گنجور

شمارهٔ ۲۶ - در عشق و گریز مصیبت

ای که از معرفت عشق ازل بی‌خبری
گوش کن تا به تو گویم خبر مختصری
عشق آن است که هر جا که شرر افروزد
خالی از خود نگذارد بن هر خشک و تری
عشق آن است که چون حلقه زند بر در دل
عاشق از شوق نه پائی بشناسد نه سری
عشق آنست که در راه وفا سر بدهی
عشق آنست که از جان و جهان درگذری
که بود عاشق صادق شه لب تشنه حسین
که نپرورد چو او مادر دوران پسری
آنکه در کرب و بلا در بر پیکان بلا
به جز از سینه بی‌کینه نبودش سپری
عشق گر سد ره طاقت عاشق نشود
در جهان داغ چسان رخنه کند بر جگری
جز حسین کز غم عباس کمانگشت قدش
خم نگشته ز غم مرگ برادر کمری
جز علی اکبر ناکام ندیده است کسی
به دم تیغ فرستد پسری را پدری
غیر لیلای جوان‌مرده ز دنبال پسر
هیچ مادر ننمود هاست به حسرت نظری
به جز از اصغر بی‌شیر ز پیکان ستم
پر نزد در بم خون طایر بی‌بال و پری
به جز از شمر ستمکار نکرده است کبود
عارض طفل یتیمی ز خدا بی‌خبری
همچو زینب که سفر کرد سوی شام و عراق
هیچ زن در همه آفاق نکرده گذری
به جز از خولی غذار، سر مهمان را
به سر خاک سیه جای نداده دگری
حرمی جز حرم محترم آل رسول
نشد انگشت نما بر سر هر رهگذری
به جز از مرد و زن شام، غریبان را کس
سنگباران ننموده است بهر بام و دری
با غل و جامعه جز عابد بیمار کسی
نستاده است بر تخت سگ بدگهری
جز یزید از پس کشتن به خدا سنگدلی
نزده چوب جفا را بلب هیچ سری
(صامت) اردم زنی از عشق به راه معشوق
آن‌چنان باش فنا کز تو نماند اثری

اطلاعات

وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: سید صادق هاشمی

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

ای که از معرفت عشق ازل بی‌خبری
گوش کن تا به تو گویم خبر مختصری
هوش مصنوعی: ای کسی که از شناخت و درک عشق از آغاز خلقت بی‌اطلاعی، توجه کن تا من خبری کوتاه و مفید را برایت بگویم.
عشق آن است که هر جا که شرر افروزد
خالی از خود نگذارد بن هر خشک و تری
هوش مصنوعی: عشق به قدری قدرت‌مند است که هر گاه شعله‌ور شود، هیچ‌کس را بدون تأثیر خود باقی نمی‌گذارد، چه آنکه خشک باشد و چه تر.
عشق آن است که چون حلقه زند بر در دل
عاشق از شوق نه پائی بشناسد نه سری
هوش مصنوعی: عشق به قدری قوی است که وقتی بر در دل عاشق knocks، دیگر نه پایش را می‌شناسد و نه سرش را. یعنی عشق آنقدر شور و شوق دارد که شخص هیچ توجهی به خود ندارد و فقط در حال تجربه عشق است.
عشق آنست که در راه وفا سر بدهی
عشق آنست که از جان و جهان درگذری
هوش مصنوعی: عشق حقیقی این است که برای وفاداری، جان خود را فدای محبوب کنی و از همه چیزهای این دنیا بگذری.
که بود عاشق صادق شه لب تشنه حسین
که نپرورد چو او مادر دوران پسری
هوش مصنوعی: این شعر به ویژگی‌های خاص و بزرگ عاشقی اشاره دارد. شاعر به عشق و وفاداری حضرت حسین (ع) اشاره می‌کند و او را به عنوان نمونه‌ای از یک عاشق واقعی و صادق معرفی می‌کند که در شرایط سخت وفاداری و استقامت نشان داد. همچنین می‌گوید که چنین فردی با چنین ویژگی‌هایی نمی‌تواند از هیچ مادری متولد شده باشد، چرا که مادران بزرگ و برجسته تنها فرزندانی با این ویژگی‌ها را پرورش می‌دهند.
آنکه در کرب و بلا در بر پیکان بلا
به جز از سینه بی‌کینه نبودش سپری
هوش مصنوعی: کسی که در سختی‌ها و مصائب، جز با دل پاک و بدون کینه، دفاعی نداشت.
عشق گر سد ره طاقت عاشق نشود
در جهان داغ چسان رخنه کند بر جگری
هوش مصنوعی: اگر عشق مانع راه صبر و تحمل عاشق شود، در این دنیا چطور می‌تواند درد و رنج را بر دل کسی بنشاند؟
جز حسین کز غم عباس کمانگشت قدش
خم نگشته ز غم مرگ برادر کمری
هوش مصنوعی: جز حسین که از غم عباسی، کمرش به اندازه کمان خم نشده، به خاطر مرگ برادرش.
جز علی اکبر ناکام ندیده است کسی
به دم تیغ فرستد پسری را پدری
هوش مصنوعی: هیچ‌کس جز علی اکبر نتوانسته است پسرش را به مرگ بفرستد و در این راه ناکام بماند. این نشان از دشواری و فراق عمیق پدر از فرزند دارد.
غیر لیلای جوان‌مرده ز دنبال پسر
هیچ مادر ننمود هاست به حسرت نظری
هوش مصنوعی: هیچ مادری به غیر از لیلا که وفات یافته و جوان بوده، هیچ دلی را با حسرت نگاه نکرده است.
به جز از اصغر بی‌شیر ز پیکان ستم
پر نزد در بم خون طایر بی‌بال و پری
هوش مصنوعی: به جز از اصغر، هیچ‌کس نمی‌تواند به تنهایی با فشار و ستم مقابله کند، زیرا بدون قدرت و حامی، پرنده‌ای بی‌بال و بدون پر است که قدرت پرواز ندارد و در سرزمین ناامیدی به دام افتاده است.
به جز از شمر ستمکار نکرده است کبود
عارض طفل یتیمی ز خدا بی‌خبری
هوش مصنوعی: جز شمر ستمکار کسی دیگر به این کودک بی‌سرپرست ظلم نکرده است؛ گویی این کبودی که بر صورتش نشسته، نشانه‌ی بی‌خبری خداوند از وضع اوست.
همچو زینب که سفر کرد سوی شام و عراق
هیچ زن در همه آفاق نکرده گذری
هوش مصنوعی: زینب همچون زنی که به سوی شام و عراق سفر کرد، هیچ زنی در هیچ کجا نتوانسته چنین سفری داشته باشد.
به جز از خولی غذار، سر مهمان را
به سر خاک سیه جای نداده دگری
هوش مصنوعی: به جز از خولی غذار، کسی دیگر سر مهمان را بر روی خاک سیاه نگذاشته است.
حرمی جز حرم محترم آل رسول
نشد انگشت نما بر سر هر رهگذری
هوش مصنوعی: هیچ مکانی به اندازه حرم اهل بیت پیامبر مورد احترام و توجه قرار نگرفته است و همواره در نظر هر رهگذری برجسته و قابل توجه است.
به جز از مرد و زن شام، غریبان را کس
سنگباران ننموده است بهر بام و دری
هوش مصنوعی: جز مردان و زنان شام، هیچ‌کس غریبان را در هیچ بام و دری سنگباران نکرده است.
با غل و جامعه جز عابد بیمار کسی
نستاده است بر تخت سگ بدگهری
هوش مصنوعی: تنها عابدی بیمار بر تختی که نماد بدبختی است، نشسته است و هیچ کس دیگری با زنجیر و قید به آنجا نرسیده است.
جز یزید از پس کشتن به خدا سنگدلی
نزده چوب جفا را بلب هیچ سری
هوش مصنوعی: جز یزید که بعد از کشتن امام حسین (ع)، سنگدلی و بی‌رحمی‌ای از خود نشان داد، هیچ کس دیگری نبود که به این اندازه ظلم و بی‌احساسی کرده باشد.
(صامت) اردم زنی از عشق به راه معشوق
آن‌چنان باش فنا کز تو نماند اثری
هوش مصنوعی: عشق به محبوب را به قدری عمیق تجربه کن که به کلی از خود بی‌خبر شوی، طوری که هیچ نشانی از تو باقی نماند.