گنجور

شمارهٔ ۲۲ - تضمین وداع علیا جناب زینب خاتون

گفت زینب بشه تشنه که ای یاور ما
ما برفتیم و تو دانی و دل غمخور ما
حال باز و به طناب است سر بی‌معجر
بخت بد تا به کجا می‌برد آبشخور ما
هر کجا پا بنهد از دل و جان‌دیده نهیم
قاصدی کز تو پیامی برساند بر ما
کربلا بهر تو و شام غم افزا از ما
که رفاه با تو قرین باد و خدا یاور ما
دل ما خو نشد و این قوم به ما می‌خندند
بکشد از همه انصاف ستم داور ما
شمر گر لطمه زند یا که سنان کعب سنان
نتوان برد هوای تو دمی از سر ما
چشم پرسش نکند باز به ما زاده سعد
رشک می‌آیدش از صحبت جانپرور ما
همرهی نیست به ما در سفر شام خراب
بوی زلف تو مگر باز شود رهبر ما
دل (صامت) عقب ناقه زینب رفته است
ای خوش آن روز که آید به سلامت بر ما

اطلاعات

وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: سید صادق هاشمی

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

گفت زینب بشه تشنه که ای یاور ما
ما برفتیم و تو دانی و دل غمخور ما
هوش مصنوعی: زینب گفت: ای یاور ما، ما رفتیم و تو می‌دانی که دل‌مان چه حالتی دارد و چه غم‌هایی را به دوش می‌کشیم.
حال باز و به طناب است سر بی‌معجر
بخت بد تا به کجا می‌برد آبشخور ما
هوش مصنوعی: حالا که حال خوشی نداریم و سرنوشت نامساعدی داریم، باید ببینیم سرانجام ما را به کجا می‌برد و چه سرنوشتی در انتظارمان است.
هر کجا پا بنهد از دل و جان‌دیده نهیم
قاصدی کز تو پیامی برساند بر ما
هوش مصنوعی: هر جا که برویم و پا بگذاریم، با تمام وجود از دل و جان، یک پیام‌رسان از طرف تو را خواهیم فرستاد تا پیامی از تو به ما برساند.
کربلا بهر تو و شام غم افزا از ما
که رفاه با تو قرین باد و خدا یاور ما
هوش مصنوعی: کربلا به خاطر تو و شام غم‌انگیز است. ما در حالتی هستیم که آرزو می‌کنیم راحتی و آسایش با تو باشد و امیدواریم خداوند یار و یاور ما باشد.
دل ما خو نشد و این قوم به ما می‌خندند
بکشد از همه انصاف ستم داور ما
هوش مصنوعی: دل ما آرام نمی‌گیرد و این مردم به ما می‌خندند. قضاوت ناانصاف و ستمگرانه‌ای بر ما حاکم است.
شمر گر لطمه زند یا که سنان کعب سنان
نتوان برد هوای تو دمی از سر ما
هوش مصنوعی: اگر شمر به ما آسیبی برساند یا تیر خنجرش، کعبه را هدف قرار دهد، باز نمی‌توانیم لحظه‌ای از عشق تو غافل شویم.
چشم پرسش نکند باز به ما زاده سعد
رشک می‌آیدش از صحبت جانپرور ما
هوش مصنوعی: چشم‌ها از ما چیزی نمی‌پرسند، اما با این حال، کسی مانند سعد به ما حسادت می‌کند، به خاطر آن‌چه که از صحبت‌های دل‌نشین‌مان بهره می‌برد.
همرهی نیست به ما در سفر شام خراب
بوی زلف تو مگر باز شود رهبر ما
هوش مصنوعی: در این سفر شبانه، هیچ همراهی با ما نیست و بوی خراب زلف تو تنها چیزی است که ممکن است راهنمای ما شود.
دل (صامت) عقب ناقه زینب رفته است
ای خوش آن روز که آید به سلامت بر ما
هوش مصنوعی: دل بی‌صدا و آرامم، در پی شتر زینب رفته است. خوشا به حال آن روزی که او به سلامت به نزد ما بازگردد.