گنجور

شمارهٔ ۴۹ - و له فی المرثیه

گر شاه دین هوای شفاعت بسر نداشت
از روزگار این همه خون جگر نداشت
از زخمهای کاری و از داغهای دل
کاری به جز رضای خدا در نظر نداشت
دشمن ز صدهزار فزون بود و آنجناب
غیر از خدا پناه و معینی دگر نداشت
می‌خواست تا به بال شهادت پرد بخلد
بیچاره تیر بر تن خود بال و پر نداشت
ارض و سما ز محنت او باخبر شدند
وینطرفه‌تر که خویشتن از خود خبر نداشت
در زیر تیغ داتش مناجات با خدا
آری دگر به غیر خدا راه بر نداشت
از بس که داشت یاد خداوند در نظر
دیگر غم برادر و فکر پسر نداشت
شد سنگ خاره آب ز سوز گلوی او
و آهش به قلب شمر ستمگر اثر نداشت
زینب که از مدینه روان شد به کربلا
گویا خبر ز آمدن این سفر نداشت
همره نبرده بود حسین گر سکینه را
در قتلگاه بر سر خود نوحه‌گر نداشت
لیلا اگر به کرببلا بود یا به شام
جز رود رود اکبر والا گهر نداشت
(صامت) ز محنت شه لب تشنه روز و شب
یک دم نشد که دل ز خدنگی سپر نداشت

اطلاعات

وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: سید صادق هاشمی

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

گر شاه دین هوای شفاعت بسر نداشت
از روزگار این همه خون جگر نداشت
هوش مصنوعی: اگر رئیسان دینی امیدی به شفاعت نداشتند، از روزگار این همه رنج و درد نمی‌کشیدند.
از زخمهای کاری و از داغهای دل
کاری به جز رضای خدا در نظر نداشت
هوش مصنوعی: او در زمان‌هایی که زخم‌های عمیق و دردهای دلش را تحمل می‌کرد، فقط هدفش جلب رضایت خدا بود و به هیچ چیز دیگری فکر نمی‌کرد.
دشمن ز صدهزار فزون بود و آنجناب
غیر از خدا پناه و معینی دگر نداشت
هوش مصنوعی: دشمنان بسیار زیاد بودند و او تنها به خدا تکیه داشت و به غیر از او هیچ یاری و پشتیبانی نداشت.
می‌خواست تا به بال شهادت پرد بخلد
بیچاره تیر بر تن خود بال و پر نداشت
هوش مصنوعی: او می‌خواست به مقام بلند شهادت برسد، اما بیچاره با تیر بر تن خود، توان پرواز و رسیدن به آن را نداشت.
ارض و سما ز محنت او باخبر شدند
وینطرفه‌تر که خویشتن از خود خبر نداشت
هوش مصنوعی: زمین و آسمان از رنج‌های او آگاه شدند، اما او خود از حال خویش بی‌خبر بود.
در زیر تیغ داتش مناجات با خدا
آری دگر به غیر خدا راه بر نداشت
هوش مصنوعی: زیر فشار و چالش‌های زندگی، تنها با خدا مناجات و ارتباط داشتم و هیچ تکیه‌گاه دیگری جز او نداشتم.
از بس که داشت یاد خداوند در نظر
دیگر غم برادر و فکر پسر نداشت
هوش مصنوعی: به قدری در یاد خداوند غرق بود که دیگر نه به غم برادرش فکر می‌کرد و نه به فرزندش.
شد سنگ خاره آب ز سوز گلوی او
و آهش به قلب شمر ستمگر اثر نداشت
هوش مصنوعی: سنگ سخت به خاطر درد و فریاد او نرم شد و اشک او به قلب شمر ستمگر تأثیری نداشت.
زینب که از مدینه روان شد به کربلا
گویا خبر ز آمدن این سفر نداشت
هوش مصنوعی: زینب که از مدینه به سمت کربلا حرکت کرد، به نظر می‌رسید که خبر از این سفر و اتفاقاتی که قرار است بیفتد، نداشت.
همره نبرده بود حسین گر سکینه را
در قتلگاه بر سر خود نوحه‌گر نداشت
هوش مصنوعی: حسین در میدان نبرد، سکینه را با خود نبرد و اگر او را می‌برد، در آنجا کسی برای نوحه‌خوانی بر سرش نبود.
لیلا اگر به کرببلا بود یا به شام
جز رود رود اکبر والا گهر نداشت
هوش مصنوعی: اگر لیلا در کربلا یا در شام هم بود، باز هم جز رود اکبر، فرزندی با فضیلت و ارزشمند نداشت.
(صامت) ز محنت شه لب تشنه روز و شب
یک دم نشد که دل ز خدنگی سپر نداشت
هوش مصنوعی: هیچگاه در روز و شب، لب تشنه‌ی این پادشاه از غم و رنج، آرامش نداشت و دلش سپری در برابر تیرهای خطر نداشت.