گنجور

شمارهٔ ۵۸ - زبان حال ام لیلا با جوان ناکام خود

کجایی ای علی اکبر جوان نوثمر من
چرا جدا شدی ای نازنین پسر ز بر من
اگر خیال تو نبود به حال مادر پیرت
تو ای جوان نروی تا قیامت از نظر من
مرا غریب به کرب و بلا فکندی و رفتی
چو گشت همسفری‌ای جوان نوسفر من
امیدواری باب ای نهال نورس مادر
خدای کم نکند سایه تو از سر من
خدای نرم کند قلب قاتل تو که شاید
ز قتل تو نزد سنگ کین به بال و پر من
ز دوری رخ تو ای عصای پیری لیلا
کمان شد عاقبت کار ای پسر کمر من
کنم دعا که کند حق نگهداری جانت
اگرکند مددی پیک آه بی‌اثر من
پس از تو در سفر شام و کوفه وقت اسیری
ترحمی نکند هیچ کس به چشم تر من
هزار شکر که بخت بلند اختر (صامت)
شده به بزم عزاداری تو راهبر من

اطلاعات

وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: سید صادق هاشمی

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

کجایی ای علی اکبر جوان نوثمر من
چرا جدا شدی ای نازنین پسر ز بر من
هوش مصنوعی: ای علی اکبر، جوان و شیرینم، کجایی؟ چرا از من دور شدی، ای پسر عزیز و نازنینم؟
اگر خیال تو نبود به حال مادر پیرت
تو ای جوان نروی تا قیامت از نظر من
هوش مصنوعی: اگر تو به فکر مادر پیرت نبودی، ای جوان، تا ابد از نظر من دور خواهی بود.
مرا غریب به کرب و بلا فکندی و رفتی
چو گشت همسفری‌ای جوان نوسفر من
هوش مصنوعی: تو مرا به حالتی غریب و در رنج و سختی گذاشتی و خود رفتی، در حالی که جوانی تازه‌کار بودم و تو همسفر من بودی.
امیدواری باب ای نهال نورس مادر
خدای کم نکند سایه تو از سر من
هوش مصنوعی: امیدوارم که خداوند، مانند سایه‌ای بر سر من، همیشه مراقب و نگهدار من باشد و از من دور نشود.
خدای نرم کند قلب قاتل تو که شاید
ز قتل تو نزد سنگ کین به بال و پر من
هوش مصنوعی: خداوند قلب قاتل تو را نرم کند تا شاید به خاطر قتلت، او از کینه‌ورزی و انتقام‌جویی دست بردارد و به آرامش برسد.
ز دوری رخ تو ای عصای پیری لیلا
کمان شد عاقبت کار ای پسر کمر من
هوش مصنوعی: به خاطر دوری تو، ای لیلا که برای من مانند عصای پیری هستی، کم کم کارم به جایی رسید که زندگی‌ام به حالت خمیده و کمان مانند درآمد.
کنم دعا که کند حق نگهداری جانت
اگرکند مددی پیک آه بی‌اثر من
هوش مصنوعی: من دعا می‌کنم که خداوند نگهدار جان تو باشد، اگر هم کمکی از من برسد، باید بگویم که صدای ناله‌ام بی‌اثر است.
پس از تو در سفر شام و کوفه وقت اسیری
ترحمی نکند هیچ کس به چشم تر من
هوش مصنوعی: پس از رفتن تو، وقتی به شام و کوفه سفر کنم، هیچ‌کس نسبت به حالت اسیری من رحم نخواهد کرد، حتی اگر چشمانم پر از اشک باشد.
هزار شکر که بخت بلند اختر (صامت)
شده به بزم عزاداری تو راهبر من
هوش مصنوعی: هزار بار سپاس که قسمت و شانس من به شادی و خوشی تو رسیده و مرا در مراسم عزاداری‌ات همراهی می‌کند.