گنجور

شمارهٔ ۳ - و برای او فی النصیحه

دلم ز خلق جهان و جهان ملال گرفت
شبی بستر خوابم چنین خیال گرفت
که مهر عمر دگر روی در زوال گرفت
گرفتم آنکه کنون مرغ روح بال گرفت
به قبر رفتم و منکر ز من سئوال گرفت
که ای به خوان جهان گشته مدتی مهمان
به ما ز بیش و کم این سفر نما تو عیان
مساز نیک و بد خویش را ز ما پنهان
متاع جان و تنت را چه گشت سود و زیان
تو را چه دست از این جمع ملک و مال گرفت
هزار سال به باغ جهان وطن کردی
ز جهل این تن خاکی به ناز پروردی
چو خواستی سوی شهر و دیار برگردی
برای اهل وطن ارمغان چه آوردی؟
تو را چه بهره ز عمر این هزار سال گرفت
عجب ز جام جهان جمله مست و مدهوشیم
بدین عجوز مفتن چه خوش هم آغوشیم
تمام عمر پی جمع مال می‌کوشیم
اجل به خنده و ما گرم خواب خرگوشیم
عنان‌ زاد تو این کهنه پیر زال گرفت
به صبح حشر که شام فنا به سر آید
خدا ز نیک و بد از ما سئوال فرماید
در بهشت و جهنم به خلق بگشاید
در آن مقام چرا دامن کفن باید
به پیش روی خود از روی انفعال گرفت
عجوز دهر بسی کشت همچو ما شوهر
اگر نصیحت من می نیایدت باور
دمی که از می وصلش دماغ سازی تر
به هوش باش در آن عین مستی و بنگر
به خاک کیست که جامِ مِیْ از سفال گرفت
نشسته‌اند عتید و رقیب در همه کام
ز نامه عمل ما گرفته بر کف دام
رقم کنند ز نیک و بد و حلال و حرام
تو را خیال رسد، بود و خورد و گشت تمام
هر آنکه مال یتیمان به خود حلال گرفت
شنیده‌ام که بسی خسروان با تدبیر
به کام دل چو نشستند بر فراز سریر
برای آنکه شود ملک دیگران تسخیر
کلامشان به زبان بود با ندیم و وزیر
اجل رسید و گلوشان در آن مَحال گرفت
به روز حشر تو را اگر جحیم مسکن شد
بسوزی ار به تنت از حدید جوشن شد
چرا زبان تو (صامت) ز بیم الکن شد
ز هول حادثه هر دو کون ایمن شد
هر آنکه دامن حب علی و آل گرفت

اطلاعات

وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
منبع اولیه: سید صادق هاشمی

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

دلم ز خلق جهان و جهان ملال گرفت
شبی بستر خوابم چنین خیال گرفت
هوش مصنوعی: دل من از زندگی و آدم‌های این دنیا خسته شده است. شبی در حال خواب، خیالاتی به سراغم آمدند.
که مهر عمر دگر روی در زوال گرفت
گرفتم آنکه کنون مرغ روح بال گرفت
هوش مصنوعی: در این بیت، شاعر به گذر زمان و تغییرات آن اشاره می‌کند. او می‌گوید که عمرش به سمت پایان می‌رود و در همین حال، آنچه که بر دلش نشسته و برایش اهمیت دارد، همچون پرنده‌ای روحش را آزاد کرده است و به او پر و بال داده است. با این توصیف، شاعر احساساتی از غم و شادی را به تصویر می‌کشد که ناشی از گذر عمر و یادآوری خاطرات و آرزوها است.
به قبر رفتم و منکر ز من سئوال گرفت
هوش مصنوعی: به سراغ قبر رفتم و آنجا شخصی که مسئول بازپرسی بود، از من سوالاتی کرد.
که ای به خوان جهان گشته مدتی مهمان
به ما ز بیش و کم این سفر نما تو عیان
هوش مصنوعی: ای مسافر گرامی که مدتی را در دنیای ما گذرانده‌ای، با توجه به خوبی‌ها و بدی‌هایی که در این سفر دیدی، تجارب خود را به ما نشان بده.
مساز نیک و بد خویش را ز ما پنهان
متاع جان و تنت را چه گشت سود و زیان
هوش مصنوعی: خودت را از ما پنهان نکن و نیک و بد خود را بروز بده، چون ارزش جان و جسمت در چیست و چه چیزی برایت به همراه دارد؟
تو را چه دست از این جمع ملک و مال گرفت
هوش مصنوعی: چه چیزی تو را از جمع‌آوری این همه دارایی و ثروت بازداشته است؟
هزار سال به باغ جهان وطن کردی
ز جهل این تن خاکی به ناز پروردی
هوش مصنوعی: هزار سال در دنیای خاکی زندگی کردی و از نادانی این جسم زمینی به آرامی مراقبت کرده‌ای.
چو خواستی سوی شهر و دیار برگردی
برای اهل وطن ارمغان چه آوردی؟
هوش مصنوعی: زمانی که تصمیم می‌گیری به شهر و دیار خود برگردی، چه چیزهایی را به عنوان هدیه برای مردم و عزیزان خود می‌آوری؟
تو را چه بهره ز عمر این هزار سال گرفت
هوش مصنوعی: تو در این هزار سال از عمرت چه بهره‌ای بردی؟
عجب ز جام جهان جمله مست و مدهوشیم
بدین عجوز مفتن چه خوش هم آغوشیم
هوش مصنوعی: ما همه تحت تأثیر زیبایی و جاذبه دنیا هستیم و در این حالت که به مانند افرادی مست و گیج به نظر می‌رسیم، با این پیرزن فریبنده به طرز خوشی در کنار هم قرار داریم.
تمام عمر پی جمع مال می‌کوشیم
اجل به خنده و ما گرم خواب خرگوشیم
هوش مصنوعی: ما تمام عمر را صرف جمع‌آوری ثروت می‌کنیم، در حالی که مرگ با لبخندی به ما نگاه می‌کند و ما غرق در خواب و غفلت هستیم.
عنان‌ زاد تو این کهنه پیر زال گرفت
هوش مصنوعی: این عبارت به این معناست که شما کنترل و هدایت خود را از این شخصیت سالخورده و تجربه‌دار که زال نام دارد، به دست گرفته‌اید. زال نماد خرد، تجربه و راهنمایی است، و این اشاره می‌کند که شما در حال رفتن به سمت یک مسیر جدید یا متفاوت هستید که تحت تأثیر این شخصیت قرار گرفته‌اید.
به صبح حشر که شام فنا به سر آید
خدا ز نیک و بد از ما سئوال فرماید
هوش مصنوعی: در روز قیامت، هنگامی که پایان دنیا و شب فنا فرا رسد، خداوند از ما درباره اعمال نیک و بدمان سوال خواهد کرد.
در بهشت و جهنم به خلق بگشاید
در آن مقام چرا دامن کفن باید
هوش مصنوعی: در بهشت و جهنم برای مردم گشوده می‌شود، پس در آن‌جا چرا باید دامن کفن را بگشاییم؟
به پیش روی خود از روی انفعال گرفت
هوش مصنوعی: او به دلیل ناتوانی و بی‌عملی، از روی ضعف و کم‌حوصلگی اقدام به قدم برداشتن کرد.
عجوز دهر بسی کشت همچو ما شوهر
اگر نصیحت من می نیایدت باور
هوش مصنوعی: زندگی سختی‌های زیادی دارد و مانند ما، افراد دیگری نیز در این مسیر با دشواری‌ها مواجه شده‌اند. اگر حرف‌های من را جدی نمی‌گیری، مشکل خودت است.
دمی که از می وصلش دماغ سازی تر
به هوش باش در آن عین مستی و بنگر
هوش مصنوعی: لحظه‌ای که باده وصل را می‌نوشی، هوشیار باش که در آن حالت مستی، به دور و برت بنگری و متوجه باشی.
به خاک کیست که جامِ مِیْ از سفال گرفت
هوش مصنوعی: کدام خاک است که لیوان می را از سفال نگیرد؟
نشسته‌اند عتید و رقیب در همه کام
ز نامه عمل ما گرفته بر کف دام
هوش مصنوعی: عتید و رقیب، که به معنای نگهبانان و موکلان اعمال انسان هستند، در تمامی لحظات زندگی ما حضور دارند و تمام کارها و رفتارهای ما را می‌نگرند. آن‌ها از نامه عمل ما، که شامل ثبت کارهای نیک و بد ما است، به عنوان وسیله‌ای برای نظارت استفاده می‌کنند و همچون دام‌داری که دام خود را کنترل می‌کند، بر ما نظارت دارند.
رقم کنند ز نیک و بد و حلال و حرام
تو را خیال رسد، بود و خورد و گشت تمام
هوش مصنوعی: نویسندگان زندگی تو را با خوب و بد، حلال و حرام می‌نویسند. در این میان، تو باید به خیال‌هایت توجه کنی، زیرا همه چیز تمام و تمام شده است.
هر آنکه مال یتیمان به خود حلال گرفت
هوش مصنوعی: هر کسی که مال یتیمان را بدون حق و به نادرستی برای خود برداشت کند، بدانید که در واقع به خود ظلم کرده و ثمره‌ این کارش هم به ضررش خواهد بود.
شنیده‌ام که بسی خسروان با تدبیر
به کام دل چو نشستند بر فراز سریر
هوش مصنوعی: شنیده‌ام که بسیاری از پادشاهان با تدبیر و درایت، زمانی که به آرزوهای دلخواه خود دست یافتند، بر فراز تخت سلطنت نشستند.
برای آنکه شود ملک دیگران تسخیر
کلامشان به زبان بود با ندیم و وزیر
هوش مصنوعی: برای اینکه کسی بتواند سلطنت و ملک دیگران را در دست بگیرد، باید قدرت کلام و سخنوری‌اش را با همراهی و کمک افراد مورد اعتماد و مشاوران خود به نمایش بگذارد.
اجل رسید و گلوشان در آن مَحال گرفت
هوش مصنوعی: مرگ نزدیک شد و آنها در آن لحظه سخت، گرفتار شدند.
به روز حشر تو را اگر جحیم مسکن شد
بسوزی ار به تنت از حدید جوشن شد
هوش مصنوعی: اگر در روز حساب، جهنم محل سکونت تو شد، حتی اگر زره‌های آهنین بر تن داشته باشی، باز هم نمی‌توانی از آتش آن در امان بمانی و سوختن را تجربه خواهی کرد.
چرا زبان تو (صامت) ز بیم الکن شد
ز هول حادثه هر دو کون ایمن شد
هوش مصنوعی: چرا زبان تو از ترس بی‌صدا شد؟ به خاطر وحشتی که وجود داشت، هر دو جهان در امان شدند.
هر آنکه دامن حب علی و آل گرفت
هوش مصنوعی: هر کس که به محبت علی و خاندان او وابسته شود و ارتباطی برقرار کند، در مسیر درست و راستی قرار گرفته است.