزاری نیست پای عدل تو بر جا
ستون خیمهات گر بگذرد زین گبند خضرا
به یک آه سحرگاهی همه زیر و زبر گردد
تو را گفتند سلطان یعنی ای سلطان عدالت کن
تو را خواندند عادل پس ز مظلومان حمایت کن
تو را گویند راعی پس رعیت را حمایت کن
نگفتندت که بر بالین راحت استراحت کن
بود سلطان کسی کز زیردستان باخبر گردد
شبی هرگز گدایی را به خوان خود نمیخوانی
نمیبخشی به یک سائل بهای لقمه نانی
به جوزا گر نروید حاصلت از تخم میزانی
شوی شاکی ز دست کردگار اما نمیدانی
که آن قحط مروت باعث قطع ممر گردد
دمی ای تابع حرص و هوا از خویش یادآور
خیال جمعی ار داری مکن در جمع سیم و زر
چه خواهی کرد در میزان عدل حضرت داور
تو را کامروز در خاطر نباشد خوف از محشر
گناه کیست در فردا تو را جا در سقر گردد
اگر بار املها را ز دوش خویش برداری
طمع از آرزوی نفس دوراندیش برداری
دل از شیطانی ابلیس کافر کیش برداری
توانی لشگر اندوه را از پیش برداری
گر عالم بر تو از سوراخ سوزن تنگتر گردد
به شمشیر طمع خون تمام خلق میریزی
نیندیشی ز برق کیفر آه سحر خیزی
به تعمیر درون خویشتن با خلق بستیزی
ز نان شبههناکت در جهان چون نیست پرهیزی
مبین از چشم کوکب گر دعایت بیاثر گردد
خدایا بندگانت را به ظل لطف راهی ده
ز غوغای قیامت در جوار خود پناهی ده
به ما از این همه غفلت زبان عذر خواهی ده
(به صامت) از ره الطاف تخفیف گناهی ده
بر آن درگه نیاید کس که تا نومید برگردد
شمارهٔ ۴ - و برای او فی النصیحه: گوش کن ای مست غفلت تا که هشیارت کنمشمارهٔ ۶ - و برای او همچنین: نه تنها سیرم از مالم که عالم هم نمیخواهم
اطلاعات
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
منبع اولیه: سید صادق هاشمی
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
ز دولت نخل امید کسی گر بارور گردد
بباید با ضعیفانش محبت بیشتر گردد
هوش مصنوعی: اگر کسی در زندگیاش به موفقیت و پرباری برسد، باید محبت و مهربانیاش به کسانی که در شرایط ضعیفتری هستند، بیشتر شود.
به آب تلخ سازد چون صدف کانِ گهر گردد
ترا گر کشتی تن خواهی از غم بیخطر گردد
هوش مصنوعی: اگر همچون صدف به تلخیها و مشکلات زندگی بپردازی، در نهایت به گوهر ارزشمندی تبدیل خواهی شد. پس اگر میخواهی از غمها دور بمانی، باید بتوانی با این سختیها کنار بیایی.
مده آزار دلریشان که بینم دردسر گردد
هوش مصنوعی: به دلهای زیبا و دلانگیز، آسیب نزنید، زیرا میبینم که این کار باعث بروز مشکلات و دردسر خواهد شد.
همه روی زمین ملک تو شد دیگر چه میخواهی
بجز طبل نفیر و زینت و افسر چه میخواهی
هوش مصنوعی: تمام سرزمین به تو تعلق دارد، پس چه چیزی بیشتر از ساز و زینت و تاج میخواهی؟
به غیر از حشمت و اسباب و سیم و زر چه میخواهی
ز خون این ضعیفان ستمپرور چه میخواهی
هوش مصنوعی: جز لطف و محبت و وسایل زندگی و دارایی، چه میخواهی از رنج و عذاب این انسانهای ضعیف و بیپناه؟
نمیترسی که روزی روی دولت از تو برگردد
هوش مصنوعی: آیا نگران این نیستی که روزی خوشی و موفقیت از تو دور شود؟
به بازوی یلی گیری ز سر گر افسر دارا
چو فرعون ار نمائی ادعای «ربکم اعلی»
هوش مصنوعی: به قدرت و نیروی یک قهرمان، از مقام و ثروت کسی مانند فرعون نباید ادعا و تظاهر کنی که برتری و عظمت داری.
چو اندر حقگزاری نیست پای عدل تو بر جا
ستون خیمهات گر بگذرد زین گبند خضرا
هوش مصنوعی: زمانی که در ادای حق و انصاف، ایستادگی و ثباتی نباشد، چادر و خیمه تو هم اگر از این مکان عبور کند، جایی برای ایستادن نخواهد داشت.
به یک آه سحرگاهی همه زیر و زبر گردد
هوش مصنوعی: با یک ناله در صبح زود، همه چیز به هم میریزد و دگرگون میشود.
تو را گفتند سلطان یعنی ای سلطان عدالت کن
تو را خواندند عادل پس ز مظلومان حمایت کن
هوش مصنوعی: به تو لقب سلطان دادهاند، پس ای پادشاه، عدالت را برقرار کن. همچنین تو را عادل نامیدهاند، بنابراین از مظلومان حمایت کن و از آنها محافظت نما.
تو را گویند راعی پس رعیت را حمایت کن
نگفتندت که بر بالین راحت استراحت کن
هوش مصنوعی: به تو گفتهاند که رهبری کن، بنابراین باید از مردم حمایت کنی؛ نه اینکه فقط در کنار آرامش خودت استراحت کنی.
بود سلطان کسی کز زیردستان باخبر گردد
هوش مصنوعی: چه کسی میتواند ادعا کند که سلطان است در حالی که از وضعیت و احوال زیر دستان خود آگاهی ندارد؟
شبی هرگز گدایی را به خوان خود نمیخوانی
نمیبخشی به یک سائل بهای لقمه نانی
هوش مصنوعی: هرگز گدایی را به میهمانی خود دعوت نمیکنی و به یک نیازمند حتی ارزش یک لقمه نان را هم نمیدی.
به جوزا گر نروید حاصلت از تخم میزانی
شوی شاکی ز دست کردگار اما نمیدانی
هوش مصنوعی: اگر به ثمر نرسد که حاصلت از کاشتن به زراعتی است، از کار خداوند شکایت میکنی، اما خودت نمیدانی که علتش چی بوده است.
که آن قحط مروت باعث قطع ممر گردد
هوش مصنوعی: در نبود انسانیت و جوانمردی، روابط و مسیرهای زندگی دچار اختلال و قطع میشوند.
دمی ای تابع حرص و هوا از خویش یادآور
خیال جمعی ار داری مکن در جمع سیم و زر
هوش مصنوعی: لحظهای از پیروی کردن از خواستهها و هوسهای خود دست بردار و به یاد بیاور که اگر در جمع ثروت و مال میخواهی، نباید اسیر آنها شوی.
چه خواهی کرد در میزان عدل حضرت داور
تو را کامروز در خاطر نباشد خوف از محشر
هوش مصنوعی: چه خواهی کرد زمانی که در دادگاه الهی قرار بگیری؟ امروز که فکر نمیکنی از روز حساب و کتاب در آینده بترسی.
گناه کیست در فردا تو را جا در سقر گردد
هوش مصنوعی: در آینده، تو را به خاطر اشتباهاتت در عذاب قرار خواهند داد.
اگر بار املها را ز دوش خویش برداری
طمع از آرزوی نفس دوراندیش برداری
هوش مصنوعی: اگر بتوانی سنگینیهای آرزوها و توقعات را از دوش خود برداری، دیگر به خواستهها و آرزوهای نفسامیدوار دور از واقعیت فکر نخواهی کرد.
دل از شیطانی ابلیس کافر کیش برداری
توانی لشگر اندوه را از پیش برداری
هوش مصنوعی: اگر بتوانی دل خود را از وسوسههای شیطانی خالی کنی، میتوانی غم و اندوه را از خود دور کنی و با شجاعت به جلو بروی.
گر عالم بر تو از سوراخ سوزن تنگتر گردد
هوش مصنوعی: اگر جهانی که در آن زندگی میکنی، برایت بسیار تنگ و محدود شود،
به شمشیر طمع خون تمام خلق میریزی
نیندیشی ز برق کیفر آه سحر خیزی
هوش مصنوعی: با طمع و حرص به دیگران ظلم میکنی و خون آنها را میریزی، در حالی که به عواقب و کیفرهای اعمال خود فکر نمیکنی.
به تعمیر درون خویشتن با خلق بستیزی
ز نان شبههناکت در جهان چون نیست پرهیزی
هوش مصنوعی: برای اصلاح و بهبود درون خود، به دیگران بیاحترامی نکن؛ در دنیایی که خودت در آن شک و تردید داری، نسبت به آنچه میخوری یا مصرف میکنی، احتیاط کن.
مبین از چشم کوکب گر دعایت بیاثر گردد
هوش مصنوعی: اگر دعای تو اثر نکند، ستارهها از چشم تو نمیتوانند چیز مهمی را نشان دهند.
خدایا بندگانت را به ظل لطف راهی ده
ز غوغای قیامت در جوار خود پناهی ده
هوش مصنوعی: بار الها، بندگانت را به برکت رحمت خود هدایت کن و در روز قیامت از شور و هیاهوی آن، به پناهگاه خودت راهنمایی فرما.
به ما از این همه غفلت زبان عذر خواهی ده
(به صامت) از ره الطاف تخفیف گناهی ده
هوش مصنوعی: از ما که در این همه بیتوجهی هستیم، عذرخواهی کن و ما را با لطف خود از گناهان سبک کن.
بر آن درگه نیاید کس که تا نومید برگردد
هوش مصنوعی: هیچکس به آن درگاه وارد نمیشود که با ناامیدی برگردد.