شمارهٔ ۲۵ - وداع سکینه خاتون با امام
برای رفتن شام و وداع شاه شهیدان
ز جمله اسرا نوبت سکینه رسید
ز پشت ناقه عریان فتاد روی زمین
نهاد لب به گلوی بریده شه دین
به گریه گفت که ای جان فدای پیکر تو
که کرده است جدا! ای پدر ز تن سر تو
امان نمیدهدم که نهم بر جراحت بدنت
نه معجزری که ز سر گیرم و کنم کفنت
گشای چشم و نظر کن چگونه از سیلی
شده است صورت طفل یتیم تو نیلی
خوشا به حال علیاکبر و علیاصغر
که در جوار تو افتاده پیکر بیسر
بود سر سفر ای جان من به قربانت
دمی یتیم نوازی کن از یتیمانت
به شام اگر نمیآیی تو ای امام ز من
نما سفارش ما را به شمر ذیالجوشن
ایا غریب صف نینوا خداحافظ
قتیل خنجر شمر دغا خداحافظ
بس است (صامت) از اینجا سخن مگوی دگر
بگو دمی سخن از حال کودکان دگر
شمارهٔ ۲۴ - زبان حال امام بر سر تربت جدش: سری بهر تماشا از لحد بر گیر یا جداشمارهٔ ۲۶ - در عشق و گریز مصیبت: ای که از معرفت عشق ازل بیخبری
اطلاعات
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: سید صادق هاشمی
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
برای رفتن شام و وداع شاه شهیدان
ز جمله اسرا نوبت سکینه رسید
هوش مصنوعی: شام و وداع شاه شهیدان، لحظهای فرا رسید که نوبت سکینه، یکی از اسرا، برای رفتن بود.
ز پشت ناقه عریان فتاد روی زمین
نهاد لب به گلوی بریده شه دین
هوش مصنوعی: در این جمله، میتوان گفت که شخصی از پشت یک شتر به زمین افتاده و سپس لب به گلوی بریده یک شخص مقدس یا مهم میگذارد. این حرکت نمادی از احترام و ادای احترام به آن شخص است، که در اینجا به نوعی به شهادت و فداکاری او اشاره دارد. حسّی از آسیب و ناراحتی نیز در این تصویر نهفته است.
به گریه گفت که ای جان فدای پیکر تو
که کرده است جدا! ای پدر ز تن سر تو
هوش مصنوعی: به گریه گفتم که ای جان، جانم فدای جسم تو که از هم جدا شده است! ای پدر، از بدن تو سر تو جدا شده است.
امان نمیدهدم که نهم بر جراحت بدنت
نه معجزری که ز سر گیرم و کنم کفنت
هوش مصنوعی: من نمیگذارم که بر زخم بدنت بگذارم، نه معجزهای که از سر تو بردارم و کفن تو کنم.
گشای چشم و نظر کن چگونه از سیلی
شده است صورت طفل یتیم تو نیلی
هوش مصنوعی: چشمانت را باز کن و تماشا کن که چگونه صورت این کودک یتیم به خاطر سیلی زده شده کبود شده است.
خوشا به حال علیاکبر و علیاصغر
که در جوار تو افتاده پیکر بیسر
هوش مصنوعی: خوشا به حال علیاکبر و علیاصغر که در کنار تو، پیکر بیسرشان بر زمین افتاده است.
بود سر سفر ای جان من به قربانت
دمی یتیم نوازی کن از یتیمانت
هوش مصنوعی: ای جان من، در سفر تو همیشه همراهی هستم. لحظهای برای یتیمان خود مهربانی کن و به آنها محبت نشان بده.
به شام اگر نمیآیی تو ای امام ز من
نما سفارش ما را به شمر ذیالجوشن
هوش مصنوعی: اگر به شام نمیآیی، ای امام، از طرف من خواستههایمان را به شمر ذیالجوشن منتقل کن.
ایا غریب صف نینوا خداحافظ
قتیل خنجر شمر دغا خداحافظ
هوش مصنوعی: ای غریبی که در کربلا به سر میبردی، از تو خداحافظی میکنم، ای شهید که با خنجر شمر به زمین افتادی، خداحافظ.
بس است (صامت) از اینجا سخن مگوی دگر
بگو دمی سخن از حال کودکان دگر
هوش مصنوعی: دیگر حرف نزن و ساکت باش، بهتر است مدتی درباره حال و احوال دیگر کودکان صحبت کنیم.