شمارهٔ ۴۵ - جواب یزید لعین به نصرانی
همان حسین که سبط نبی بود سرش است این
عزیز حضرت زهرا بتول مادرش است این
سرد گرد که بود عارضش چو ماه دو هفته
سر منور عباس میر لشکرش است این
به اختیار نشد خ قد حسین ز داغش
که حق به جانب او بوده و برادرش است این
سر دگر که شبیه است با پیغمبر خاتم
عصای پیری لیلا علی اکبرش است این
عجب مدار ز لیلا که رود رود نماید
چرا که مونس شبها و نازپرورش است این
سرد گر که به حسرت هنوز گرم نگاه است
سر بریده داماد ماه منظرش است این
به نام قاسم نادیده کام تازه جوان است
ببین عروس دل افسرده را که شوهرش است این
همین زنی که پرشان نموده سنبل گیسو
حزینه زینب بی غمگسار خواهرش است این
همین یتیم که نیلی رخش ز ضربت سیلی است
ستمکشیده دوران سکینه دخترش است این
ز قطرهقطره خونی که ریزد ازین مژگان
نشان تیر گلوی علی اصغرش است این
زبس کشیده سر از بیعت من این سر پرخون
کنون ز ما نمکافات و وقت کیفرش است این
نکرد بهر من اقرار آن قدر به خلافت
که حال وقت تلافی به چوب خیرش است این
یزید به هر چه (صامت) رضا به قتل حسین شد
خبر نداشت مگر زاده پیغمبرش است این
شمارهٔ ۴۴ - مصیبت اربعین: اربعین آمد و اشکم ز بصر میآیدشمارهٔ ۴۶ - همچنین مرثیه: تنی که داد به آغوش جا رسول امینش
اطلاعات
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلاتن (مجتث مثمن مخبون)
قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: سید صادق هاشمی
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
همان حسین که سبط نبی بود سرش است این
عزیز حضرت زهرا بتول مادرش است این
هوش مصنوعی: حسین، یکی از نوادههای پیامبر (ص)، افرادی بسیار عزیز و محترم است، و همچنین مادر او، حضرت زهرا، شخصیتی با احترام و بینظیر به شمار میرود.
سرد گرد که بود عارضش چو ماه دو هفته
سر منور عباس میر لشکرش است این
هوش مصنوعی: سرد گرد به این معنی است که صورت زیبای او مانند ماهی درخشان و روشن است که دو هفته از ماه سپری شده، و او را به عنوان عباس، فرمانده لشکرش ستایش میکند.
به اختیار نشد خ قد حسین ز داغش
که حق به جانب او بوده و برادرش است این
هوش مصنوعی: حسین به خاطر داغ برادرش به انتخاب خودش به این حال نیفتاده است، زیرا حق و حقیقت در جانب حسین قرار دارد و او برادرش را از دست داده است.
سر دگر که شبیه است با پیغمبر خاتم
عصای پیری لیلا علی اکبرش است این
هوش مصنوعی: سر او که شبیه پیامبر آخر الزمان است، عصای پیر لیلا علی اکبر را در دست دارد.
عجب مدار ز لیلا که رود رود نماید
چرا که مونس شبها و نازپرورش است این
هوش مصنوعی: تعجب نکن از لیلا که چرا همچون چشمههای زلال جاری میشود، زیرا او همدم شبها و نگهدار نازکدلانه است.
سرد گر که به حسرت هنوز گرم نگاه است
سر بریده داماد ماه منظرش است این
هوش مصنوعی: اگرچه سرد است و حسرت دارد، اما هنوز نگاهش گرم است؛ سر بریدهٔ داماد، به خاطر زیبایی ماه، جلوهگر است.
به نام قاسم نادیده کام تازه جوان است
ببین عروس دل افسرده را که شوهرش است این
هوش مصنوعی: به نام قاسم، که نادیدنی و ناشناخته است، حال و هوای جوانی تازه است. به عروس دل افسردهای نگاه کن که شوهرش همین شخص است.
همین زنی که پرشان نموده سنبل گیسو
حزینه زینب بی غمگسار خواهرش است این
هوش مصنوعی: این زن که با موهایش مانند سنبل، زیبایی و شگفتی به وجود آورده، خواهر زینب است و او در کنار خود هیچ اندوهی ندارد.
همین یتیم که نیلی رخش ز ضربت سیلی است
ستمکشیده دوران سکینه دخترش است این
هوش مصنوعی: این یتیم، که چهرهاش به دلیل ضربهٔ سیلی زخمدار است، فرزند ستمدیدهای به نام سکینه است.
ز قطرهقطره خونی که ریزد ازین مژگان
نشان تیر گلوی علی اصغرش است این
هوش مصنوعی: این جمله به توصیف عواطف و درد ناشی از یک واقعه تاریخی میپردازد. اشاره دارد به اینکه هر قطره خونی که از چشمها میریزد، یادآور تیراندازی به گلوهای علی اصغر، فرزند امام حسین (ع)، است. این بیان، نشاندهنده عمق اندوه و تأثیر این واقعه بر احساسات انسانهاست.
زبس کشیده سر از بیعت من این سر پرخون
کنون ز ما نمکافات و وقت کیفرش است این
هوش مصنوعی: سر پرخون من به خاطر اینکه از بیعت و توافق با من سرپیچی کرده، دیگر به ما و وفاداری نخواهد افزود و وقت آن رسیده که نتیجهاش را ببیند.
نکرد بهر من اقرار آن قدر به خلافت
که حال وقت تلافی به چوب خیرش است این
هوش مصنوعی: او به اندازهای که باید برای خلافت من اقرار کند، نکرد؛ حالا وقتی زمان جبران فرا رسیده، باید به خوبی با او برخورد کرد.
یزید به هر چه (صامت) رضا به قتل حسین شد
خبر نداشت مگر زاده پیغمبرش است این
هوش مصنوعی: یزید به هر کاری که کرد و به رضایتش درباره قتل حسین، هیچ خبری نداشت جز این که حسین فرزند پیامبر است.

صامت بروجردی