گنجور

شمارهٔ ۵۴ - مصیبت صدیقه کبری (سلام الله علیها)

چو نشد جناب زهرا از دور چرخ اختر
قلب شکسته وی بعد پدر مکدر
نگذشت یک دو روزی از رحلت پیمبر
کاندر در سرایش افروختند آذر
جای تسلی باب دید آن مه جهان‌تاب
طوق طناب اصحاب اندر گلوی شوهر
دونان کمر ببستند قلبش ز ظلم خستند
پهلوی و شکستند آخر ز ضربت در
داماد مصطفی را با فرق بی‌عمامه
در مسجد پدر دید بر پا به پای منبر
بی‌ترس و بی‌محابا زد ناکسی زاعدا
سیلی به روی زهرا در پیش چشم حیدر
از بس که روز و شب ریخت اشک از مصیبت باب
بر مردم مدینه طاقت نماند دیگر
آخر نمود منزل در کنج بیت الاحزان
بیرون ز شهر یثرب دخت رسول اطهر
دور زمانه کوشش کرد آن قدر به دنیا
تا کرد ارث مادر آخر نصیب دختر
یعنی به گوشه شام در گوشه خرابه
بر زینب ستمکش جا داد دیده تر
گاهی پی تسلی از گریه یتیمان
گاهی چو ابر گریان در ماتم برادر
جای بنی‌امیه در قصر زرنگاری
اولاد مصطفی را از خشت و خاک بستر
شد دختر علی را در شهر شام منزل
در بزم پورسفیان نزد یزید کافر
(صامت) ز شرح ماتم بر جان اهل عالم
افکند هآتش غم تا صبح روز محشر

اطلاعات

وزن: مفعول فاعلاتن مفعول فاعلاتن (مضارع مثمن اخرب)
قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: سید صادق هاشمی

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

چو نشد جناب زهرا از دور چرخ اختر
قلب شکسته وی بعد پدر مکدر
هوش مصنوعی: زمانی که دختر زهرا از گردونه فلک دور شد، قلب او پس از پدرش دیگر شاداب نبود و دچار اندوه و غم شد.
نگذشت یک دو روزی از رحلت پیمبر
کاندر در سرایش افروختند آذر
هوش مصنوعی: چند روزی پس از وفات پیامبر، در جایگاه او آتش برپا کردند.
جای تسلی باب دید آن مه جهان‌تاب
طوق طناب اصحاب اندر گلوی شوهر
هوش مصنوعی: در این بیت، شاعر به تصویری از غم و اندوه اشاره می‌کند. او به زیبایی و درخشندگی معشوق اشاره دارد که باعث تسلی خاطر عاشق می‌شود. در عین حال، به روابط انسانی و بارهای سنگینی که افراد بر دوش دارند نیز پرداخته می‌شود. در نهایت، شعر حس عمیق محبت و نازکی احساسات انسانی را به تصویر می‌کشد.
دونان کمر ببستند قلبش ز ظلم خستند
پهلوی و شکستند آخر ز ضربت در
هوش مصنوعی: دو گروه گرد هم آمدند و کمر همت بستند، قلب او از ظلم و ستم رنجیده و به شدت آسیب دید. در نهایت، او به دلیل ضربه‌ی وارد شده دچار شکست شد.
داماد مصطفی را با فرق بی‌عمامه
در مسجد پدر دید بر پا به پای منبر
هوش مصنوعی: داماد پیامبر را بدون عمامه، در مسجد پدرش دیدم که در کنار منبر ایستاده است.
بی‌ترس و بی‌محابا زد ناکسی زاعدا
سیلی به روی زهرا در پیش چشم حیدر
هوش مصنوعی: بدون ترس و احتیاط، فردی کم‌مایه و بی‌اعتبار، به زهرا ضربه‌ای زد، در حالی که حیدر (علی) آنجا حضور داشت و این صحنه را می‌دید.
از بس که روز و شب ریخت اشک از مصیبت باب
بر مردم مدینه طاقت نماند دیگر
هوش مصنوعی: به خاطر آنکه مردم مدینه به خاطر مصیبت پدر داغدیده از شدت گریه بی‌تاب شده‌اند و دیگر تحملی برایشان نمانده است.
آخر نمود منزل در کنج بیت الاحزان
بیرون ز شهر یثرب دخت رسول اطهر
هوش مصنوعی: در پایان، در گوشه‌ای از خانه غم، دختر پیامبر عزیز، از شهر یثرب بیرون آمد.
دور زمانه کوشش کرد آن قدر به دنیا
تا کرد ارث مادر آخر نصیب دختر
هوش مصنوعی: زمانه به طرز زیادی تلاش کرد تا به دنیا و زندگی مادری برسد، و در نهایت، همه چیز به دختر منتقل شد.
یعنی به گوشه شام در گوشه خرابه
بر زینب ستمکش جا داد دیده تر
هوش مصنوعی: در گوشه‌ای از شام، در دل خرابه‌ها، بر زینب داغ‌دیده، چشمانم پر از اشک و غم شده است.
گاهی پی تسلی از گریه یتیمان
گاهی چو ابر گریان در ماتم برادر
هوش مصنوعی: گاهی به خاطر غم و تنهایی یتیمان گریه می‌کنم و گاهی مانند ابری می‌بارم که به یاد برادرم در سوگ او اشک میریزم.
جای بنی‌امیه در قصر زرنگاری
اولاد مصطفی را از خشت و خاک بستر
هوش مصنوعی: بنی‌امیه در قصرهای زرین خود زندگی می‌کردند، در حالی که فرزندان پیامبر (حضرت محمد) در شرایط سخت و بر روی بستر‌هایی ساده و از خاک و خشت بودند.
شد دختر علی را در شهر شام منزل
در بزم پورسفیان نزد یزید کافر
هوش مصنوعی: دختر علی در شهر شام به خانه یزید، پسر سفیان، رفت و در جمع او و دوستانش حضور یافت.
(صامت) ز شرح ماتم بر جان اهل عالم
افکند هآتش غم تا صبح روز محشر
هوش مصنوعی: سکوتی که بر دل‌های مردم حاکم شده، آتش غم را در وجود آن‌ها شعله‌ور کرده و این غم تا روز قیامت ادامه خواهد داشت.