شمارهٔ ۵۴ - مصیبت صدیقه کبری (سلام الله علیها)
چو نشد جناب زهرا از دور چرخ اختر
قلب شکسته وی بعد پدر مکدر
نگذشت یک دو روزی از رحلت پیمبر
کاندر در سرایش افروختند آذر
جای تسلی باب دید آن مه جهانتاب
طوق طناب اصحاب اندر گلوی شوهر
دونان کمر ببستند قلبش ز ظلم خستند
پهلوی و شکستند آخر ز ضربت در
داماد مصطفی را با فرق بیعمامه
در مسجد پدر دید بر پا به پای منبر
بیترس و بیمحابا زد ناکسی زاعدا
سیلی به روی زهرا در پیش چشم حیدر
از بس که روز و شب ریخت اشک از مصیبت باب
بر مردم مدینه طاقت نماند دیگر
آخر نمود منزل در کنج بیت الاحزان
بیرون ز شهر یثرب دخت رسول اطهر
دور زمانه کوشش کرد آن قدر به دنیا
تا کرد ارث مادر آخر نصیب دختر
یعنی به گوشه شام در گوشه خرابه
بر زینب ستمکش جا داد دیده تر
گاهی پی تسلی از گریه یتیمان
گاهی چو ابر گریان در ماتم برادر
جای بنیامیه در قصر زرنگاری
اولاد مصطفی را از خشت و خاک بستر
شد دختر علی را در شهر شام منزل
در بزم پورسفیان نزد یزید کافر
(صامت) ز شرح ماتم بر جان اهل عالم
افکند هآتش غم تا صبح روز محشر
شمارهٔ ۵۳ - زبان حال امام برسر نعش برادر: ای علمدار به خون غوطهورم کو علمتشمارهٔ ۵۵ - و برای او همچنین: هیچکس ایمن ز کید دهر دونپرور نشد
اطلاعات
وزن: مفعول فاعلاتن مفعول فاعلاتن (مضارع مثمن اخرب)
قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: سید صادق هاشمی
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.