گنجور

شمارهٔ ۶۶ - زبان حال زینب مظلومه(س)

ای روی تو شمع محفل ما
زد داغ تو شعله بر دل ما
رفتی وز رفتن تو گردید
درد و غم و غصه مایل ما
ای سلسله قریش را سر
بین گردن در سلاسل ما
ای ملک امامت از تو آباد
شد کنج خرابه منزل ما
ای نور دو دیده اشک دیده
گردیده پس از تو حاصل ما
مه را چه کنم کنون که بر نی
شد مهر رخت مقابل ما
این راس منیر تواست بر نی
یا ماه به پیش محفل ما
شد زورق دل غریق در گل
گم گشته طریق ساحل ما
این نیم نفس که مانده در تن
گردیده ز مرگ حایل ما
زد شعله به جان دشمن و دوست
فریاد و فغان به سمل ما
(صامت) به فلک نیاورد
تا گشته غلام مقبل ما

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعلن فعولن (هزج مسدس اخرب مقبوض محذوف)
قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: سید صادق هاشمی

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

ای روی تو شمع محفل ما
زد داغ تو شعله بر دل ما
هوش مصنوعی: ای چهره‌ات مانند شمعی است که در جمع ما روشنی می‌بخشد، اما وجود تو باعث می‌شود که دل ما آتشین و داغ شود.
رفتی وز رفتن تو گردید
درد و غم و غصه مایل ما
هوش مصنوعی: وقتی تو رفتی، درد و غم و اندوه دلم بیشتر شد.
ای سلسله قریش را سر
بین گردن در سلاسل ما
هوش مصنوعی: ای سلسله قریش، سر خود را در زیر دست ما قرار بده، چرا که ما به زنجیرها در آمده‌ایم.
ای ملک امامت از تو آباد
شد کنج خرابه منزل ما
هوش مصنوعی: ای سرور و پیشوای ما، به برکت وجود تو، زندگی و سامان به کلبه‌ی خاموش و ویران ما بخشیده شده است.
ای نور دو دیده اشک دیده
گردیده پس از تو حاصل ما
هوش مصنوعی: ای چراغ دو چشمانم، اشک‌هایم به خاطر تو جاری شده و پس از تو ما به چه چیزی دست یافته‌ایم؟
مه را چه کنم کنون که بر نی
شد مهر رخت مقابل ما
هوش مصنوعی: حالا که مهتاب شبیه چهرهٔ زیبای تو شده و در مقابل ماست، چه باید بکنم؟
این راس منیر تواست بر نی
یا ماه به پیش محفل ما
هوش مصنوعی: این سر و نور تو است که در جمع ما می‌درخشد، مانند نی یا ماه.
شد زورق دل غریق در گل
گم گشته طریق ساحل ما
هوش مصنوعی: دل مانند قایقی شده که در گل و لای فرو رفته و راه رسیدن به ساحل را گم کرده است.
این نیم نفس که مانده در تن
گردیده ز مرگ حایل ما
هوش مصنوعی: این نفس که هنوز در بدن ما باقی مانده، به مانند پرده‌ای شده است که ما را از مرگ دور می‌کند.
زد شعله به جان دشمن و دوست
فریاد و فغان به سمل ما
هوش مصنوعی: آتش به جان دشمن و دوست می‌زند و فریاد و ناله ما را به هم می‌زند.
(صامت) به فلک نیاورد
تا گشته غلام مقبل ما
هوش مصنوعی: این جمله به مفهوم این است که چیزی یا کسی به آسمان نرفته است تا اینکه او به خدمت ما درآمده است. به عبارتی دیگر، اشاره به این دارد که فردی که انتظارات و آرزوهای زیادی را به دوش می‌کشد، به نوعی به محبوبیت و توجه رسیده و در نتیجه تغییراتی در زندگی‌اش ایجاد شده است.