گنجور

شمارهٔ ۶۴ - و برای او فی المرثیه

فلک امان ز تو و بی‌حساب کردن تو
ستم به عترت ختمی مآب کردن تو
از آن عمارت و آبادی‌ات به کشور شام
وز آن مدینه و بطحا خراب‌کردن تو
کجا روم؟ ببرم در جهان بنزد کهداد
ز ظلم بر پسر بوتراب کردن تو
به قتلگه سر نعش حسین زینب گفت
فدای جانب میدان شتاب کردن تو
نمود خواهرت اسب شهادتت رازین
فدای حالت پا در رکاب کردن تو
دل شکسته زینب همیشه باید سوخت
به استغاثه ز قلب کباب کردن تو
فدای گردن کج ماندن و تن تنها
به اهل کوفه سئوال و جواب کردن تو
به حیرتم که چرا زنده ماندم و دیدم
به زیر خنجر شمر اضطراب کردن تو
قسم به جان تو کز خاطرم نخواهد رفت
ز شمر خواهش یک قطره آب کردن تو
برادرا شب دامادی علی اکبر
فدای شادی و از خون خضاب کردن تو
بزیر تیغ فدای نظاره حسرت
به سوی خواهر بی‌صبر و تاب‌کردن تو
فدای پیکر در آفتاب مانده تو
دگر بخواب به قربان خواب کردن تو
به ماتم شه لب تشنه گریه کن (صامت)
که بلکه شرم کنند از عذاب کردن تو

اطلاعات

وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: سید صادق هاشمی

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

فلک امان ز تو و بی‌حساب کردن تو
ستم به عترت ختمی مآب کردن تو
هوش مصنوعی: آسمان از ظلم تو به تنگ آمده و بی‌محابا اقدام می‌کنی، این کار تو به خاندان پیامبر ظلم می‌کند.
از آن عمارت و آبادی‌ات به کشور شام
وز آن مدینه و بطحا خراب‌کردن تو
هوش مصنوعی: از آن ساختمان و سرزمین تو در کشور شام و از آن شهر و دشت، تو را خراب کردند.
کجا روم؟ ببرم در جهان بنزد کهداد
ز ظلم بر پسر بوتراب کردن تو
هوش مصنوعی: کجا بروم؟ به کجا بروم که در این دنیا از ظلم‌هایی که به فرزند بوتراب می‌شود، شکایت کنم.
به قتلگه سر نعش حسین زینب گفت
فدای جانب میدان شتاب کردن تو
هوش مصنوعی: زینب در کنار بدن حسین به او می‌گوید که جانش را فدای شتاب و شجاعت او در میدان نبرد می‌کند.
نمود خواهرت اسب شهادتت رازین
فدای حالت پا در رکاب کردن تو
هوش مصنوعی: در این بیت شاعر به تقدس و افتخار وجود خواهرش اشاره دارد که به مانند اسب آماده‌ای برای شهادت است. او از خواهرش می‌خواهد که برای او و در راه او فداکاری کند و با تمام قدرت و تلاش در کنار او بماند. این بیت به نوعی نشان‌دهنده ارادت و محبت عمیق میان افراد و انگیزه‌ای برای ایستادگی در برابر چالش‌ها است.
دل شکسته زینب همیشه باید سوخت
به استغاثه ز قلب کباب کردن تو
هوش مصنوعی: زینب همیشه باید با دل شکسته و محنت‌زده زندگی کند و به خاطر درد و رنجی که به خاطر تو دارد، به درگاه خداوند پناه ببرد.
فدای گردن کج ماندن و تن تنها
به اهل کوفه سئوال و جواب کردن تو
هوش مصنوعی: من به خاطر تو، که به خاطر کج بودن گردنت و تنهایی‌ات، به اهل کوفه سوال و جواب می‌کنی، فدای تو می‌شوم.
به حیرتم که چرا زنده ماندم و دیدم
به زیر خنجر شمر اضطراب کردن تو
هوش مصنوعی: به تعجبم که چرا زنده ماندم و شاهد بودم که تو در زیر خنجر شمر دچار اضطراب شده‌ای.
قسم به جان تو کز خاطرم نخواهد رفت
ز شمر خواهش یک قطره آب کردن تو
هوش مصنوعی: به جان تو قسم که یاد تو از ذهنم نمی‌رود، به خاطر شمر، آرزو داشتم که فقط یک قطره آب از تو بگیرم.
برادرا شب دامادی علی اکبر
فدای شادی و از خون خضاب کردن تو
هوش مصنوعی: در شب عروسی علی اکبر، برادری خود را قربانی شادی او می‌کنم و برای تو خون خود را می‌ریزم.
بزیر تیغ فدای نظاره حسرت
به سوی خواهر بی‌صبر و تاب‌کردن تو
هوش مصنوعی: با دل شیدا و بی‌تابی به سوی خواهرم می‌روم، در حالی که حسرت دیدن او مرا زودتر از موعد فرامی‌خواند.
فدای پیکر در آفتاب مانده تو
دگر بخواب به قربان خواب کردن تو
هوش مصنوعی: به خاطر اندامت که زیر نور آفتاب مانده، جانم را فدای تو می‌کنم. حالا دیگر استراحت کن که خواب تو ارزش قربانی شدن دارد.
به ماتم شه لب تشنه گریه کن (صامت)
که بلکه شرم کنند از عذاب کردن تو
هوش مصنوعی: به یاد کسی که فوت شده با دل شکسته و اشک‌های پر از غم دعا کن که شاید دیگران از آزار دادن تو احساس شرم کنند.