شمارهٔ ۲۳ - رسیدن خبر شهدای کربلا به مدینه
رسید نامه فتح عبید زشت بد اختر
ز شهر کوفه ویرانه به مدینه اطهر
برای خواندن آن نامه روسیاه خطیبی
بسان سکه خارج نمود جای به منبر
نوشته بود که الیوم دور دور یزید است
که رو به کوتهی آورد روز آل پیمبر
نوشته بود که با خلق تشنه بر لب دریا
بریده شد ز تن شهریار تشنه لبان سر
نوشته بود که از منبع آب تا به قیامت
به جان عترت حیدر فکندم از عطش آذر
نوشته بود که اندر شب عروسی قاسم
حنای عیش ز خون بست نوعروس مکدر
نوشته بود که لیلی ز بیکسی شده مجنون
به خون طپیده ز شمشیر کین چو قامت اکبر
نوشته بود که عباس بهر قطره آبی
ز دست خصم شد او را جدا دو دست ز پیکر
نوشته بود به اصغر کسی نکرد ترحم
نشان تیر ستم بیگناه ساخت چو اصغر
نوشته بود که چو نشد حسین سوار به مرکب
رکابداری او را نمود زینب مضطر
نوشته بود که کردند منع آب روان را
ز اهل بیت رسول و حریم ساقی کوثر
نوشته بود تنی را که بود دوش نبی جا
به خاک راه فکندند همچو مهر منور
نوشته بود که پرورده رسول خدا را
شکست سینهاش از ضرب چکمه شمر ستمگر
نوشته بود که مرهم به زخ او بنهادیم
ز بعد قتل ز سم ستورچابک و رهور
نوشته بود که کردیم غارت از حرم او
ز گوشهای زنان گوشوار با زر و زیور
نوشته بود که در پیش چشم کوفی و شامی
به فرق عترت طه نماند چادر و معجر
نوشته بود که گردید میزبان شه دین
به شهر کوفه میان تنور خولی ابتر
نوشته بود که دادند نان برسم تصدق
به کودکان غریب حسین بیکس و یاور
نوشته بود که بستند از برای اسیری
حریم ختم رسل را به یک طناب سراسر
نوشته بود سر سوران یثرب و بطحا
به نوک نیزه سوی شام رفت با رخ انور
نوشته بود که لعب لب حسین علی را
کبود کرد یزید لعین ز ضربت خیزر
کنون که لال نگردی ز شرح این غم عظمی
بسوز (صامت) محزون بساز تا صف محشر
شمارهٔ ۲۲ - تضمین وداع علیا جناب زینب خاتون: گفت زینب بشه تشنه که ای یاور ماشمارهٔ ۲۴ - زبان حال امام بر سر تربت جدش: سری بهر تماشا از لحد بر گیر یا جدا
اطلاعات
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلاتن (مجتث مثمن مخبون)
قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: سید صادق هاشمی
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.