گنجور

شمارهٔ ۱۷ - در مصائب عاشورا

می‌زند امروز بر سر بوتراب از یک طرف
گرید از غم حضرت ختمی‌مآب از یک طرف
چار ارکان در تنزلزل شش جهت در اضطراب
نه فلک افتاده اندر انقلاب از یک طرف
پاره پاره بر زمین جسم عزیز فاطمه
تیر یک جاه نیزه یک سو آفتاب از یک طرف
اصغر بی‌شیر یک جا تیر پران در گلو
مادرش در آه و افغان چون رباب از یک طرف
همچو اشک چشم زینب موج زن آب فرات
آل حیدر تشنه یک قطره آب از یک طرف
قاسم داماد یک جا زیر سم اسبها
نوعروس از خون او بر کف خضاب از یک طرف
بر بهار آل پیغمبر شده فصل خزان
گل ز یک جا غارت گلچین گلاب از یک طرف
گیسوی مشکین اکبر یک طرف در خاک و خون
قلب لیلا مضطرب در پیچ و تاب از یک طرف
زیر چتر زر و یک سو زاده سعد لعین
عابد نالان ز سوز تب و تاب از یک طرف
حسرت مرگ جوانان در دل زهرا بخلد
زاده مرجانه دون کامیاب از یک طرف
خار راه شام برپا کودکان در بدر
بازوی کلثوم و زینب در طناب از یک طرف
از کجا (صامت) برد جان بعد از این درد زیاد
گریه یک جا ناله یک سو اضطراب از یک طرف

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: سید صادق هاشمی

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

می‌زند امروز بر سر بوتراب از یک طرف
گرید از غم حضرت ختمی‌مآب از یک طرف
هوش مصنوعی: امروز بر سر بوتراب زنگ‌زده‌ای می‌زند و از یک طرف به خاطر غم آخرین پیامبر گریان است.
چار ارکان در تنزلزل شش جهت در اضطراب
نه فلک افتاده اندر انقلاب از یک طرف
هوش مصنوعی: این بیت به توصیف حالتی از ناپایداری و اضطراب در جهان و هستی می‌پردازد. می‌توان گفت که چهار رکن اصلی در وجود با حالت ناپایدار و شش جهت مختلف، هر یک دچار تلاطم و عدم ثبات هستند. همچنین، اشاره به این دارد که آسمان نیز تحت تأثیر این ناپایداری در حال تغییر و تحول است، به گونه‌ای که از یک سو درگیر بی‌نظمی و چرخش می‌باشد.
پاره پاره بر زمین جسم عزیز فاطمه
تیر یک جاه نیزه یک سو آفتاب از یک طرف
هوش مصنوعی: جسم مبارک فاطمه به حالت پاره‌پاره بر زمین افتاده و تیر نیزه‌ای به یک سو رفته است، در حالی که نور خورشید از طرفی دیگر می‌تابد.
اصغر بی‌شیر یک جا تیر پران در گلو
مادرش در آه و افغان چون رباب از یک طرف
هوش مصنوعی: اصغر بی‌دفاع، در حالیکه تیری در گلوی مادرش فرورفته، در میان ناله و گریه به حالتی همچون صدای ساز رباب در یک سمت است.
همچو اشک چشم زینب موج زن آب فرات
آل حیدر تشنه یک قطره آب از یک طرف
هوش مصنوعی: زینب مانند اشک چشم، در کنار رود فرات، به یاد علی (ع) در انتظار یک قطره آب است و این انتظارش به شدت احساس می‌شود.
قاسم داماد یک جا زیر سم اسبها
نوعروس از خون او بر کف خضاب از یک طرف
هوش مصنوعی: قاسم، داماد، در یک جا زیر پاهای اسب‌ها به همراه عروس قرار دارد و خون او باعث شده تا زمین رنگین شود.
بر بهار آل پیغمبر شده فصل خزان
گل ز یک جا غارت گلچین گلاب از یک طرف
هوش مصنوعی: بهار و زیبایی‌هایی که به نسل پیامبر تعلق دارد، به خزان و از بین رفتن گل‌ها تبدیل شده است. در این حال، از یک سو گلچین زیبایی‌ها و عطر گل‌ها به یکباره از بین می‌رود و به غارت می‌رود.
گیسوی مشکین اکبر یک طرف در خاک و خون
قلب لیلا مضطرب در پیچ و تاب از یک طرف
هوش مصنوعی: داستان را این‌گونه می‌توان بیان کرد که موهای سیاه و زیبا اکبر در یک سو با خاک و خون آغشته است، در حالی که دل لیلا به شدت در آشفتگی و تردید به سر می‌برد و در پیچ و تاب است.
زیر چتر زر و یک سو زاده سعد لعین
عابد نالان ز سوز تب و تاب از یک طرف
هوش مصنوعی: زیر چتر طلایی، در یک طرف فرزندی از سعد لعین که عابدی بیمار و نالان است از داغ و شوق.
حسرت مرگ جوانان در دل زهرا بخلد
زاده مرجانه دون کامیاب از یک طرف
هوش مصنوعی: در دل زهرا، آرزوی مرگ جوانان شکل می‌گیرد، چرا که او از دیدن جوانان کامیاب، حسرت و ناراحتی دارد. در واقع، این حسرت نتیجه بخل و کم‌دانی زاده مرجانه است که خود به مقام و کامیابی نرسیده است.
خار راه شام برپا کودکان در بدر
بازوی کلثوم و زینب در طناب از یک طرف
هوش مصنوعی: آن خارها در مسیر شام، برای کودکان یتیم، به مانند زخم‌هایی در راه زندگی است. کلثوم و زینب، با دلی پر از غم و تحمل، دست کودکانهٔ آن‌ها را در دستان خود گرفته‌اند و همچون بانویی قوی، در برابر مشکلات ایستادگی می‌کنند.
از کجا (صامت) برد جان بعد از این درد زیاد
گریه یک جا ناله یک سو اضطراب از یک طرف
هوش مصنوعی: از کجا باید جانم را بردارم؟ بعد از این همه درد و رنج، گریه‌ام یک طرف و ناله‌ام یک طرف، و اضطراب نیز در طرفی دیگر قرار دارد.