گنجور

شمارهٔ ۲ - زبان حال علیاجناب صدیقه صغری

زینب چو دید بر سر نی راس شاه را
بر نه فلک نمود روان پیک آه را
از خاک و خون به نوک سنان دید منخسف
آن رخ که کرده بود خجل مهر و ماه را
گفتا به ناله‌ای که نمودی به عهد مهد
روشن ز یری خویشتن عرش اله را
جای تو بود بر سر دوش نبی چرا
کردی سر سنان سنان جایگاه را
شرط وفا نبود که تنها گذاشتی
در دست اهل ظلم من بی‌پناه را
آن ظلم‌ها که کرد پشیمان نمی‌کند
ابن زیاد سنگدل دین تباه را
سجاد غل به گردن و مسرور ابن‌سعد
بین تا کجا رسانده فلک اشتباه را
چون بر سر تو دسترسم نیست می‌کنم
از بهر چاره بر سر خود خاک راه را
آن یک به کعب می زندم دیگری به سنک
آخر گناه چیست من بی‌گناه را
از بعد خویش بی‌کسی من نظاره کن
یک تن چسان شکستم من یک سپاه را
بر باد داده خرمن صبرم جفای شمر
آری چسان تحمل کوهست کاه را
نه طاقتی که بر سر نی بنگرم سرت
نی صبر کز رخ تو بپوشم نگاه را
از گریه گر سفید شود چشم من چه سود
نتوان نمود چاره بخت سیاه را
محنت ز بس کشیدم و دیدم که برده است
از یاد من مقدمه عز و جاه را
از من گذشت ای سر پر خون مکن دریغ
ز اطفال خویش مرحمت گاهگاه را
(صامت) ز بس نموده محن جا به ملک تن
ترسم اجل بهم زند این دستگاه را

اطلاعات

وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: سید صادق هاشمی

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

زینب چو دید بر سر نی راس شاه را
بر نه فلک نمود روان پیک آه را
هوش مصنوعی: زینب، وقتی که دید سر شاه را بر روی نیزه، دلش پر درد شد و آهی از عمق جانش برخاست.
از خاک و خون به نوک سنان دید منخسف
آن رخ که کرده بود خجل مهر و ماه را
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعری به توصیف منظره‌ای می‌پردازد که در آن، از خاک و خون، چهره‌ای را می‌بیند که به خاطر زیبایی‌اش، خورشید و ماه را نیز شرمنده کرده است. این تصویر نشان‌دهنده قدرت و زیبایی عمیق آن چهره است که حتی در شرایط سخت و تلخ، جاذبه‌اش را حفظ کرده و بر دیگر زیبایی‌ها سایه افکنده است.
گفتا به ناله‌ای که نمودی به عهد مهد
روشن ز یری خویشتن عرش اله را
هوش مصنوعی: گفت به این ناله‌ای که در گذشته کردی، در زمان خامی خود، به خاطر روشن کردن مقام الهی از تکبر و خودپسندی خود بپرهیز.
جای تو بود بر سر دوش نبی چرا
کردی سر سنان سنان جایگاه را
هوش مصنوعی: چرا نبی بر دوش خود تو را نمی‌نهد و چرا سنان را در جایگاه تو قرار دادی؟
شرط وفا نبود که تنها گذاشتی
در دست اهل ظلم من بی‌پناه را
هوش مصنوعی: تو که وفادار نبودی، چرا من را در دستان ظالم‌ها و بدون پشتیبان رها کردی؟
آن ظلم‌ها که کرد پشیمان نمی‌کند
ابن زیاد سنگدل دین تباه را
هوش مصنوعی: آن ظلم‌هایی که ابن زیاد انجام داد، او را از کارهایش پشیمان نمی‌کند و این سنگدل، دین و ایمان را خراب کرده است.
سجاد غل به گردن و مسرور ابن‌سعد
بین تا کجا رسانده فلک اشتباه را
هوش مصنوعی: سجاد با زنجیر به گردن و مسرور ابن‌سعد را بنگر که تا کجا سرنوشت نادرست او را رسانده است.
چون بر سر تو دسترسم نیست می‌کنم
از بهر چاره بر سر خود خاک راه را
هوش مصنوعی: زمانی که به تو دسترسی ندارم و نمی‌توانم به تو نزدیک شوم، به خاطر پیدا کردن راهی برای خودم، خاک را به سر خود می‌ریزم.
آن یک به کعب می زندم دیگری به سنک
آخر گناه چیست من بی‌گناه را
هوش مصنوعی: من یکی را به کعبه می‌زنم و دیگری را به سنگ. آخرین گناه چیست برای من که بی‌گناه هستم؟
از بعد خویش بی‌کسی من نظاره کن
یک تن چسان شکستم من یک سپاه را
هوش مصنوعی: به تنهایی و بی‌کسی من توجه کن، یک نفر چگونه توانستم یک ارتش را شکست دهم.
بر باد داده خرمن صبرم جفای شمر
آری چسان تحمل کوهست کاه را
هوش مصنوعی: خرمن صبرم به باد رفته و جفای شمر به من آسیب رسانده است. حالا چگونه می‌توانم کاه را مانند کوه تحمل کنم؟
نه طاقتی که بر سر نی بنگرم سرت
نی صبر کز رخ تو بپوشم نگاه را
هوش مصنوعی: من نه آنقدر تحمل دارم که به سر نی نگاه کنم و نه صبری دارم که بخواهم از زیبایی تو چشم بپوشم.
از گریه گر سفید شود چشم من چه سود
نتوان نمود چاره بخت سیاه را
هوش مصنوعی: اگر چشمانم از گریه بسیار سفید شود، چه فایده‌ای دارد؟ نمی‌توانم تقدیر تلخ و بدبختم را تغییر دهم.
محنت ز بس کشیدم و دیدم که برده است
از یاد من مقدمه عز و جاه را
هوش مصنوعی: من درد و رنج زیادی تحمل کرده‌ام و متوجه شدم که این زحمت‌ها باعث شده‌اند که مقام و بزرگی را از یادم ببرد.
از من گذشت ای سر پر خون مکن دریغ
ز اطفال خویش مرحمت گاهگاه را
هوش مصنوعی: از من بگذر، ای سر، خون نریز و برای بچه‌های خودت فراموش نکن که گاهی لطفی کنی.
(صامت) ز بس نموده محن جا به ملک تن
ترسم اجل بهم زند این دستگاه را
هوش مصنوعی: از شدت داغی و رنجی که بر تنم وارد آمده، میترسم که اجل بیاید و این وضعیت را خراب کند.

حاشیه ها

1399/02/20 16:05
احسان

بیت چهارم کردی به جای کری
و در ادامه سنگ به جای سنک
کشم به جای شکم
فعلا همین سه تا. یا حق