شمارهٔ ۴۸ - زبان حال زینب مظلومه سلام الله علیها
شوم فدای تن بیکفن به روی ترابت
به خواب جان برادر که گشته موسوم خوابت
پی وداع تو با اشک و آه آمده زینب
ز من بپرس که خواهر که برده است نقابت
اگر کفن ننهادم به پیکر تو و رفتم
مرا ببخش که شرمندهام ز روی جنابت
ز خاطرم نرود تا به روز حشر برادر
ز درد تشنه لبی پیچ و تاب قلب کبابت
چو ابن سعد نمیداد بر تو قطره آبی
دگر برای چه آن بیحیا نداد جوابت
کشید شمر به حلق تو دشنه با لب تشنه
نداد قطره آبی چرا ز راه ثوابت
گرفته وعده مهمانی از تو خولی و ترسم
ز کنج مطبخ آن میزان خانه خرابت
به حیرتم که رسم بعد از این کجا به وصالت
به شهر شام بود وعَده یا بیزم شرابت
دگر ز معصیت خود مترس(صامت) محزون
که هست شاه شهیدان شفیع روز حسابت
شمارهٔ ۴۷ - و برای او همچنین: شنیدهای که حسین جا به کربلایی داشتشمارهٔ ۴۹ - و له فی المرثیه: گر شاه دین هوای شفاعت بسر نداشت
اطلاعات
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلاتن (مجتث مثمن مخبون)
قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: سید صادق هاشمی
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
شوم فدای تن بیکفن به روی ترابت
به خواب جان برادر که گشته موسوم خوابت
هوش مصنوعی: من جانم را فدای جسم بدون کفن تو میکنم، به خاطر اینکه بر روی خاک تو خواب برادر را ببینم که به خواب مشهور شده است.
پی وداع تو با اشک و آه آمده زینب
ز من بپرس که خواهر که برده است نقابت
هوش مصنوعی: زینب با درد و غم به وداع تو آمده است. از من بپرس که خواهرم، چه کسی نقاب تو را برداشته است.
اگر کفن ننهادم به پیکر تو و رفتم
مرا ببخش که شرمندهام ز روی جنابت
هوش مصنوعی: اگر من در زمان وداع با تو، پوشش نداشتم و تو را تنها گذاشتم، مرا ببخش که از بیاحترامی به تو شرمندهام.
ز خاطرم نرود تا به روز حشر برادر
ز درد تشنه لبی پیچ و تاب قلب کبابت
هوش مصنوعی: هرگز یادم نمیرود که تا روز قیامت، برادر به خاطر عذاب تشنگی دلش بیتاب و ناآرام است.
چو ابن سعد نمیداد بر تو قطره آبی
دگر برای چه آن بیحیا نداد جوابت
هوش مصنوعی: وقتی ابن سعد به تو قطرهای آب هم نمیداد، دیگر چرا آن بیشرم جوابی به تو نداد؟
کشید شمر به حلق تو دشنه با لب تشنه
نداد قطره آبی چرا ز راه ثوابت
هوش مصنوعی: شمر با دشنه به گردن تو نزدیک شد، در حالی که تشنه بود و حتی یک قطره آب هم به تو نداد. چرا بر مواضع ثابت و استوارت تکیه نکردی؟
گرفته وعده مهمانی از تو خولی و ترسم
ز کنج مطبخ آن میزان خانه خرابت
هوش مصنوعی: من از خولی که وعده مهمانی از تو را داده، نگرانم که در آشپزخانه خانه ویران تو، چیزی بدی در انتظارم باشد.
به حیرتم که رسم بعد از این کجا به وصالت
به شهر شام بود وعَده یا بیزم شرابت
هوش مصنوعی: من در شگفتم که پس از این، راه رسیدن به وصالت کدام است، آیا به سوی شهر شام میرسد یا وعدهای برای نوشیدن شرابت وجود دارد؟
دگر ز معصیت خود مترس(صامت) محزون
که هست شاه شهیدان شفیع روز حسابت
هوش مصنوعی: دیگر از گناه خود نترس، ای غمگین، زیرا که شاه شهیدان در روز حساب، شفیع تو خواهد بود.

صامت بروجردی