گنجور

شمارهٔ ۶۰ - و برای او همچنین

عمو ببین لب خشک و دل پریشان را
نما به درد من تشنه فکر درمان را
عمو مگر به جهان رسم کوفیان این است
که تشنه در لب دریا کشند مهمان را
عمو مگر ظلماتست دشت کرب و بلا
که بسته بر رخ ما خصم آب حیوان را
گرفتم آنکه نباشیم ما حریم رسول
نکشته کافری از تشنگی مسلمان را
اگر به قیمت جانست آب در این دشت
به التماس من تشنه می‌دهم جان را
عمو به جز تو مددکار نیست باب مرا
نموده‌اند بوی تنگ ملک امکان را
اگر چه اهل حرم جمله تشنه آیند
ولی صبوری و طاقت کم است طفلان را
بگیر مشک و ز راه ثواب آب بیار
که ساخته است عطش کار ما یتیمان را
چو گشت گلشن آل عبا خزان (صامت)
مکن دگر هوس گلشن و گلستان را

اطلاعات

وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: سید صادق هاشمی

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

عمو ببین لب خشک و دل پریشان را
نما به درد من تشنه فکر درمان را
هوش مصنوعی: عمو، به لب‌های خشک و دل نگران من نگاه کن و درمان بیابی برای این درد و تشنگی من.
عمو مگر به جهان رسم کوفیان این است
که تشنه در لب دریا کشند مهمان را
هوش مصنوعی: عمو، آیا رسم مردم کوفه این است که مهمان تشنه را در کنار دریا بی آب و غذا بگذارند؟
عمو مگر ظلماتست دشت کرب و بلا
که بسته بر رخ ما خصم آب حیوان را
هوش مصنوعی: عمو، آیا دشت کربلا به مانند تاریکی و ظلمت است که دشمن، آب حیات را بر روی چهره ما بسته است؟
گرفتم آنکه نباشیم ما حریم رسول
نکشته کافری از تشنگی مسلمان را
هوش مصنوعی: من کسی را به چنگ آوردم که اگر با ما نباشد، حریم پیامبر را نشکند و مسلمانی را از تشنگی نکشته باشد.
اگر به قیمت جانست آب در این دشت
به التماس من تشنه می‌دهم جان را
هوش مصنوعی: اگر آب در این دشت به بهایی جانم باشد، من برای آن به شدت و با التماس جانم را می‌دهم.
عمو به جز تو مددکار نیست باب مرا
نموده‌اند بوی تنگ ملک امکان را
هوش مصنوعی: در زندگی، هیچ‌کس جز تو یاری‌دهنده و حامی من نیست. من به‌دلیل حضور تو، با سختی‌ها و مشکلات زندگی روبه‌رو شده‌ام.
اگر چه اهل حرم جمله تشنه آیند
ولی صبوری و طاقت کم است طفلان را
هوش مصنوعی: اگر چه همه در حرم عطش دارند، اما کودکان تاب و صبر زیادی ندارند.
بگیر مشک و ز راه ثواب آب بیار
که ساخته است عطش کار ما یتیمان را
هوش مصنوعی: آب را بیاور و به نیت خوب، مشک را پر کن، زیرا نیاز ما یتیمان به آب رفع می‌شود.
چو گشت گلشن آل عبا خزان (صامت)
مکن دگر هوس گلشن و گلستان را
هوش مصنوعی: زمانی که باغ و گلستان به حالت پاییز درآمد و دیگر خبری از گل و گیاه نیست، دیگر نخواهی توانست به آرزوی باغ و گلستان و زیبایی‌های آن فکر کنی.