شمارهٔ ۴ - و برای او فی النصیحه
اطلاعات
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
حاشیه ها
گوش کن ای مست.....---تا بکی در خواب......----ای برادر از جهان و اهل او بیگانه باش----شمع وحدت را چه می جوئی برو پروانه باش----بر گدایان در خود ترکتازی می کنی----یا ز سقراط و فلاطون میشدی .....---اشک خجلت را روان از دیده بر.....---درست است
سلام و عرض ادب؛
به نظر حقیر مصرع:
چارر کن دین خود زین چار بند آباد کن
نادرست بوده و باید با مصرع زیر جایگزسن گردد:
چاره کن دین خود زین چار بند آباد کن
سلام و عرض ادب؛
به نظر حقیر مصرع:
چارر کن دین خود زین چار بند آباد کن
نادرست بوده و باید با مصرع زیر جایگزین گردد:
چاره کن دین خود زین چار بند آباد کن
از عباس نیای نوری:
پیاپی
خواستم تا بار دیگر بلکه دیدارت کنم
خوابت آشفته ست ، نوشین نیست ، بیدارت کنم
راه را بیراهه رفتی ، راه ترکستان مرو
کعبه را گم کرده ای ، شاید که هشیارت کنم
ساغری در دست دارم ، از شرابی لعل فام
گر خسی ، خاری ، بیا تا جمله گلزارت کنم
در صف مستان بیا ، بنشین ، یکی جامی بزن
تخت و تاجت می دهم ، شاه جهاندارت کنم
گر بنوشی یک دو جامی زین میِ نوشین گوار
ذره ای ناچیز باشی، دُرّ شهوارت کنم
خادم مردم نباشی، بار دوشی سنگوار
دل به دست آور ترا درجمع، سالارَت کنم
دستگیر ناتوان باشی به روز بی کسی
ماه گردون را غلام خاکِ دربارت کنم
گر یتیمی را به سر دست نوازشگرشوی
در بهشت دوستی گلزار بی خارت کنم
با ” نیا “ گر هم نوای آهِ مظلومان شوی
توسن بخشندگی را رامِ رهوارت کنم
،،،،،
از معینی کرمانشاهی نیز غزلی زیبا خوانده ام:
ترک آزارم نکردی ترک دیدارت کنم
آتش اندازم به جانت بس که آزارت کنم
قلب بیمار مرا بازیچه می پنداشتی؟؟؟
آنقدر قلبت بیازارم که بیمارت کنم