شمارهٔ ۵۳ - زبان حال امام برسر نعش برادر
ای علمدار به خون غوطهورم کو علمت
به سر خاک به نمود مکان از ستمت
نظری سوی برادر بنما باز که باز
جانی آید به بدن از نگه دم به دمت
فرش سم فرس خصم شده پیکر تو
عوض آنکه گذارن سر اندر قدمت
بسر آب نهادی سر و تا روز جزا
هر زمان تازه شود داغ حسین از المت
کمر خمشدهام راست شود بار دگر
گر اشارت کنی ای کشته ز ابروی خمت
قطع بیدستی تو رفع کند خجلت آب
خیز تا نزد سکینه برم اندر حرمت
پر برآورده تنت این قدر از تیر عدو
که یک بال زدن برد به باغ ارمت
چه زنم گر نزنم شعله ز داغت بر جان
چه کنم گر نکنم ناله و افغان ز غمت
گر نسوزد دلت از محنت بییاری من
یاری (صامت) افسرده نما از کرمت
شمارهٔ ۵۲ - خوش آن دلی که به سر شوق کربلا دارد: خوش آن دلی که به سر شوق کربلا داردشمارهٔ ۵۴ - مصیبت صدیقه کبری (سلام الله علیها): چو نشد جناب زهرا از دور چرخ اختر
اطلاعات
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: سید صادق هاشمی
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
ای علمدار به خون غوطهورم کو علمت
به سر خاک به نمود مکان از ستمت
هوش مصنوعی: ای علمدار، من در خون غلتیدهام. کجاست پرچم تو که بر خاک به نشانهای از ستمت به نمایش بگذارم؟
نظری سوی برادر بنما باز که باز
جانی آید به بدن از نگه دم به دمت
هوش مصنوعی: به برادر خود نگاهی بینداز که همان نگاه تو جان تازهای به او میبخشد و به زندگی برمیگرداند.
فرش سم فرس خصم شده پیکر تو
عوض آنکه گذارن سر اندر قدمت
هوش مصنوعی: به جای اینکه سر خودت را در برابر تو خم کنم، فرش سم اسب دشمن بر روی بدنت میاندازم.
بسر آب نهادی سر و تا روز جزا
هر زمان تازه شود داغ حسین از المت
هوش مصنوعی: سر خود را در آب گذاشتی و تا روز قیامت هر لحظه داغ حسین تازه میشود.
کمر خمشدهام راست شود بار دگر
گر اشارت کنی ای کشته ز ابروی خمت
هوش مصنوعی: من به خاطر تو و چشمان زیبات، گرچه کمرم خم شده، اگر اشارهای کنی دوباره راست و قامت درست میشوم.
قطع بیدستی تو رفع کند خجلت آب
خیز تا نزد سکینه برم اندر حرمت
هوش مصنوعی: اگر دست تو بریده شود، شرم آب و خروج آن برطرف میشود؛ زیرا من میخواهم با سکینه در حرمت و احترام بروم.
پر برآورده تنت این قدر از تیر عدو
که یک بال زدن برد به باغ ارمت
هوش مصنوعی: بدن تو به قدری از تیرهای دشمن آسیب دیده که حتی یک بال زدن هم تو را به باغ خوشبختی نمیبرد.
چه زنم گر نزنم شعله ز داغت بر جان
چه کنم گر نکنم ناله و افغان ز غمت
هوش مصنوعی: اگر از عشق تو بسوزم، چه کار میتوانم بکنم؟ و اگر از غم تو ناله نکنم، چه کنم؟
گر نسوزد دلت از محنت بییاری من
یاری (صامت) افسرده نما از کرمت
هوش مصنوعی: اگر دلات از درد و رنج بودن بییار من نسوزد، ای یار، لطف و کرمت را به من نشان بده و مرا از حال افسردگی خارج کن.

صامت بروجردی