شمارهٔ ۲۶ - در عشق و گریز مصیبت
ای که از معرفت عشق ازل بیخبری
گوش کن تا به تو گویم خبر مختصری
عشق آن است که هر جا که شرر افروزد
خالی از خود نگذارد بن هر خشک و تری
عشق آن است که چون حلقه زند بر در دل
عاشق از شوق نه پائی بشناسد نه سری
عشق آنست که در راه وفا سر بدهی
عشق آنست که از جان و جهان درگذری
که بود عاشق صادق شه لب تشنه حسین
که نپرورد چو او مادر دوران پسری
آنکه در کرب و بلا در بر پیکان بلا
به جز از سینه بیکینه نبودش سپری
عشق گر سد ره طاقت عاشق نشود
در جهان داغ چسان رخنه کند بر جگری
جز حسین کز غم عباس کمانگشت قدش
خم نگشته ز غم مرگ برادر کمری
جز علی اکبر ناکام ندیده است کسی
به دم تیغ فرستد پسری را پدری
غیر لیلای جوانمرده ز دنبال پسر
هیچ مادر ننمود هاست به حسرت نظری
به جز از اصغر بیشیر ز پیکان ستم
پر نزد در بم خون طایر بیبال و پری
به جز از شمر ستمکار نکرده است کبود
عارض طفل یتیمی ز خدا بیخبری
همچو زینب که سفر کرد سوی شام و عراق
هیچ زن در همه آفاق نکرده گذری
به جز از خولی غذار، سر مهمان را
به سر خاک سیه جای نداده دگری
حرمی جز حرم محترم آل رسول
نشد انگشت نما بر سر هر رهگذری
به جز از مرد و زن شام، غریبان را کس
سنگباران ننموده است بهر بام و دری
با غل و جامعه جز عابد بیمار کسی
نستاده است بر تخت سگ بدگهری
جز یزید از پس کشتن به خدا سنگدلی
نزده چوب جفا را بلب هیچ سری
(صامت) اردم زنی از عشق به راه معشوق
آنچنان باش فنا کز تو نماند اثری
شمارهٔ ۲۵ - وداع سکینه خاتون با امام: برای رفتن شام و وداع شاه شهیدانشمارهٔ ۲۷ - زبان حال حضرت زینب(ع): ای بیکفن فدای تو جسم اطهرت
اطلاعات
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: سید صادق هاشمی
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.