شمارهٔ ۱۸ - همچنین
عنقریب است که این سلسله بر هم زدهاند
کوس ماتم به شکست دل خرم زدهاند
ناگهان تیرخواسان حوادث ز کمین
قلم سهو به طغرای پر و کم زدهاند
منشین غافل از آیات نهانی کاین قوم
پای بر افسر دارا و سر جم زدهاند
از قوی پنجگی خیل فنا عبرت گیر
کز دلیری به زمین قامت رستم زدهاند
نقد جان در بر آمال چه مرهون داری
این گروهند که آتش به دو عالم زدهاند
عبث از برق حسد خرمن طاعات مسوز
ای بسا قطره آتش به دل یم زدهاند
پردهداران شب و روز در این کهنه وثاق
دست بر سینه بیگانه و محرم زدهاند
فرصت دم زدن از بهر بنیآدم نیست
نیستند آدمی آنان که دمی دم زدهاند
آن عرق نیست که برروی تهیدستانست
به گل سوری خود خال ز شبنم زدهاند
چه دوخنگست شب و روز پی راحت تست
زین دو نوبت که بدین اشقر و ادهم زدهاند
کس ندارد خبر از قافله راه عدم
مُهر گویی به لب ناطق و ابکم زدهاند
از طمع خواری ما نیست خبر آنان را
که ز افراط طمع طعنه به آدم زدهاند
حیرتم زین همه اسباب تعلق که چرا
تهمت سوزن بر عیسی مریم زدهاند
گر قدم در ره تحقیق زنی سست مزن
آن کسانیکه قدم را زده محکم زدهاند
مانده در ماتم اسباب و عجب بیخردی
ناگهانی به درت حلقه ماتم زدهاند
زنگ بیهوشی از آیینهٔ ادراک بشوی
تا کنی درک هر آن حرف که مبهم زدهاند
ندهد فقر و غنا سود به کس قرعه مرگ
چون به نام همه از مفلس و منعم زدهاند
چشم بهبود خود از مرحمت خلق بپوش
کی به زخم کسی این طایفه مرهم زدهاند
باش خاک در آنانکه به اخلاص درست
دست بر دامن بسمالله اعظم زدهاند
اسدالله علی آنکه به نامش پی فخر
سکه جاه رسولان مکرم زدهاند
بجز از ختم رسل خیل رسولان عظام
علم عزتش از خویش مقدم زدهاند
(صامتا) جایزه نظم تو بس حب علی است
دیگران گرچه دم از خواهش دِرهم زدهاند
شمارهٔ ۱۷ - و برای او علیه الرحمه: دو روز گر دلی از عیش دهر آباد استشمارهٔ ۱۹ - و برای او: هر که به کف قوت صبح و شام ندارد
اطلاعات
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: سید صادق هاشمی
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
عنقریب است که این سلسله بر هم زدهاند
کوس ماتم به شکست دل خرم زدهاند
هوش مصنوعی: به زودی این اوضاع رو به نابودی میرود و به صدا درآمدن زنگ غم نشاندهندهی شکسته شدن دلهای شاد است.
ناگهان تیرخواسان حوادث ز کمین
قلم سهو به طغرای پر و کم زدهاند
هوش مصنوعی: حوادث ناگهان مانند تیرهایی به ما حملهور میشوند و خطا و اشتباهات ما باعث وقوع آنها شده است.
منشین غافل از آیات نهانی کاین قوم
پای بر افسر دارا و سر جم زدهاند
هوش مصنوعی: مراقب باش که از نشانههای پنهانی غافل نشوی، زیرا این مردم بر سر فرمانروایی و ثروت ایستادهاند و در عجباند.
از قوی پنجگی خیل فنا عبرت گیر
کز دلیری به زمین قامت رستم زدهاند
هوش مصنوعی: از قدرت و شجاعت دلاوران عبرت بگیر که به خاطر جسارت و بیپروایی، حتی رستم نیز بر زمین افتاده است.
نقد جان در بر آمال چه مرهون داری
این گروهند که آتش به دو عالم زدهاند
هوش مصنوعی: جان خود را فدای آرزوهایت کردهای، به چه چیزی مدیون هستی؟ این افراد هستند که در دو دنیا آتش به پا کردهاند.
عبث از برق حسد خرمن طاعات مسوز
ای بسا قطره آتش به دل یم زدهاند
هوش مصنوعی: بیهوده از حسادت، به کارهای نیک دیگران آسیب نرسان. زیرا گاهی یک ذره آتش میتواند در دل دریا هم تأثیرگذار باشد.
پردهداران شب و روز در این کهنه وثاق
دست بر سینه بیگانه و محرم زدهاند
هوش مصنوعی: پردهداران روز و شب در این زنجیر کهنه، به نشانهی احترام و ارادت، دست بر سینههای بیگانه و نزدیکان گذاشتهاند.
فرصت دم زدن از بهر بنیآدم نیست
نیستند آدمی آنان که دمی دم زدهاند
هوش مصنوعی: فرصتی برای نفس کشیدن و صحبت کردن برای انسانها وجود ندارد. کسانی که واقعاً انسان هستند، در واقعیت نمیتوانند چیزی بگویند.
آن عرق نیست که برروی تهیدستانست
به گل سوری خود خال ز شبنم زدهاند
هوش مصنوعی: آن عرقی که بر روی افرادی که در فقر به سر میبرند، دیده میشود، نیست؛ بلکه بر روی گل، لکههای شبنم نشسته است.
چه دوخنگست شب و روز پی راحت تست
زین دو نوبت که بدین اشقر و ادهم زدهاند
هوش مصنوعی: شب و روز در تلاشند که تو را راحت کنند، اما این دو نوبت، با زحمت و مشقتی که به میان آمده، چه زحمتهایی را برای تو به وجود آوردهاند.
کس ندارد خبر از قافله راه عدم
مُهر گویی به لب ناطق و ابکم زدهاند
هوش مصنوعی: هیچکس از سفر به نیستی و عدم آگاه نیست؛ حتی آن کسی که به سخن میآید، مانند یک گویندهی بیصدا میماند و لبهایش مهر و موم شده است.
از طمع خواری ما نیست خبر آنان را
که ز افراط طمع طعنه به آدم زدهاند
هوش مصنوعی: افراد متوجه نیستند که ما به خاطر طمع و حرص خودمان در وضعیت ناپسند و ذلت قرار گرفتهایم. آنها که به دلیل زیادطلبی و افراط در خواستهها به آدم انتقاد میکنند، از حال ما بیخبرند.
حیرتم زین همه اسباب تعلق که چرا
تهمت سوزن بر عیسی مریم زدهاند
هوش مصنوعی: من از این همه دلایل و عوامل شگفتزدهام که چرا به عیسی مریم تهمت زدهاند و او را به سوزن متهم کردهاند.
گر قدم در ره تحقیق زنی سست مزن
آن کسانیکه قدم را زده محکم زدهاند
هوش مصنوعی: اگر در مسیر تحقیق قدم میگذاری، با احتیاط وارد شو و با تردید رفتار نکن. کسانی که قبلاً این مسیر را طی کردهاند، با اطمینان و استحکام قدم برداشتهاند.
مانده در ماتم اسباب و عجب بیخردی
ناگهانی به درت حلقه ماتم زدهاند
هوش مصنوعی: در حال حاضر در اندوه و غم ناشی از مسائل و مشکلات زندگی به سر میبرم و ناگهان بیخردی و نادانی به در خانهام آمدهاند و زنگ زدهاند.
زنگ بیهوشی از آیینهٔ ادراک بشوی
تا کنی درک هر آن حرف که مبهم زدهاند
هوش مصنوعی: برای درک بهتر و واضحتر هر چیزی که به طور مبهم بیان شده است، لازم است که از افکار و تصورات نادرست خود دور شویم و به واقعیتها نگاه کنیم.
ندهد فقر و غنا سود به کس قرعه مرگ
چون به نام همه از مفلس و منعم زدهاند
هوش مصنوعی: فقر و ثروت هیچکدام به کسی سود نمیرسانند؛ چون مرگ بهطور یکسان به نام همه، چه فقیر و چه غنی، زده میشود.
چشم بهبود خود از مرحمت خلق بپوش
کی به زخم کسی این طایفه مرهم زدهاند
هوش مصنوعی: بهتر است که برای بهبودی خود امیدی به محبت دیگران نداشته باشی، زیرا این گروه از مردم تنها به زخمهای یکدیگر رسیدگی کردهاند و به دردهای خودشان توجهی ندارند.
باش خاک در آنانکه به اخلاص درست
دست بر دامن بسمالله اعظم زدهاند
هوش مصنوعی: خاک بر سر کسانی که با تمام صداقت و اخلاص، به نام بزرگ خداوند چنگ زدهاند.
اسدالله علی آنکه به نامش پی فخر
سکه جاه رسولان مکرم زدهاند
هوش مصنوعی: علی، فرزند ابوطالب، که نامش بر سکهها و در زمینهی افتخار و مقام پیامبران محترم ثبت شده است، همواره درخشان و بزرگوار است.
بجز از ختم رسل خیل رسولان عظام
علم عزتش از خویش مقدم زدهاند
هوش مصنوعی: به جز از خاتم پیامبران، جمعی از پیامبران بزرگ و عظیمالشأن هم علم و مقامش را پیش از خودشان درک کرده و به آن اعتراف کردهاند.
(صامتا) جایزه نظم تو بس حب علی است
دیگران گرچه دم از خواهش دِرهم زدهاند
هوش مصنوعی: جوایز و پاداشهای تو، عشق و محبت علی است، هرچند دیگران از خواستههای مادی صحبت میکنند.
حاشیه ها
1398/08/02 17:11
چون بنام همه از مفلس و منعم....---درست است