گنجور

شمارهٔ ۶۱ - زبان حال صدیقه صغرا(س)

ای برادر تو پناه من گریان بودی
در صف ماریه غمخوار یتیمان بودی
دانم از رفتن تو جان ز تنم خواهد رفت
زآنکه اندر بدنم تو به جهان جان بودی
هر غمم بود ز دیدار تو از دل می‌رفت
دردی ار داشتم از لطف تو درمان بودی
آمدم تا به مدینه به سوی کرب و بلا
همه جا یار من زار پریشان بودی
چون علی اکبر و عباس ز دستم رفتند
مایه صبر من بی‌سر و سامان بودی
بعد جد و پدر مادرم ای تشنه جگر
مونس خواهر دلخسته و نالان بودی
آخر از تشنه لبی سیر ز جان گردیدی
با وجودی که تو در ماریه مهمان بودی
شمر را در دل به یتیمان تو کی خواهد سوخت
آن بودی که پرستار یتیمان بودی
قاتل تو به لب تشنه تو رحم نکرد
آخر ای سبط پیمبر تو مسلمان بودی
بود جای تو در آغوش نبی بر سر خاک
نی چنین بی‌سر و صدا پاره و عریان بودی
(صامتا) شکر خداوند که در مدت عمر
روز و شب نوحه‌گر شاه شهیدان بودی

اطلاعات

وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: سید صادق هاشمی

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

ای برادر تو پناه من گریان بودی
در صف ماریه غمخوار یتیمان بودی
هوش مصنوعی: ای برادر، تو مانند پناهی برای من بودی، زمانی که در مشکلات و اندوه بودم و از درد یتیمان حمایت می‌کردی.
دانم از رفتن تو جان ز تنم خواهد رفت
زآنکه اندر بدنم تو به جهان جان بودی
هوش مصنوعی: می‌دانم که با رفتنت، جانم از بدنم جدا خواهد شد، چرا که تو در این بدن، روح و جان من بودی.
هر غمم بود ز دیدار تو از دل می‌رفت
دردی ار داشتم از لطف تو درمان بودی
هوش مصنوعی: هر غم و اندوهی که از ملاقات تو داشتم، با دیدن تو از دل بیرون می‌رود. اگر هم دردی بر دل داشتم، محبت تو آن را درمان می‌کند.
آمدم تا به مدینه به سوی کرب و بلا
همه جا یار من زار پریشان بودی
هوش مصنوعی: به مدینه آمدم، در راه کربلا، در هر جا دوست من بی‌تاب و نگران بود.
چون علی اکبر و عباس ز دستم رفتند
مایه صبر من بی‌سر و سامان بودی
هوش مصنوعی: وقتی که علی‌اکبر و عباس از من جدا شدند، دیگر چیزی برای آرامش و صبر من نمانده بود و اوضاع من بی‌خبر و آشفته شد.
بعد جد و پدر مادرم ای تشنه جگر
مونس خواهر دلخسته و نالان بودی
هوش مصنوعی: بعد از جد و پدر مادرم، تو که به شدت تشنه‌ای، همدم خواهر دلbroken و نالان من بودی.
آخر از تشنه لبی سیر ز جان گردیدی
با وجودی که تو در ماریه مهمان بودی
هوش مصنوعی: در نهایت، با اینکه در سرزمین ماریه مهمان بودی، از شدت تشنگی و گرسنگی جان را از دست دادی.
شمر را در دل به یتیمان تو کی خواهد سوخت
آن بودی که پرستار یتیمان بودی
هوش مصنوعی: شمر که دلش به حال یتیمان نمی‌سوزد، خود آن کسی است که باید حامی و پرستار یتیمان باشد.
قاتل تو به لب تشنه تو رحم نکرد
آخر ای سبط پیمبر تو مسلمان بودی
هوش مصنوعی: قاتل تو حتی به تشنگی تو رحم نکرد. تو، ای شاخه پیامبر، مسلمان بودی.
بود جای تو در آغوش نبی بر سر خاک
نی چنین بی‌سر و صدا پاره و عریان بودی
هوش مصنوعی: محل تو در آغوش پیامبر بود، اما اکنون روی زمین، بدون سر و صدا و به صورت پاره و عریان دراز کشیده‌ای.
(صامتا) شکر خداوند که در مدت عمر
روز و شب نوحه‌گر شاه شهیدان بودی
هوش مصنوعی: خدای را شکر که در طول زندگی، شب و روز به یاد و بزرگداشت شاه شهیدان پرداختم.