شمارهٔ ۳۹ - مصیبت اربعین کربلا
در شام چون یزید ز طغیان حیا نمود
شد خسته از شقاوت و ترک جفا نمود
تا رفت توسن ستم و جور و ظلم راند
چو لنک شد ز قهر در لطف وا نمود
یعنی ز رنج و محنت بیمنتهای شام
میل رهایی حرم مصطفی نمود
باور مکن که کرد ترحم به حالشان
یا این عمل برای رضا خدای نمود
اسباب پردهپوشی خذلان خویش جست
در این خیال ناوک ظلمش خطا نمود
از بهر دفع سرزنش کافر و مجوس
احسان به اهل بیت شه لافتی نمود
سخریه را به اسم محبت به خرج داد
از روی بغض خنده دنداننما نمود
ظالم کبوتران حریم جلال را
بگرفت و بال بست و شکست و رها نمود
یک دودمان ز آل علی را یتیم کرد
یک جا اسیر پنجه آل زنا نمود
جراره وار و مار صفت نیش خود زد
آنگه بنای چاره و فکر دوا نمود
از تیشه کند ریشه گلزار دین و بعد
با شاخهاش حکایت نشو و نما نمود
یعنی ز بعد قتل جوانان فاطمه
بنیاد عذرخواهی زینالعبا نمود
بگشود دست دختر شیر خدا ز بند
وانگه به چشم خلق به ایشان عطا نمود
زنجیر را ز گردن زین العبا گشود
بیمار را خلاص ز قید بلا نمود
هر حاجتی که قبله حاجات خلق داشت
آن ناروای کافر بیدین روا نمود
هر غارتی که از حرم شاه برده بود
تسلیم شاهزاده بیاقربا نمود
داغ درون زینب و کلثوم تازه کرد
مشت زری به خون حسین خونبها نمود
دنیاپرست داشت محبت به سیم و زر
از خود قیاس رتبه آلعبا نمود
پنداشت آنکه کشت حسین را و شد تمام
یا میتوان که خون خدا زیر پا نمود
از شام خیمه سوختگان حجاز را
قلب شکسته عازم کرب و بلا نمود
آه از دمی که عترت غمپرور نبی
در روی تربت شه لب تشنه جا نمود
زینب چو مرغ تازه برون رفته از قفس
از ناله پر ز خون دل ارض و سما نمود
نزد برادر از سفر شام و کوفهاش
شرح غم اسیری خود را ادا نمود
زینالعبا ز یاد لب تشنه پدر
در آب چشم خویش به حسرت شنا نمود
لیلا ز همرهان عزیزان در آن دیار
یک یک سراغ اکبر یوسف لقا نمود
کلثوم در مصیبت عباس و نو عروس
شیون برای قاسم نو کدخدا نمود
آن یک به قتلگاه به شیون که شمر شوم
اینجا سر حسین من از تن جدا نمود
این یک دوید در بر زینب که باب من
در این مکان بلجه خون دست و پا نمود
هر کودکی به ناله که در این زمین فلک
ما را به درد بیپدری مبتلا نمود
هر نورسی به گریه که با حلق تشنه، شمر
اینجا جدا سر پدرم از قفا نمود
این در فغان که داغ علمدار کربلا
اینجا قدرسای حسین را دو تا نمود
آن در امان که شمر ز نعش پدر مرا
در این زمین به ضربت سیلی جدا نمود
بعد از نوای ناله حریم شه امم
سوی مدینه روز ز صف کربلا نمود
(صامت) همیشه بود عزادار و اشگبار
تا از جهان مقام به دار بقا نمود
شمارهٔ ۳۸ - مرثیه: صبا به باغ جنان رو تو آه و زاری کنشمارهٔ ۴۰ - همچنین مرثبه: آب و نان جانند اما این کجا و آن کجا
اطلاعات
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: سید صادق هاشمی
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
در شام چون یزید ز طغیان حیا نمود
شد خسته از شقاوت و ترک جفا نمود
هوش مصنوعی: در شب، یزید به خاطر بیحیایی خود دچار افسردگی شد و از کارهای بد و ظلمهایش دست برداشت.
تا رفت توسن ستم و جور و ظلم راند
چو لنک شد ز قهر در لطف وا نمود
هوش مصنوعی: زمانی که ستم و ظلم و بیعدالتی به پایان رسید، به مانند اسب تندرو که با شدت میتازد، به دلایلی که از خشم ناشی شده است، حالا در فضایی مهربان و دلپذیر نمایان میشود.
یعنی ز رنج و محنت بیمنتهای شام
میل رهایی حرم مصطفی نمود
هوش مصنوعی: شخصی که به شدت از درد و زحمتهای بیپایان شب رنج میبرد، به سوی آزادی و رهایی از حرم پیامبر (ص) کشش و تمایل پیدا کرده است.
باور مکن که کرد ترحم به حالشان
یا این عمل برای رضا خدای نمود
هوش مصنوعی: به آنها اعتماد نکن که به خاطر دلسوزی یا برای رضایت خداوند این کار را انجام دادهاند.
اسباب پردهپوشی خذلان خویش جست
در این خیال ناوک ظلمش خطا نمود
هوش مصنوعی: در جستجوی وسایلی برای پوشاندن شکست و ناکامیام بودم، اما در این فکر، تیر بیدقتی ظلم او به من اصابت کرد.
از بهر دفع سرزنش کافر و مجوس
احسان به اهل بیت شه لافتی نمود
هوش مصنوعی: برای جلوگیری از سرزنش کافران و زرتشتیان، لافتی (شریف و بزرگمنش) به خانوادهاش احسان و نیکی کرد.
سخریه را به اسم محبت به خرج داد
از روی بغض خنده دنداننما نمود
هوش مصنوعی: در این بیت، به کسی اشاره میشود که با ظاهری محبتآمیز و با کنایه به دیگران، طعنهای از روی کینه و حسد میزند. در واقع، او در پوششی از محبت، نیت واقعیاش را پنهان کرده و به نوعی به دیگران میخندد.
ظالم کبوتران حریم جلال را
بگرفت و بال بست و شکست و رها نمود
هوش مصنوعی: ظالم بر پرندگان حریم عظمت تسلط یافت، آنها را گرفتار کرد و پس از زخم زدن، رها کرد.
یک دودمان ز آل علی را یتیم کرد
یک جا اسیر پنجه آل زنا نمود
هوش مصنوعی: یک خانواده از نسل علی (ع) را در یک لحظه یتیم کرد و در چنگال خانوادهای دیگر گرفتار ساخت.
جراره وار و مار صفت نیش خود زد
آنگه بنای چاره و فکر دوا نمود
هوش مصنوعی: مثل یک مار که نیش میزند، ناخودآگاه باعث آسیب میشود و سپس به فکر چاره و درمان میافتد.
از تیشه کند ریشه گلزار دین و بعد
با شاخهاش حکایت نشو و نما نمود
هوش مصنوعی: از تیشهای که به ریشههای باغ دین زده شده، بعداً با شاخهاش داستان رشد و شکوفایی را روایت کرد.
یعنی ز بعد قتل جوانان فاطمه
بنیاد عذرخواهی زینالعبا نمود
هوش مصنوعی: یعنی پس از کشتار جوانان فاطمه، زینالعابدین شروع به درخواست عذر کرد.
بگشود دست دختر شیر خدا ز بند
وانگه به چشم خلق به ایشان عطا نمود
هوش مصنوعی: دست دختر شیر خدا را باز کرد و سپس به چشم مردم، آن افراد را مورد بخشش و مهر قرار داد.
زنجیر را ز گردن زین العبا گشود
بیمار را خلاص ز قید بلا نمود
هوش مصنوعی: زنجیر را از گردن زین العبا برداشت و بیمار را از مشکل و رنج آزاد کرد.
هر حاجتی که قبله حاجات خلق داشت
آن ناروای کافر بیدین روا نمود
هوش مصنوعی: هر نیازی که مردم به آن احتیاج داشتند، آن بیایمان بیدین به راحتی برآورده کرد.
هر غارتی که از حرم شاه برده بود
تسلیم شاهزاده بیاقربا نمود
هوش مصنوعی: هر چیزی که از حرم شاه دزدیده شده بود، به شاهزادهای که نسبت خاصی به شاه ندارد، تحویل داده شد.
داغ درون زینب و کلثوم تازه کرد
مشت زری به خون حسین خونبها نمود
هوش مصنوعی: زری با مشت خود، اندوه و درد درون زینب و کلثوم را بازگو کرد و به نوعی خون حسین را به عنوان بهایی برای این دردها معرفی نمود.
دنیاپرست داشت محبت به سیم و زر
از خود قیاس رتبه آلعبا نمود
هوش مصنوعی: دنیاپرست محبتی به طلا و نقره داشت و بر اساس آن، رتبه و مقام خاندان آلعبا را با خود مقایسه کرد.
پنداشت آنکه کشت حسین را و شد تمام
یا میتوان که خون خدا زیر پا نمود
هوش مصنوعی: به نظر میرسد او گمان کرده که کشتن حسین کار تمام شده است، در حالی که حقیقت این است که خون خدا زیر پا گذاشته شده است.
از شام خیمه سوختگان حجاز را
قلب شکسته عازم کرب و بلا نمود
هوش مصنوعی: از شام، دلهای داغدار و سوخته داغداران حجاز، به سمت کربلا روانه شد.
آه از دمی که عترت غمپرور نبی
در روی تربت شه لب تشنه جا نمود
هوش مصنوعی: ای کاش روزی را که فرزندان نبی، دلی پر از غم در روی خاک این شهید، با لبهایی تشنه بر جا گذاشتند، یاد نکنم.
زینب چو مرغ تازه برون رفته از قفس
از ناله پر ز خون دل ارض و سما نمود
هوش مصنوعی: زینب همچون پرندهای که تازه از قفس آزاد شده است، با نالههای دلخراش و پر از درد و غم، زمین و آسمان را به لرزه درآورده است.
نزد برادر از سفر شام و کوفهاش
شرح غم اسیری خود را ادا نمود
هوش مصنوعی: شخص به برادرش دربارهی مشکلات و رنجهایش که در سفر به شام و کوفه تجربه کرده، توضیح داد و از غم و اندوه اسیری خود سخن گفت.
زینالعبا ز یاد لب تشنه پدر
در آب چشم خویش به حسرت شنا نمود
هوش مصنوعی: زینالعبا به یاد پدر تشنهاش، در آب چشمانش با حسرت و آرزو شنا کرد.
لیلا ز همرهان عزیزان در آن دیار
یک یک سراغ اکبر یوسف لقا نمود
هوش مصنوعی: لیلا از همراهان عزیزش در آن سرزمین، هر کدام را به طور جداگانه از اکبر، یوسف، و دیدار با او پرسید.
کلثوم در مصیبت عباس و نو عروس
شیون برای قاسم نو کدخدا نمود
هوش مصنوعی: کلثوم در سوگ عباس به گریه و زاری مشغول بود و عروس تازه به خانه آمده برای قاسم، که نو کدخدا بود، ناله میکرد.
آن یک به قتلگاه به شیون که شمر شوم
اینجا سر حسین من از تن جدا نمود
هوش مصنوعی: آن شخصی که به کشتن میرود، در حال زاری و فریاد میزند که شمر، در این مکان سر حسین را از تنش جدا کرده است.
این یک دوید در بر زینب که باب من
در این مکان بلجه خون دست و پا نمود
هوش مصنوعی: یکی از افراد در کنار زینب به سرعت حرکت کرد و گفت که پدر من در این مکان به شدت زخمی شده و در خون غلت میزند.
هر کودکی به ناله که در این زمین فلک
ما را به درد بیپدری مبتلا نمود
هوش مصنوعی: هر بچهای با گله و نالهاش به ما میگوید که این دنیا ما را به درد نبود پدر دچار کرده است.
هر نورسی به گریه که با حلق تشنه، شمر
اینجا جدا سر پدرم از قفا نمود
هوش مصنوعی: هر کودک نوپا که با گلو خشک و تشنه است، در اینجا میبیند که شمر، سر پدرم را از پشت گردن جدا کرد.
این در فغان که داغ علمدار کربلا
اینجا قدرسای حسین را دو تا نمود
هوش مصنوعی: این شعر به بیان احساسات و تأثیرات ناشی از مصیبت و رنجهای کربلا میپردازد. شاعر به یاد میآورد که فاجعهایی که بر سر امام حسین و یارانش در کربلا آمده، همچنان در دل و جان مردم اثر میگذارد. این داغ و سوگ ناشی از شهادت امام حسین، همچون سایهای بزرگ بر زندگیها و باورهای مردم حاکم شده است.
آن در امان که شمر ز نعش پدر مرا
در این زمین به ضربت سیلی جدا نمود
هوش مصنوعی: او در امان است، چرا که شمر جسد پدر مرا در این سرزمین با ضربههای سیلی تکهتکه کرد.
بعد از نوای ناله حریم شه امم
سوی مدینه روز ز صف کربلا نمود
هوش مصنوعی: پس از صدای ناله و شیون، حرم من به سوی مدینه حرکت کرد و روزی از واقعه کربلا را نشان داد.
(صامت) همیشه بود عزادار و اشگبار
تا از جهان مقام به دار بقا نمود
هوش مصنوعی: صامت همیشه در حالت اندوه و سوگواری بود تا اینکه از این دنیا به جایگاه ابدی و ماندگار منتقل شد.