شمارهٔ ۳۴ - بیان عالم ذر و قبول شهادت امام(ع)
در عالم ذر هستی ذرات چو یک جا
در آینه علم خدا گشت هویدا
از راح الستی ز کف ساقی باقی
سرها همه پرشور شد از نشئه صهبا
هر طایفهای بر حسب حوصله خویش
خوردند از آن جام بلا با دل شیدا
نگشت از آن باده یکی قطره کم و بیش
مقصود خدا حاصل از آن مرحله اصلا
میجست پی مغفرت خلقه بهانه
کاین اصل بود ماحصل خلقت دنیا
بمرود به کافر «فلک نار جهنم»
فرمود به مومن «و برای او الجنه مثوی»
پس داد ندا جانب ارواح مکرم
آن را که بدی داعیه همت والا
کفر اهل حق و بنده من خلق کثیری
گردند همه معصیبت آلوده و رسوا
آیا ز شما کیست خریدار خلایق
کز معصیت خویش نسوزند به عقبی
خاموش شد از لاو نعم جمله ذرات
کردند از این مرتبه یکیک همه حاشا
شد همهمه و شورش آن عرصه جهانگیر
افتاد به ذرات سراسر همه غوغا
چون دید فکندند سپرجمله کونین
زد دامن مردی به کمر زاده زهرا
نقد گهر شیر خدا شافع امت
در صدف فاطمه صدیقه کبرا
از بهر خریداری مجموعه خلقت
بنمود دو تا قد رسا در بر یکتا
تا سکه اشهی زند از بهر شفاعت
این مرحله را کرد ز دادار تمنا
فرمود خداوند چه داری و چه آری
سرمایه بازار محبت پی سودا
شاه از سر تسلیم و رضا قل و دل گفت
«العبد وما فی یده کان لمولا»
بنوشت خدا باید قدرت سند عهد
مختوم شهود شهداء گشت در آنجا
آن رقعه معهود چنان نزد خدا ماند
تا شد به صف ماریه آن واقعه بر پا
در قتلگه تازه جوانان چو قدم زد
گلگون کفن آل عبا یکه و تنها
هر سو نظری کرد تنی غرقه به خون دید
بیدست و سرافتاده در آن معرکه از پا
نخل قد عباس و علی اکبر و قاسم
غلطیده به خون شده پا در صف هیجا
از بسکه زدو کشت از آن طایفه پیچید
از سطح زمین غلغله در گنبد خضرا
افتاد به ناگه ز هوا رقعه سبزی
اندر سر زین فرس آن شه والا
توقیع همایون خدا را چو فرو خواند
با وعده ذرات که در وی شده امضا
بنمنود تهی پا ز رکاب و بسر خاک
بنهاد سر و بهر فدا گشت مهیا
دنیاطلبان روی نهادند ز هر سوی
در ریختن خون خدا تشنه سر و پا
با دشنه و مضراب و نی و خنجر و زوبین
سوراخ نمودند تن خسرو بطحا
با سنگ و سنان چوب و عصا نیزه و شمشیر
کشتند و فکندند به خون زاده طاها
شد گرم مناجات و پی سجده یزدان
بنهاد غریبانه به خاک آن رخ زیبا
ببرید گلویش ز قفا شمر ستمکار
غافل که کند زینب دلخسته تماشا
بیباکی کفار چنان شد که نمودند
چادر ز سر زینب دل سوخته یغما
این یک به نجف نزد علی برد شکایت
آن یک به مدینه به سوی تربت زهرا
اطفال یتیم شه لب تشنه ز خیمه
با شعله آتش همه سر کرده به صحرا
بگرفته یکی ناله کنان دامن عمه
رو کرد: یکی گریه کنان بر سر بابا
با این همه درد و ستم و ظلم و مصیبت
یا رب چه کند زینب بیکس تن تنها
یا رب به لب تشنه شاهنشه بیسر
یا رب به علی اکبر و آه دل لیلا
یا رب به حق خون شهیدان که براهت
از جان و سر و مال گذشتند به دنیا
بگذر ز گناهان محبان حسینت
مائیم و حسینی چه به دنیا چه به عقبی
(صامت) ز محبان سر کوی حسین است
کز روسیهی گشته به درگاه تو پویا
امروز به دامان شه تشنه زده چنگ
دارد ز تو چشم طمع و بخشش فردا
شمارهٔ ۳۳ - زبان حال صدیقه صغرا: برادرا دلم رفتنت قرار نداردشمارهٔ ۳۵ - همچنین مرثیه: ای از ازل ز داغ تو آدم گریسته
اطلاعات
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: سید صادق هاشمی
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
در عالم ذر هستی ذرات چو یک جا
در آینه علم خدا گشت هویدا
هوش مصنوعی: در دنیای هستی، ذرات به مانند یک جا در آینه علم خدا نمایان شدهاند.
از راح الستی ز کف ساقی باقی
سرها همه پرشور شد از نشئه صهبا
هوش مصنوعی: از طریق راه هدایت و شفافیت، با نوشیدن از جام باقی، همگی سرها پر از شور و نشاط شدند، به خاطر اثر نشئهای که در شراب وجود داشت.
هر طایفهای بر حسب حوصله خویش
خوردند از آن جام بلا با دل شیدا
هوش مصنوعی: هر گروهی به اندازه توانایی و صبر خود از آن چشیده مینوشند، با قلبی عاشق و سرشار از شوق.
نگشت از آن باده یکی قطره کم و بیش
مقصود خدا حاصل از آن مرحله اصلا
هوش مصنوعی: از آن باده هیچ قطرهای نه کم شد و نه زیاد، هدف خدا از این مرحله بهطور کامل محقق شده است.
میجست پی مغفرت خلقه بهانه
کاین اصل بود ماحصل خلقت دنیا
هوش مصنوعی: او به دنبال بهانهای میگشت تا بخشش و رحمت خداوند را برای مردم جستجو کند، زیرا که این تلاش و هدف، نتیجه و هدف نهایی زندگی در دنیا است.
بمرود به کافر «فلک نار جهنم»
فرمود به مومن «و برای او الجنه مثوی»
هوش مصنوعی: در مرگ به کافر گفته میشود که به جهنم میرود و به مومن وعده بهشت داده میشود.
پس داد ندا جانب ارواح مکرم
آن را که بدی داعیه همت والا
هوش مصنوعی: این عبارت به معنای این است که ندا و صدای روحهای بزرگ و محترم، به کسی پاسخ میدهد که در کارهای بزرگ و ارجمند به دنبال برتری و شایستگی است. به نوعی، نشاندهنده اهمیت تلاش و بلند همتی در دستیابی به هدفهای والای انسانی است.
کفر اهل حق و بنده من خلق کثیری
گردند همه معصیبت آلوده و رسوا
هوش مصنوعی: بسیاری از مردم به عدم ایمان و کفر نسبت به حقیقت گرایش پیدا میکنند و به خاطر این رفتار نادرست، گرفتار گناه و آبروریزی میشوند.
آیا ز شما کیست خریدار خلایق
کز معصیت خویش نسوزند به عقبی
هوش مصنوعی: آیا کسی از شما هست که بخواهد انسانها را نجات دهد و از عذاب آخرت در امان نگه دارد؟ به ویژه کسانی که به خاطر گناهانشان در عذابند.
خاموش شد از لاو نعم جمله ذرات
کردند از این مرتبه یکیک همه حاشا
هوش مصنوعی: از عشق و محبت، همه ذرات عالم خاموش شدند و هر یک از آنها به نوعی انکار کردند.
شد همهمه و شورش آن عرصه جهانگیر
افتاد به ذرات سراسر همه غوغا
هوش مصنوعی: در آن مکان بزرگ و وسیع، هرج و مرج و هیاهو به راه افتاد و همه جا پر از شور و غوغا شد.
چون دید فکندند سپرجمله کونین
زد دامن مردی به کمر زاده زهرا
هوش مصنوعی: زمانی که دیدند سپاه و نیروهای کائنات به میدان آمدهاند، دامن مردی را گرفتند که از نسل زهرا به دنیا آمده بود.
نقد گهر شیر خدا شافع امت
در صدف فاطمه صدیقه کبرا
هوش مصنوعی: گوهری ارزشمند که رمز و راز شفاعت امت را در وجود فاطمه، دختر پیامبر اسلام، پنهان دارد، توصیف شده است. این گفته به عظمت مقام فاطمه و ارتباط ویژهاش با امام علی و تاثیر او بر انسانها اشاره دارد.
از بهر خریداری مجموعه خلقت
بنمود دو تا قد رسا در بر یکتا
هوش مصنوعی: برای خریدن همهی زیباییهای هستی، دو موجود بلندقد را در برابر یکدیگر نشان داد.
تا سکه اشهی زند از بهر شفاعت
این مرحله را کرد ز دادار تمنا
هوش مصنوعی: تا وقتی که سکهی اشک برای شفاعت میافتد، این مرحله را از جانب خداوند درخواست میکند.
فرمود خداوند چه داری و چه آری
سرمایه بازار محبت پی سودا
هوش مصنوعی: خداوند فرمود: در زندگیات چه چیزهایی داری و چه چیزهایی به دست میآوری؟ در بازار محبت، دارایی تو چیست و چه سودی را جستجو میکنی؟
شاه از سر تسلیم و رضا قل و دل گفت
«العبد وما فی یده کان لمولا»
هوش مصنوعی: سلطهگر با قبول و رضا گفت: «بنده و آنچه در دست اوست، متعلق به آقاست.»
بنوشت خدا باید قدرت سند عهد
مختوم شهود شهداء گشت در آنجا
هوش مصنوعی: به این معناست که خداوند باید قدرتی را بنویسد که شاهدان بر روی سند و عهدی که مختوم شده، گواهی دهند و در آنجا حاضر شوند.
آن رقعه معهود چنان نزد خدا ماند
تا شد به صف ماریه آن واقعه بر پا
هوش مصنوعی: آن نامه معروف تا زمانی در نزد خداوند باقی ماند که واقعهای همانند داستان ماریه به وقوع پیوست.
در قتلگه تازه جوانان چو قدم زد
گلگون کفن آل عبا یکه و تنها
هوش مصنوعی: در محل قتل جوانان تازه نفس، کسی با پوشش سرخ رنگ و عبا به تن، بهتنهایی و بهطور شجاعانه قدم میزند.
هر سو نظری کرد تنی غرقه به خون دید
بیدست و سرافتاده در آن معرکه از پا
هوش مصنوعی: در هر سمت که نگاه کرد، جسمی را دید که در خون غرق شده و بیدست در آن نبرد نابود شده، بر زمین افتاده است.
نخل قد عباس و علی اکبر و قاسم
غلطیده به خون شده پا در صف هیجا
هوش مصنوعی: نخل قد بلند، نماد فخر و شرافت، به خاطر قربانی شدن عباس، علی اکبر و قاسم به خون آغشته شده و در میدان نبرد افتادهاند.
از بسکه زدو کشت از آن طایفه پیچید
از سطح زمین غلغله در گنبد خضرا
هوش مصنوعی: به خاطر خشونت و ظلمی که بر آن قوم رفته، صدای فریاد و هیاهو از زیرزمین تا آسمان بلند شده و همه جا را پر کرده است.
افتاد به ناگه ز هوا رقعه سبزی
اندر سر زین فرس آن شه والا
هوش مصنوعی: به طور ناگهانی، نامهای سبز رنگ بر سر اسب آن پادشاه بزرگ فرود آمد.
توقیع همایون خدا را چو فرو خواند
با وعده ذرات که در وی شده امضا
هوش مصنوعی: وقتی که فرمان خداوند نازل شد و به تأکید بر وعدهای که درباره همه موجودات داده شده، تأیید کرد.
بنمنود تهی پا ز رکاب و بسر خاک
بنهاد سر و بهر فدا گشت مهیا
هوش مصنوعی: در اینجا اشاره به این است که شخصی برای فدای خود و انجام یک عمل بزرگ، پاهایش را از رکاب درآورده و سرش را بر خاک گذاشته است. این عمل نشاندهنده عزم و اراده اوست که برای چیزی ارزشمند و بزرگ آماده است.
دنیاطلبان روی نهادند ز هر سوی
در ریختن خون خدا تشنه سر و پا
هوش مصنوعی: دنیاطلبان از هر سو روی آوردند و در تلاش برای به دست آوردن خواستههای خود، تشنهی ریختن خون مظلومان و بیگناهان هستند.
با دشنه و مضراب و نی و خنجر و زوبین
سوراخ نمودند تن خسرو بطحا
هوش مصنوعی: با ابزارهای تیز و برشداری مانند دشنه، مضراب، نی، خنجر و نیزه، بدن خسرو بطحا را دچار زخم و آسیب کردند.
با سنگ و سنان چوب و عصا نیزه و شمشیر
کشتند و فکندند به خون زاده طاها
هوش مصنوعی: با سنگ و شمشیر و چوب و نیزه به شدت به خون فرزندان طاها حمله کردند و آنها را کشتند.
شد گرم مناجات و پی سجده یزدان
بنهاد غریبانه به خاک آن رخ زیبا
هوش مصنوعی: در حالتی از دلشوری و نیایش، آن چهره زیبا به طور خاموش و با احترام بر زمین سجده کرد.
ببرید گلویش ز قفا شمر ستمکار
غافل که کند زینب دلخسته تماشا
هوش مصنوعی: شمر ستمکار بیخیال، گلوی او را از پشت برید تا زینب دلشکسته این صحنه را ببیند.
بیباکی کفار چنان شد که نمودند
چادر ز سر زینب دل سوخته یغما
هوش مصنوعی: بیپروا بودن دشمنان به حدی رسید که چادر زینب، که دلش از سوختگی پر از درد بود، را از سرش برداشتند.
این یک به نجف نزد علی برد شکایت
آن یک به مدینه به سوی تربت زهرا
هوش مصنوعی: یکی به نجف رفت تا به علی شکایت کند و دیگری به مدینه رفت تا به قبر حضرت زهرا (س) بگوید.
اطفال یتیم شه لب تشنه ز خیمه
با شعله آتش همه سر کرده به صحرا
هوش مصنوعی: کودکان یتیم با لبهای تشنه از خیمه بیرون آمدهاند و در آتش همه چیز را به هم ریخته و به دشت میفرستند.
بگرفته یکی ناله کنان دامن عمه
رو کرد: یکی گریه کنان بر سر بابا
هوش مصنوعی: فردی با صدای بلند و ناله به دامن عمه اش چسبیده بود و کسی دیگر با گریه و اندوه به سر پدرش نگاه میکرد.
با این همه درد و ستم و ظلم و مصیبت
یا رب چه کند زینب بیکس تن تنها
هوش مصنوعی: با وجود تمام دردها، ستمها، ظلمها و مصائبی که بر او رفته، خداوندا زینب تنها و بیکس چه باید بکند؟
یا رب به لب تشنه شاهنشه بیسر
یا رب به علی اکبر و آه دل لیلا
هوش مصنوعی: ای خدا، به حال فرمانروایی که در عطش است و بیسر، و همچنین به یاد علی اکبر و فراق دلزده لیلا، ناله میکنم.
یا رب به حق خون شهیدان که براهت
از جان و سر و مال گذشتند به دنیا
هوش مصنوعی: ای پروردگار، به حق و حرمت خون شهیدانی که برای راهت از جان، سر و مال خود گذشتند، به جهانیان توجه کن.
بگذر ز گناهان محبان حسینت
مائیم و حسینی چه به دنیا چه به عقبی
هوش مصنوعی: از خطاهای دوستداران حسین بگذر، ما برای تو ماندهایم و به حسین تعلق داریم، چه در این دنیا و چه در آخرت.
(صامت) ز محبان سر کوی حسین است
کز روسیهی گشته به درگاه تو پویا
هوش مصنوعی: محبت به حسین باعث شده است که دلهای عاشقان به سمت درگاه تو بیفتد و با عشق و شور، در جستجوی تو باشند.
امروز به دامان شه تشنه زده چنگ
دارد ز تو چشم طمع و بخشش فردا
هوش مصنوعی: امروز به خاطر مقام و موقعیت پادشاه، تلاش میکنم و از او درخواست میکنم. اما در آینده ممکن است به خاطر طمع و خواستههای خود منتظر بخشش او باشم.