شمارهٔ ۲۷ - زبان حال حضرت زینب(ع)
ای بیکفن فدای تو جسم اطهرت
زینب شو فدایی ببریده حنجرت
ای کاش خواهر تو نمیدید اینچنین
بر نوک نی سر تو و صدپاره پیکرت
آوردی ام به کرب و بلا بیکس و غریب
خوش میکنی غریب نوازی ز خواهرت
بردار سر ز خهاک و بپرس از من فکار
کای زینب ستمزده، کو کهنه معجرت
شمر این قدر نداشت مروت که بعد قتل
بیرون نمود پیرهن کهنه از برت
کافی نبود زخم تنت از سم ستور
کرد ابن سعد سرمه صفت جسم اطهرت
چندان امان نمیدههدم شمر بیپدر
تا قاصدی روانه کنم نزد مادرت
گوید که یا بتول سوی کربلا بیا
غلطان به خون ببین بدن نازپرورت
از بهر گوشواره دریدند کوفیان
گوش عروس فاطمه زار دخترت
رفتم دگر، ولی بود این داغ بر دلم
کز بعد من چه آید از این قوم بر سرت
(صامت) شدی چه نوحهگر ماتم حسین
دیگر بود چه واهمه از روز محشرت؟
شمارهٔ ۲۶ - در عشق و گریز مصیبت: ای که از معرفت عشق ازل بیخبریشمارهٔ ۲۸ - زبان حال زینب خاتون(ع): ای لب عطشان به نزد آب حسین جان
اطلاعات
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: سید صادق هاشمی
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
ای بیکفن فدای تو جسم اطهرت
زینب شو فدایی ببریده حنجرت
هوش مصنوعی: ای بیکفن، جانم را فدای تو میکنم و جسم پاکت را به خاطر زینب نثار میکنم. تو فدای حنجره بریدهات هستی.
ای کاش خواهر تو نمیدید اینچنین
بر نوک نی سر تو و صدپاره پیکرت
هوش مصنوعی: ای کاش خواهرت نمیدید که چگونه بر نوک نی سر تو قرار دارد و پیکرت چطور تکهتکه شده است.
آوردی ام به کرب و بلا بیکس و غریب
خوش میکنی غریب نوازی ز خواهرت
هوش مصنوعی: تو مرا به کربلا آوردی، جایی که تنها و بیکس هستم. اما با مهربانی و لطافت به من میرسید و خوشحال میکنی، مانند خواهرت که به من توجه دارد.
بردار سر ز خهاک و بپرس از من فکار
کای زینب ستمزده، کو کهنه معجرت
هوش مصنوعی: از خاک سر بلند کن و از من بپرس که ای زینب ستمدیده، کجاست آن معجرهی کهنهات؟
شمر این قدر نداشت مروت که بعد قتل
بیرون نمود پیرهن کهنه از برت
هوش مصنوعی: شمر اینقدر انصاف نداشت که بعد از کشتن حسین، پیراهن کهنهاش را از تن بیرون بیاورد.
کافی نبود زخم تنت از سم ستور
کرد ابن سعد سرمه صفت جسم اطهرت
هوش مصنوعی: زخمهایی که بر بدنت بود، کافی نبود و ابن سعد به سوی تو مانند سُم اسب حملهور شد و بدن پاکت را هدف قرار داد.
چندان امان نمیدههدم شمر بیپدر
تا قاصدی روانه کنم نزد مادرت
هوش مصنوعی: به من اجازه نداد تا با خیال راحت پیامم را به مادرت برسانم؛ اوست که مانند شمر بیپدر، بیرحمی میکند.
گوید که یا بتول سوی کربلا بیا
غلطان به خون ببین بدن نازپرورت
هوش مصنوعی: میگوید ای بینظیر، به سوی کربلا بیا و در میان خون، بدن نازک و لطیفت را ببین.
از بهر گوشواره دریدند کوفیان
گوش عروس فاطمه زار دخترت
هوش مصنوعی: کوفیان برای به دست آوردن گوشواره، گوش عروس فاطمه، دختر شما را پاره کردند.
رفتم دگر، ولی بود این داغ بر دلم
کز بعد من چه آید از این قوم بر سرت
هوش مصنوعی: رفتم، اما هنوز این درد در دلم باقیست که بعد از من چه بلاهایی بر سرت خواهد آمد از این مردم.
(صامت) شدی چه نوحهگر ماتم حسین
دیگر بود چه واهمه از روز محشرت؟
هوش مصنوعی: این بیت به این معناست که وقتی تو سکوت کردهای و دیگر نوحهگر مصیبت حسین نیستی، چه دلیلی برای ترس از روز قیامت وجود دارد؟ در واقع، نسبت به وقایع و سرنوشت خود بیتفاوت شدهای.