گنجور

شمارهٔ ۱۵ - و برای او همچنین

چون بر بشر فلک ز ازل مهربان نبود
هرگز نشاط و خرمی اندر جهان نبود
یک بار آب خوش به گلوی کسی نیخت
کاغشته او به زهر غم جان ستان نبود
گشتند اولیا به بلا مبتلا همه
اما کسی چو خسرو لب تشنگان نبود
هابیان اگر ز ظلم برادر الیم شد
جسمش به خاک بی‌سر و عطشان طپان نبود
ایوب گر جراحت تن داشت بی‌شمار
دیگر به فکر العطش کودکان نبود
بر سینه زخم تیر و بدل داغ اکبرش
یا پهلویش هدف بسنان سنان نبود
گر بوالبشر به مرگ پسر گشت اشکبار
با دردهای بدتر از این توامان نبود
یونس اگر به بطن سمک شد مقام او
تیر بلا به صید تنش در کمان نبود
روزی که گشت منزل یونس به کربلا
اسمی ز ظلم کوه و از کوفیان نبود
شد سایبان به پیکر یونس ز آفتاب
بر پیکر عزیز خهدا سایبان نبود
یعقوب را دو دیده ز هجران سفید گشت
با آنکه هجر یوسف وی جاودان نبود
یحیی شهید گشت گر از بهر زانیه
تن در زمین و تیغ به کف ساربان نبود
یا راس او به نوک سنان جایگه نداشت
یا در تنور خولی دون میهمان نبود
شد زیب طشت گر سر یحیای بی‌گناه
دیگر کبود از زدن خیزران نبود
(صامت) به هر کجا که نمود این عزا بپا
یک دل نماند کز اثرش خون روان نبود

اطلاعات

وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: سید صادق هاشمی

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

چون بر بشر فلک ز ازل مهربان نبود
هرگز نشاط و خرمی اندر جهان نبود
هوش مصنوعی: اگر از آغاز، آسمان با انسان مهربان نبود، هرگز در جهان شادی و خوشحالی وجود نداشت.
یک بار آب خوش به گلوی کسی نیخت
کاغشته او به زهر غم جان ستان نبود
هوش مصنوعی: اگر یک بار هم آب شیرین به گلوی کسی نریزد، او به زهر غم و اندوه جانکاه مبتلا نمی‌شود.
گشتند اولیا به بلا مبتلا همه
اما کسی چو خسرو لب تشنگان نبود
هوش مصنوعی: اولیا و بزرگانی که در دین و spirituality هستند، دچار سختی و آزمایش شدند، اما هیچ‌کس مثل خسرو در میان تشنگان ظاهر نشد.
هابیان اگر ز ظلم برادر الیم شد
جسمش به خاک بی‌سر و عطشان طپان نبود
هوش مصنوعی: اگر در اثر ظلم برادر، فردی به شدت آسیب دیده و جانش به خطر افتاده باشد، بدن او در حالی که به خاک افتاده و تشنه است، بدون سر و سامان نخواهد بود.
ایوب گر جراحت تن داشت بی‌شمار
دیگر به فکر العطش کودکان نبود
هوش مصنوعی: اگر ایوب زخمی‌های زیادی از درد و رنج داشت، اما دیگر به فکر تشنگی و نیاز کودکان نبود.
بر سینه زخم تیر و بدل داغ اکبرش
یا پهلویش هدف بسنان سنان نبود
هوش مصنوعی: بر سینه‌اش زخم تیر و بر دل داغ اکبرش وجود دارد، یا پهلویش هدفی برای سنان‌ها نبوده است.
گر بوالبشر به مرگ پسر گشت اشکبار
با دردهای بدتر از این توامان نبود
هوش مصنوعی: اگر بوالبشر (آدم) به خاطر مرگ پسرش اشکبار و غمگین شد، باید بگویی که دردهای بدتر از این نیز وجود ندارد که او را همزمان تحت تأثیر قرار دهد.
یونس اگر به بطن سمک شد مقام او
تیر بلا به صید تنش در کمان نبود
هوش مصنوعی: یونس اگرچه در دل ماهی گرفتار شد، اما جایگاه او به قدری بالا بود که تیر مصیبت نمی‌توانست به بدن او آسیب برساند.
روزی که گشت منزل یونس به کربلا
اسمی ز ظلم کوه و از کوفیان نبود
هوش مصنوعی: روزی که یونس به کربلا رسید، خبری از ظلم و ستم کوه و کوفیان نبود.
شد سایبان به پیکر یونس ز آفتاب
بر پیکر عزیز خهدا سایبان نبود
هوش مصنوعی: یونس در زیر سایبان آفتاب قرار گرفت، اما بر پیکر مقدس خداوند هیچ سایبانی وجود نداشت.
یعقوب را دو دیده ز هجران سفید گشت
با آنکه هجر یوسف وی جاودان نبود
هوش مصنوعی: یعقوب به خاطر دوری از یوسف، چشمانش به شدت نگران و غمگین شد، در حالی که این دوری برای همیشه نبود.
یحیی شهید گشت گر از بهر زانیه
تن در زمین و تیغ به کف ساربان نبود
هوش مصنوعی: یحیی به خاطر زنی که از او بدی دیده بود کشته شد، اگرچه در زندگی‌اش اسیر و گرفتار نمی‌شد و در چنگال دشمنان نیز نبود.
یا راس او به نوک سنان جایگه نداشت
یا در تنور خولی دون میهمان نبود
هوش مصنوعی: این بیت به این موضوع اشاره دارد که یا سر او در جایی نامناسب (مثل نوک نیزه) قرار نداشت، یا اینکه در تنور، جایی برای یک مهمان بی‌ارزش و حقیر وجود نداشت. به عبارت دیگر، به ناچیز بودن و بی‌ارزشی برخی افراد یا موقعیت‌ها پرداخته می‌شود.
شد زیب طشت گر سر یحیای بی‌گناه
دیگر کبود از زدن خیزران نبود
هوش مصنوعی: وقتی سر بی‌گناه یحیی را در طشت گذاشتند، دیگر جای کبود ناشی از زدن خیزران بر پوست او نبود.
(صامت) به هر کجا که نمود این عزا بپا
یک دل نماند کز اثرش خون روان نبود
هوش مصنوعی: هرجا که این عزاداری برپا شد، دل‌ها در درد و اندوه غرق شدند و هیچ دلی یافت نشد که تحت تأثیر آن، خونش جاری نشود.