گنجور

شمارهٔ ۲۸ - زبان حال زینب خاتون(ع)

ای لب عطشان به نزد آب حسین جان
کشته شمشیر بی‌حساب حسین جان
شرح غم و محنت تو تا صف محشر
کرده دل انس و جان کباب حسین جان
هر ستمی را که داشت دهر ستمگر
کرد برای تو انتخاب حسین جان
غیر تو از بی‌کسی به وقت سواری
زن نگرفت از کسی رکاب حسین جان
قطره آبی ز کوفیان طلبیدی
از چه ندادت کسی جواب حسین جان
خود تو مگر سبط بوتراب نبودی
جای تو شد بر سر تراب حسین جان
آه که شد قاسمت به وقت عروسی
بر کفش از خون خود خضاب حسین جان
ناله لیلا ز رود رود ربوده است
از جگر سنگ صبر و تاب حسین جان
بی‌کفن و غسل مانده پیکر پاکت
تا به سه روز اندر آفتاب حسین جا
منزل اصغر به گاهواره گور است
مادر پیرش به ذکر خواب حسین جان
شرط مروت نبود شمر سیه‌رو
از رخ زینب برد نقاب حسین جان
دست تو را ساربان برید از این غم
شد جگر مصطفی کباب حسین جان
مطبخ خولی کجا و راس منیرت؟
داد از این محنت و عذاب حسین جان
(صامت) نالان کند به دیده گریان
شرح غمت تا صف حساب حسین جا

اطلاعات

وزن: مفتعلن فاعلات مفتعلن فع (منسرح مثمن مطوی منحور)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: سید صادق هاشمی

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

ای لب عطشان به نزد آب حسین جان
کشته شمشیر بی‌حساب حسین جان
هوش مصنوعی: ای لب تشنه، به‌سوی آب برو! حسین جان، جان من در این راه به‌دست شمشیر بی‌رحم حسین جان سپرده شده است.
شرح غم و محنت تو تا صف محشر
کرده دل انس و جان کباب حسین جان
هوش مصنوعی: غم و درد تو به اندازه‌ای عمیق است که دل و جان را تا روز قیامت مملو از ناراحتی کرده است، حسین جان.
هر ستمی را که داشت دهر ستمگر
کرد برای تو انتخاب حسین جان
هوش مصنوعی: هر ظلم و ستمی که زمانه به وجود آورد، به خاطر تو و برای تو انتخاب شد، ای حسین جان.
غیر تو از بی‌کسی به وقت سواری
زن نگرفت از کسی رکاب حسین جان
هوش مصنوعی: در لحظات تنهایی و بی‌کسی، هیچ کس را پیدا نکردم که در هنگام سوار شدن به من کمک کند، جز حسین جان که رکابم را گرفت.
قطره آبی ز کوفیان طلبیدی
از چه ندادت کسی جواب حسین جان
هوش مصنوعی: چرا از کوفیان درخواستی نداری که جواب حسین جان را بدهند، در حالی که فقط یک قطره آب خواسته بودی؟
خود تو مگر سبط بوتراب نبودی
جای تو شد بر سر تراب حسین جان
هوش مصنوعی: آیا تو فرزند بوتراب نبودی؟ پس چرا جای تو بر روی سر حسین جان نشسته است؟
آه که شد قاسمت به وقت عروسی
بر کفش از خون خود خضاب حسین جان
هوش مصنوعی: آه، که در روز عروسی‌ام، به خاطر عشق و فدای حسین، پایم را با خون خود رنگین کردم.
ناله لیلا ز رود رود ربوده است
از جگر سنگ صبر و تاب حسین جان
هوش مصنوعی: لیلا با ناله‌های خود، قلب سنگی صبر حسین را تحت تأثیر قرار داده و او را به شدت آشفته کرده است.
بی‌کفن و غسل مانده پیکر پاکت
تا به سه روز اندر آفتاب حسین جا
هوش مصنوعی: پیکر پاکت بدون کفن و غسل به مدت سه روز در آفتاب مانده است.
منزل اصغر به گاهواره گور است
مادر پیرش به ذکر خواب حسین جان
هوش مصنوعی: محل زندگی کوچک‌تر به گاهواره قبر تشبیه شده است و مادر پیر او با یاد حسین جان در آنجا مشغول ذکر و ذکرهایش است.
شرط مروت نبود شمر سیه‌رو
از رخ زینب برد نقاب حسین جان
هوش مصنوعی: شرط انسانیت این است که شمر، با چهره سیاه و زشتش، چهره زینب را از نظرها پنهان نکند. حسین جان، این کار شایسته نیست.
دست تو را ساربان برید از این غم
شد جگر مصطفی کباب حسین جان
هوش مصنوعی: دست تو را سوار کار از این درد و غم جدا کرد و این موضوع باعث شد که دل پیامبر مانند کباب بسوزد و در آتش ناراحتی بسوزد.
مطبخ خولی کجا و راس منیرت؟
داد از این محنت و عذاب حسین جان
هوش مصنوعی: جایگاه آشپزخانه خولی کجا و مقام والا و روشن حسین کجاست؟ ای حسین، از این درد و رنجی که بر تو رفته، فریاد می‌زنم.
(صامت) نالان کند به دیده گریان
شرح غمت تا صف حساب حسین جا
هوش مصنوعی: خاموشی و بی‌صدا بودن، در حالیکه با چشمانی اشکبار درباره‌ی غم تو شکایت می‌کند، تا اینکه در روز حسابرسی، حسین نیز در صفی بایستد.