گنجور

شمارهٔ ۳۱ - ورود آل عصمت به زمین کربلا

در ماریه خیمه چو شه جن و بشر زد
در عرش برین روح الامین دست به سر زد
نوح نجی از ماتم وی نوحه‌گر آمد
طوفان به جهان بار دگر ز اشک بصر زد
شد منفعل از فعل بشر بوالبشر از خلد
با ناله شرر بر جگر جن و بشر زد
در رعشه و پر زلزله شد در همه عالم
لرزه به منی آمد و زمزم به حجر زد
شد راحت دنیا به غم و رنج مبدل
بر لوح قضا طرح دگر کلک قدر زد
چشم د لب تشنه چو بر ماریه افتاد
از آه دل سوخته بر چرخ شرر زد
زینب چو سوی لشگر عدوان نظر انداخت
در عالم امکان شرر از سوز جگر زد
لیلی به قد اکبر خود کرد تماشا
بر سر ز بلای قد و بلای پسر زد
بنهاد لوا بر کف عباس و دل شاد
چون طایر پر سوخته زین مرحله پر زد
زهرا جگر سوخته در گلشن جنت
آتش به دل شوهر و فرزند و پدر زد
تا گنج شهادت برد از رنج شهادت
شاه شهدا دامن مردی به کمر زد
چون ابر مطر تیر ز جیبش پسر سعد
پران به حریم پسر فاطمه پر زد
قاسم به هوای رخ حوران بهشتی
بر حجله شادی سرپا دیده تر زد
شمع شب غمخواری لیلا علی اکبر
قید همه یاران وطن را به سفر زد
بر طبل سر و سینه در آن دشت سکینه
دنبال عمو تشنه پی فتح و ظفر زد
هر یک ز شهیدان که فتادی به سر خاک
شاهد شهدا بر سرش از مهر گذر زد
آخر چو ز زین زینت آغوش پیمبر
اندر ز بر خاک تن پاک مقر زد
هر رو سیهی از سپه کوفی و شامی
اندر سر زخم جگرش زخم دگر زد
ماه فلک شرم و حیا زینب دل خون
در قتلگاه از خیمه چو خرشید بدر زد
بر دامن شاه شهدا (صامت) دل خون
دست از پی آزادی نیران و سقر زد

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: سید صادق هاشمی

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

در ماریه خیمه چو شه جن و بشر زد
در عرش برین روح الامین دست به سر زد
هوش مصنوعی: در مکانی که خیمه‌ای برپا شده، خداوند و انسان‌ها به هم جمع شده‌اند. سپس فرشته‌ای بزرگ و مقدس بر بالای آسمان دست به سر می‌زند و توجه‌اش را معطوف می‌کند.
نوح نجی از ماتم وی نوحه‌گر آمد
طوفان به جهان بار دگر ز اشک بصر زد
هوش مصنوعی: نوح به یاد او در اندوهش ناله و شیون کرد، و این بار دیگر طوفانی به دنیا آمد که از اشک چشمانش برمی‌خیزد.
شد منفعل از فعل بشر بوالبشر از خلد
با ناله شرر بر جگر جن و بشر زد
هوش مصنوعی: انسان از رفتار و اعمال خود دچار عکس‌العمل‌های منفی شده است، به طوری که موجودات دیگر نیز تحت تأثیر قرار گرفته و از درد و رنج انسان نالان شده‌اند.
در رعشه و پر زلزله شد در همه عالم
لرزه به منی آمد و زمزم به حجر زد
هوش مصنوعی: در همه جا از ترس و هیجان لرزه و جنبش به وجود آمده است و من از شدت هیجان دلم به تپش افتاده که مانند صدای آب در سنگ به شدت می‌تپد.
شد راحت دنیا به غم و رنج مبدل
بر لوح قضا طرح دگر کلک قدر زد
هوش مصنوعی: دنیا به دشواری و غم تبدیل شده و سرنوشت یک بار دیگر با قلمی جدید بر سرنوشت انسان‌ها نوشته شده است.
چشم د لب تشنه چو بر ماریه افتاد
از آه دل سوخته بر چرخ شرر زد
هوش مصنوعی: چشمی که به لب تشنه نگاه کند، وقتی به زلف معشوق بیفتد، از ناراحتی و درد دلش شعله‌ای به آسمان می‌زند.
زینب چو سوی لشگر عدوان نظر انداخت
در عالم امکان شرر از سوز جگر زد
هوش مصنوعی: زینب وقتی به لشکر دشمن نگاهی انداخت، در دنیای وجود آتشی از سوز دلش شعله‌ور شد.
لیلی به قد اکبر خود کرد تماشا
بر سر ز بلای قد و بلای پسر زد
هوش مصنوعی: لیلی به زیبایی و قامت جذاب خود نگاهی انداخت و از دیدن زیبایی‌هایش و همچنین بلای زیبای پسر حسرت خورد.
بنهاد لوا بر کف عباس و دل شاد
چون طایر پر سوخته زین مرحله پر زد
هوش مصنوعی: عباس علم را بر دست گرفت و دلش شاد بود، مانند پرنده‌ای که با وجود سوختگی‌اش، از این مرحله اوج می‌گیرد.
زهرا جگر سوخته در گلشن جنت
آتش به دل شوهر و فرزند و پدر زد
هوش مصنوعی: زهرا که دلی پر از درد و سوز دارد، در بهشت، باعث شعله‌ور شدن آتش در دل شوهر و فرزند و پدرش شد.
تا گنج شهادت برد از رنج شهادت
شاه شهدا دامن مردی به کمر زد
هوش مصنوعی: برای دستیابی به گنج بزرگ شهادت، امام حسین (ع) با کمر راست کردن و عزم راسخ، از رنج و سختی‌های این راه عبور کرد.
چون ابر مطر تیر ز جیبش پسر سعد
پران به حریم پسر فاطمه پر زد
هوش مصنوعی: پسر سعد مانند ابر، ناگهان و بی‌خبر به حریم پسر فاطمه حمله‌ور شد و از جیبش تیرهایی را رها کرد.
قاسم به هوای رخ حوران بهشتی
بر حجله شادی سرپا دیده تر زد
هوش مصنوعی: قاسم به خاطر زیبایی چهره حورهای بهشتی، در مکان شادی ایستاده و چشمانش پر از اشک شده است.
شمع شب غمخواری لیلا علی اکبر
قید همه یاران وطن را به سفر زد
هوش مصنوعی: شمعی که در شب غم حضور دارد، لیلا علی اکبر است و هر کدام از دوستان وطن را برای سفر کردن رها کرده است.
بر طبل سر و سینه در آن دشت سکینه
دنبال عمو تشنه پی فتح و ظفر زد
هوش مصنوعی: در آن دشت آرام، با سر و سینه بر طبل می‌کوبید و به دنبال عمو، تشنه به پیروزی و موفقیت بود.
هر یک ز شهیدان که فتادی به سر خاک
شاهد شهدا بر سرش از مهر گذر زد
هوش مصنوعی: هر یک از شهیدانی که به دیار قربت رفته‌اند، بر روی خاکشان، محبت و یاد شهیدان دیگر بر سر آنان سایه افکنیده است.
آخر چو ز زین زینت آغوش پیمبر
اندر ز بر خاک تن پاک مقر زد
هوش مصنوعی: در نهایت، وقتی که زینت و زیبایی آغوش پیامبر بر زمین پاک بدن نهاد قرار گرفت، به نوعی به نهایت خود رسید.
هر رو سیهی از سپه کوفی و شامی
اندر سر زخم جگرش زخم دگر زد
هوش مصنوعی: هر نادانی که از سپاه کوفه یا شام به سر می‌زند، زخم دیگری بر درد دلش افزوده است.
ماه فلک شرم و حیا زینب دل خون
در قتلگاه از خیمه چو خرشید بدر زد
هوش مصنوعی: ماه آسمان از حیا و شرم زینب، به خاطر مصیبت‌هایش، سر به زیر آورده است؛ وقتی که زینب با چهره‌ای درخشان مانند خورشید از خیمه خارج شد در محل قتل‌عام.
بر دامن شاه شهدا (صامت) دل خون
دست از پی آزادی نیران و سقر زد
هوش مصنوعی: بر دامن پادشاه شهدا، دل خونینم را به خاطر آزادی نیران و سقر قرار دادم.