گنجور

شمارهٔ ۴۷ - و برای او همچنین

شنیده‌ای که حسین جا به کربلایی داشت
ندیده‌ای که چه رنج و چه ابتلایی داشت
شنیده‌ای که لبش تر نشد ز آب فرات
ندیده‌ای که چه آه شرر فزائی داشت
شنیده‌ای که گلستان دین خزان گردید
ندیده‌ای که چه گلهای باصفایی داشت
شنیده‌ای که سوی حجله رفت دامادی
ندیده‌ای که به کف خود چسان حنائی داشت
شنیده‌ای که صغیری ز تیر شد مدهوش
ندیده‌ای که چه افغان دلربایی داشت
شنیده‌ای که حسین شد قدش کمان اما
ندیده‌ای که چه گلبانگ و اخائی داشت
شنیده‌ای علی اکبرش ز زین افتاد
ندیده‌ای که چه گلبانگ و اخائی داشت
شنیده‌ای که علی‌اکبرش ز زین افتاد
ندیده‌ای که چه فریاد و ابایی داشت
شنیده‌ای تو که خنجر سر حسین نبرید
ندیده‌ای که چه فریاد وا ابایی داشت
شنیده‌ای تو که خنجر سر حسین نبرید
ندیده‌ای که چه سر از قفا جدایی داشت
شنیده‌ای تو که شد کوفه منزل زینب
ندیده‌ای که چه مخلوق بی‌حیایی داشت
شنیده‌ای که یتیمی پیاده رفت به شام
ندیده‌ای که سر خارها چه پایی داشت
شنیده‌ای تن سجاد بد ز غم پر تب
ندیده‌ای که سر خارها چه پایی داشت
شنیده‌ای که حسین شد سرش نهان به تنور
ندیده‌ای که به طشت طلا چه جایی داشت
شنیده‌ای که نبودش به دهر نوحه‌گری
ندیده‌ای که (صامت) سخن‌سرایی داشت

اطلاعات

وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: سید صادق هاشمی

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

شنیده‌ای که حسین جا به کربلایی داشت
ندیده‌ای که چه رنج و چه ابتلایی داشت
هوش مصنوعی: شنیده‌ای که حسین در کربلا چه سرنوشتی داشت، اما نمی‌دانی که او چه سختی‌ها و مشکلاتی را تجربه کرد.
شنیده‌ای که لبش تر نشد ز آب فرات
ندیده‌ای که چه آه شرر فزائی داشت
هوش مصنوعی: آیا تا به حال شنیده‌ای که لبان او با آب فرات تر نشدند؟ آیا ندیده‌ای که او چه آه سوزناکی داشته است؟
شنیده‌ای که گلستان دین خزان گردید
ندیده‌ای که چه گلهای باصفایی داشت
هوش مصنوعی: شنیده‌ای که باغ دین به پاییز رسیده و اکثر گل‌های زیبایش که شاداب و باصفا بودند، نابود شده‌اند.
شنیده‌ای که سوی حجله رفت دامادی
ندیده‌ای که به کف خود چسان حنائی داشت
هوش مصنوعی: شنیدی که عروسی به سمت حجله می‌رود، اما ندیدی که چگونه در دستان خود حنا دارد.
شنیده‌ای که صغیری ز تیر شد مدهوش
ندیده‌ای که چه افغان دلربایی داشت
هوش مصنوعی: شنیدی که کودکی از تیر شگفت‌زده و مدهوش شده است، آیا ندیدی که چه دل‌فریب و جذابیتی داشت؟
شنیده‌ای که حسین شد قدش کمان اما
ندیده‌ای که چه گلبانگ و اخائی داشت
هوش مصنوعی: شنیده‌ای که حسین به قد و قامتش مانند کمان بود، اما نمی‌دانی که او چه صدای دلنشین و خوش‌نوا و چه دوستی و یاری داشت.
شنیده‌ای علی اکبرش ز زین افتاد
ندیده‌ای که چه گلبانگ و اخائی داشت
هوش مصنوعی: شنیده‌ای که علی اکبر از زین اسب به زمین افتاد، اما نمی‌دانی که چه فریاد و شیون‌های اندوهناکی برپا شد.
شنیده‌ای که علی‌اکبرش ز زین افتاد
ندیده‌ای که چه فریاد و ابایی داشت
هوش مصنوعی: شما خبر دارید که علی‌اکبر از زین اسب به زمین افتاد، اما شاید ندانید که آن صحنه چه فریاد و وحشتی به همراه داشت.
شنیده‌ای تو که خنجر سر حسین نبرید
ندیده‌ای که چه فریاد وا ابایی داشت
هوش مصنوعی: شنیده‌ای که خنجر به سر حسین نرسید و ندیده‌ای که چه فریادی از دل او برخاست.
شنیده‌ای تو که خنجر سر حسین نبرید
ندیده‌ای که چه سر از قفا جدایی داشت
هوش مصنوعی: آیا شنیده‌ای که چطور خنجر حسین را نتوانستند از او بربایند؟ آیا دیده‌ای که چه دوری و جدایی از پشت سرش وجود داشت؟
شنیده‌ای تو که شد کوفه منزل زینب
ندیده‌ای که چه مخلوق بی‌حیایی داشت
هوش مصنوعی: شنیدی که زینب در کوفه اقامت گزید، اما نمی‌دانی که چه موجوداتی با بی‌حیایی در آنجا بودند.
شنیده‌ای که یتیمی پیاده رفت به شام
ندیده‌ای که سر خارها چه پایی داشت
هوش مصنوعی: داستان یتیمی را شنیده‌ای که پیاده به سوی شام سفر کرد. اما آیا دیده‌ای که او در میان خارها و مشکلات چقدر با اراده و استقامت قدم برداشت؟
شنیده‌ای تن سجاد بد ز غم پر تب
ندیده‌ای که سر خارها چه پایی داشت
هوش مصنوعی: آیا خبر داری که بدن سجاد به خاطر غم بسیار بی‌تاب و بی‌قرار است؟ آیا دیده‌ای که چگونه سر خارها چه زجر و رنجی برای او به همراه داشته است؟
شنیده‌ای که حسین شد سرش نهان به تنور
ندیده‌ای که به طشت طلا چه جایی داشت
هوش مصنوعی: حسین را به یاد بیاور که در تنور پنهان شد. آیا نمی‌دانی که او در بستر طلا چه جایگاهی داشت؟
شنیده‌ای که نبودش به دهر نوحه‌گری
ندیده‌ای که (صامت) سخن‌سرایی داشت
هوش مصنوعی: شنیده‌ای که کسی در دنیا وجود ندارد که به خاطر غیبت او عزاداری کند و آیا دیده‌ای که کسی خاموش باشد و در عین حال سخن بگوید؟